بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

به عشق حضرت رسول الله(ص)،به عشق چهارده معصوم(ع)و عشق حضرت ثار الله(ع) تقدیم می شود به حضرت حُجَّةِ ابنِ الحَسن(عج)ارواحُنا فِداه

لطف

بخوان تو فصلِ عشقِ روزگارِ بوتراب(ع)
بمان به وصلِ صبحِ یادگارِ بوتراب(ع)
ثواب از علی(ع)بخواه باش سوی راه 
ظهور را بخواه ز کردگارِ بوتراب(ع)
رسول باز مان به لحظه ای که او رسید
عبور کن به لطفِ سازگارِ بوتراب(ع)
 
۱۰ تیر ۰۳ ، ۲۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

راه حل اساسی

در رابطه با بدی و خوبی باید گفت آنچه از دهان سیاستمدار مثل تیر بیرون رفت که خوب و بد نداریم کاملا غلط است و هرچه خوب نیست بد است.و اینکه چه چیزی خوب است را از خداوند و پیامبر(ص)و اولی الامر(ع) سوال کنیم.اما شیطان بابدی سرو کار دارد و با خوبی بیگانه است.پس شیطان بدی ها را می بیند و نمی تواند خوبی ها را ببیند.پس شیطان بدی های مردم و مسئولین هر کشور را می بیند و بدی های امریکا را می بیند و با توجه به اینکه با بدی سرو کار دارد این بدی ها را مدیریت می کند اما مدیریت برای فریب است و این مدیریت در اختیار بدترین انسان ها قرار می گیرد و بدترین انسان ها سردمداران امریکا،انگلیس،صهیونیسم،سعودیسم ... اند.شیطان  بدی ها و فریب های مدیریت شده در ذهن و رفتار مردم و مسئولین  را که  مشخص شده: از جمله روحانی،میرحسین،احمدی نژاد،آخوندی،خاتمی،پزشکیان،ظریف لاریجانی...می باشند و تقریبا همه افراد مملکت را رصد می کند و بدی های آنان چون زننده است عامل منها کردن آنان می شود و این مدیدیت کار شیطان است.شیطان علاوه بر این که بر بدترین انسان ها مسلط است بیشترین وابستگی و اختلاط را با بدترین انسان ها دارد و این موضوع در جریانات فاحش انگلیسی،امریکایی،صهیونیستی...مشهود شده است.پس یک صحنه ی مدیریت بد و یکپارچه را کاوش کنیم که شیطان پایه گذار آن می باشد.از طرفی عامل حضور انسان در اجتماع منوط به پدیرفته شدن است.و در اجتماعی که خوب و بد معنا دارد بدی مشهود داشتن زننده است و اگر یک انسان بدی مشهود از خود برجای گذارد توسط خوبی خودش و دیگران طرد می شود تا از بدی دست بردارد و به خوبی بازگردد.و از طرف دیگر شیطان این را نمی خواهد و سرو کار شیطان به این است که در جوامع خوب بدی را از حیث زنندگی خارج می کند تا انسان مرتکب را برای فریب بیشتر تهییج کند.یک مثال این است که در سال ها قبل در ذهن برخی وسوسه ی ولنگاری می اندازد و در ذهن برخی مسئولین وسوسه ی توجیه انگاری.و یک عارضه ی میل به آزادی نما را مدیریت می کند(دوران آقای خاتمی).جامعه بدی زننده را نمی پذیرد و به طور قابل توجه برمی گردد(دوره ی اول آقای احمدی نژاد)اما سر و کار شیطان یک دوره ی فتنه را مدیریت می کند تا پس از کنش هایی به دوره ی آقای روحانی می رسد و مدیریت را به سمت اختلاط رابطه با بدترین انسان ها می کشاند.شیطان فریب می دهد و بدی را در انسان ها به جای می گذارد و اگر انسان از بدی برگردد آن انسان موفق می شود و شیطان سروکارش را به جای دیگر می برد و این جایگشت ها را دارد تا یک مدیریت یکپارچه ی بد را شکل دهد.این سروکار شیطان از طرف خوبی ها با مبارزه مواجه می شود و این تعدیل تا جایی پیش می رود که یک طرف خوبی یکپارچه و یک طرف بدی یکپارچه شکل می گیرد.تمامی وزن دو طرف از شروع تا پایان نسل های آدمی است.یعنی یک وزن یکپارچه خوب از ابتدا تا نهایت مقابل یک وزن یکپارچه بد از ابتدا تا نهایت شکل می گیرد.شکل گیری این دو وزن متقابل حتمی است.اما تشخیص در کدام جبهه بودن مطابق اختیار هر انسان است و اگر انسان خوب مرتکب بدی شود به این معنی است که در حالی که در جبهه ی خوب قرار دارد به اندازه ی بدی که مرتکب شده در جبهه ی بد می باشد و با توجه به اینکه امکان توبه وجود دارد می تواند از گناه توبه کند و تماما در جبهه ی خوب باشد.این یک صحنه ی امتحان است که در یک طرف خداوند و در طرف دیگر شیطان مخذول مانده از خداوند را دارد.پس جلوی ضرر را هر وقت بگیریم منفعت است و برگشتن از اشتباهات پیشین به استناد تحکیم جریان انقلابی و مقابله با شیطان مخذول و ناتوان است.درست جایی که انسان به سمت خوبی رفته و در ضعف ظاهری است شیطان در نهایت ناتوانی و ناامیدی است.پس اطاعت از خداوند و پیامبر(ص)و اولی امر(ع)راه برتری و غلبه می باشد که اولی الامر(ع)در وضعیت الان ولایت فقیه می باشد.
نکته های قابل تأمل:
_قانونمند شدن روابط نامتعارف:توجیه ندارد،اینکه دلیل بیاورند برخی روابط نامتعارف فراوان شده پس باید قانونی برای مثلا رعایت بهداشت آن لحاظ شود تا بلکه فرضا یک مرد متأهل که در این روابط وارد می شود از لحاظ بهداشتی کثافت به خانواده ی خودش وارد نسازد دلیلی بیخود و خرافی است.چون اصلا نباید چنین روابطی باشد و بهداشت حکم می کند عارضه را اگر مشهود است از بین ببر و اگر نامشهود است که از ابتدای زندگی بشر اینچنین بوده،پس جامعه را از آن برحذر دار.یعنی اینها که مطرح می کنند قانون برای جامعه به لحاظ بهداشت بزهکاری وضع کنیم احمقانه ترین کار را دارند و خود این ترویج بزهکاری است و هیچ وسیله ی پیشگیری مانع بروز کثافت کاری قانونمند شده را نخواهد گرفت.روابط در این مهم باید اولا بر اساس ازدواج شرعی باشد و ثانیا قانون ثبت ازدواج تنها مرجع اظهار نظر قانونی در رابطه با اینگونه روابط است.
_پیشینه ی روحانیّت:خلاصه بگویم که روحانیّت پیش از اسلام وجود داشته و این دلیل نمی شود بر روحانیّت اسلام رجحان یابد.مهم در فهم موضوع است همواره دو برداشت حق و باطل ممکن می شود و میان دعوای حق و باطل مسائل بوجود می آید،ضمن اینکه باطل مسئله اصلی است.پس نباید با مسئله انگاری سیاسی.مادی.ریاضی یا هرچه مقایسه کرد و یا نباید در پی حل مسائل در باطل بود چرا که خود مسائل باطل بایستی حل شوند.مثلا زنا مسئله ای باطل است و حل شدن مسئله ی زنا را داریم نه اینکه برای زنا مسئله حل کنند حل مسئله ی زنا به نبودن زنا منتهی می شود.حال اگر شخصی نخواهد این مسئله حل شود و نامشهود زنا کند خب به سادگی معلوم است که از دید اجتماع مسئله دار نامشهود است و اگر در جامعه ای زنا مشهود شود و جامعه نخواهد این مسئله را حل کند مشخص است جامعه مسئله دار شده است.این که این مسئله تا چه میزان خسارت دارد خود جای بحث و تأمل دارد.پس برای هر چیز ۱. مفاهیم بدون هیچ مسئله ای را داریم که آن را حق می نامند و برای هرچیز ۲.  مسائل دور از حق را داریم که آن را باطل می نامند.و ۳. در این بین ممکن است شبهه باشد یا قدری حق و باطل را به هم ربط داده باشند که  مسائل به شکل باطل افکنی به حق و مفاهیم به شکل باطل زدایی از حق است.به بحث روحانیت بر می گردیم،پیش از اسلام بوده و با آمدن اسلام کامل می شود.انحراف در روحانیت بی معنی است و انحراف از روحانیت معنا دارد.یعنی اگر یک روحانی دیده شود که منحرف است به این معنی است که از روحانیت منحرف شده و مسئله دار است.مثلا این فقط به عهد صفوی بر نمی گردد و از گذشته و پیش از اسلام بوده و روحانیت در عهد زرتشتی هم بوده و بعدا که اسلام آمد روحانیت کامل شده است و نمی توان گفت چون روحانیت پیش تر در عهد زرتشتی بوده پس بر روحانیت اسلام رجحان دارد و آخوند باید زرتشتی شود بلکه آنکه با وجود تکامل دین هنوز زرتشتی مانده مسئله دار است و باید مسلمان شود حال آنکه اختیار یه انتخاب دارد و مسلمان نشدنش با پایبندی به آئین زرتشت حل می شود اما پس از مسلمان شدن عقبگرد بی معنی و یک مسئله ی سخیف است.بنابراین از عهد صفوی مشخص شد که مسئله افکنی های انگلیس و یهودی ها در پی خدشه دار کردن روحانیت بوده است و این موضوع از ساخت آخوند قلابی تا ترویج خرافه و انحراف در روحانیت تا کنون استمرار دارد اما این چیزی را عوض نمی کند و روحانیت همچنان یک مفهوم درست و به جا می باشد.همچنین انحراف از روحانیت و یا روحانیت قلابی و اینگونه موارد آغشتن باطل یا باطل محض است.این موضوع همین طور پیش می رود تا اینکه منجی عالم بشریت حضرت بقیّة الله(عج)که کامل ترین وجود روحانی است ظهور نمایند و ناگزیر مسائل باطل محو و نابود می شوند.اما به این معنی نیست که روحانیت از بین می رود و بعد ظهور می یابد بلکه در سه دسته ی قلابی و کاملا منحرف،آغشته به انحراف و کاملا درست می شود و روحانیت کاملا درست به حضرت بقیّة الله(عج)متصل می شود و آنهای دیگر در وضعیت انکار و تقابل قرار می گیرند.
کرسنت و ابعاد انحراف:خلاصه اینکه کرسنت یک عارضه ی سخیف برای اتصال به امارات بوده است که پس از لو رفتن تماما به امارات واگذار می شود.در مقابل منافع اقتصادی کشور ایران از منافع اشتراکی بیرون می آید و امارات در پی رسیدن به منافع به شکل خسارت خواهی می رود و از ابتدا بدتر از این در رابطه با تخریب اقتصادی را تقاضا داشتند.یک بعد این موضوع تخریب اقتصادی است که پوششی برای سایر تخریب ها از جمله روابط نامشروع جنسی است.که تخریب اقتصادی به خسارت خواهی امارات از ایران می شود و تخریب از طریق روابط نامشروع طرف دیگر است.چون این قرارداد با کلاهبرداری و بیرون از نظام اسلامی به نظام اسلامی تحمیل شده قابل واخواهی با قید محاکمه ی عاملان آن می باشد و از طرفی آنچه در رابطه با روابط نامشروع گفته می شود در امارات آزادی برای چنین کاری بوده است و یک مسیر تن فروشی به کثافت خانه های امارات را باز می کنند و این طوری بوده که کسانی که برای تن فروشی آنجا آمدُ شد داشتند علت را حفظ آبرو در کشور ایران اعلام می دارند که به مرور این فساد به داخل کشور هم کشانده می شود البته هنوز کارشناسان نتوانسته اند راه حل بهداشتی جهت مصون ماندن از بسیاری از معضلات و تنش های روانی و بیولوژیک را در این رابطه بیابند و بی نهایت وقت لازم دارند!!! لذا از همان موقع متن پراکنی و سخن پراکنی در رابطه با چگونگی قانونمند سازی تن فروشی در داخل کشور را شروع کردند تا شاید ماجرا قابل رصد نباشد که در دوره ی ریاست حسن روحانی ۸ سال مملکت در رکود قرار می گیرد که این حماقت ها استمرار یابد و دیده نشود باید دانست این ماجراجویی جامعه را به نقطه ی انفجار منفی می رساند و نقطه ی انفجار منفی به معنی درگیری عده ای به پوچ و هیچ پس از گناه آلود کردن است که سبب می شود فرهنگ آنها تغییر کند و در پی منفعت حرام بروند تا اینکه یک روش خسارت خواهی از پوچ شکل می گیرد.در واقع این یک توطئه ی صهیونیستی بوده است و به همین دلیل است که آن شخص "ظ" نسبت به امتیاز دهی به یهودیان اقرار دارد تا فساد را بر اقتصاد نظام اسلامی تحمیل کنند و در واقع آن شورای انتقال دولت را تشکیل می دهد و امتیاز دهی را برای هرچه پوچ تر بالا می برد تا آن را به طمع همه چیز بیاندازد(توطئه ی صهیونیستی).آنچنان که پیداست معمای فروش سکه های بسیار،افزایش قیمت بنزین،نوسانات بورس...نیز همین است.این یک قالب شکل گرفته از فساد است که جامعه را درگیر کرده و احتمال شکست یا ریزش آن وجود دارد و احتمال قالب نرم آن نیز می باشد یعنی اگر عجول باشد شکست و ریزش دارد و اگر با روش مکر معاویه ای رفتار کند بالای هرم از عوامل درگیر پائین که به تن فروشان منتهی می شود تغذیه می کند طوری که پائین هرم مثل اسکلت های پوسیده می ریزد تا بالای هرم همچنان منفعت ببرد.بر می گردیم به ابتدای همین ماجرای کرسنت که پشت صحنه ی آن امارات بوده و روش معاویه ای از آنجا پیدا شده است و بعد همین را به حسن روحانی و دست اندر کارانش پاس داده اند و شاید خودش هم نداند مثل این که آنان که در پائین هرم روسپیگری می کنند خودشان هم ندانند که راس هرم کجاست،پس شاید حرص یا طمع یا میزانی فاسد بودن پنهانی و یا آلودگی به خرافه یا از پوچ همه چیز خواستن و اینگونه موارد تیم حسن روحانی را به این فساد می کشاند این موضوع در دوران پهلوی هم بوده و اگر مطالعه درست داشتند اینطور گرفتار نمی شدند.و اینها اگر در این هرم اشتغال خود را ادامه دهند و تجربه نگاری کنند و با توهم ادامه دهند در نهایت خودشان استخوان های پوسیده ای برای راس هرم اند و راس هرم اسرائیل است که پوچ ترین است و همه چیز را می خواهد.به هر شکل از روسپیگران و منحرفان گرفته تا معاویه ی زمان که سعودیسم است به دو ورطه می افتند.یک ورطه قالب سعودیسم است و ورطه ی دیگر قالب صهیونیسم.شدت انفجار در قالب صهیونیسم کشنده تر و میراتر است و مثل عقوبت یزیدی است.اما در قالب سعودیسم کشندگی نرم است و مثل عقوبت معاویه ای است.نکته ی دیگر اشتباه بزرگ ربط دادن عارضه ی صهیونیسم از مرزهای اطراف به فسادگران ایران است و این کار بزرگترین اشتباه انگلیس و امریکا بوده است که شاید هیچ وقت نتواند خلاص شود چراکه ربط دادن جریان یزیدی(صهیونیسم که فساد مشهود است)به این شکل در اطراف نظام اسلامی منجر به نابودی فوری جریان یزیدی می شود.در این مورد هم انتگرال های انگلیسی نتوانستند تحلیل درست را داشته باشند چون از درون فساد تحلیل کردن مثل نیش عقرب بر خودش است.روز به روز رژیم صهیونیستی از بین می رود و هر کدام از ساکنان آن مثل کسی که بمب خوده اما بدنش داغ است و متوجه نمی شود دور خودش در حال چرخیدن است.البته کشتار خوب نیست و راه حل در اعلام انحلال و خلع سلاح فوری آن است.و این در حالی است که نظام بین المللی ،امریکا را تحریم نمی کند که از دورن تصفیه شود و جهان را به سمت تخریب بیشتر نبرد.شخصی مثل ترامپ به درد کشته شدن برای عبرت جهان و امریکا می خورد نه برای ریاست جمهوری و تخریب بیشتر.
۱۰ تیر ۰۳ ، ۱۵:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ارزش پول

مثال:اگر گفته می شود در امریکا متوسط درآمد سالیانه برخی تقریبا ۱۵۰ هزار دلار می باشد و قیمت یک خانه معمولی تقریبا ۱.۵ میلیون دلار است.یعنی ۱۰ سال پس انداز قیمت یک خانه می باشد.
یا اگر گفته شود در ایران متوسط درآمد برخی سالیانه تقریبا ۱۵۰ میلیون تومان است و قیمت یک خانه معمولی تقریبا ۱.۵ میلیارد تومان است.یعنی ۱۰ سال پس انداز قیمت یک خانه می باشد.
توجه:قیمت یک دلار در اواخر دوره ی قاجار یک تومان بود و هم ارزش با یک گرم طلا.قیمت یک گرم طلا هم اکنون یک دلار نیست و نزدیک به ۷۵ دلار می شود.
بنابراین اگر قیمت نیروی کار در ایران ارزان است اما در عوض قیمت خانه بسیار ارزان است و در امریکا برعکس.چون درآمد سالیانه در امریکا معادل تقریبا دو کیلوگرم طلا می شود و قیمت خانه تقریبا معادل ۲۰ کیلوگرم طلا.
پس سیاستهای استعمارگران ارزش اموال و دارایی مردم ایران را نسبت به ارزش طلا کاهش داد بدون اینکه هیچ نفعی در پیشبرد اهداف آن داشته باشد.یعنی در امریکا طلا بی ارزش شده و خیلی جاهای دیگر ارزش آن بالا رفته است.
آیا با سیاست اصلاح طلبی غربی امکان تناسب بین این دو عارضه که به سبب استعمارگری پدید آمده وجود دارد؟به هیچ شکل ممکن هیچ کارشناسی نمی تواند این دو را به هم ربط دهد و سبب تخریب اقتصاد ارزان برای اقتصاد به ظاهر گران می شود و مردم و حتی سرمایه داران زیر این چرخ های حرام امریکایی خرد و نابود می شوند.
اما اگر هیچ ربطی به این دو قائل نشویم و ارزش پول خودمان را به شکل درست آن برگردانیم و معادل ارزش کارکرد مفید کارگر متناسب با فلز طلا معیار کنیم.همه ی جوانب اقتصادی مطابق با این ارزش تاثیر می پذیرند و تورم معنایی ندارد.
۰۹ تیر ۰۳ ، ۲۱:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت تولّد با سعادت امام موسی کاظم علیهم السّلام

به تو آینده نباشد به ترسی
بأبی أنتَ وَ أُمّی و نفسی
به تو باید به تو موسی بنِ جعفر(ع)
که تویی همه اسلام به درسی
۰۷ تیر ۰۳ ، ۱۱:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اصلاح طلب

اصلاح طَلب زهر مریضی به جهان
بی راهه ی مأیوس و فاحش ز نهان
فاحش شده با فاحشه اش جفت چنان
پاسوزُ کمر گونُ شکم خونُ دهان
این جنگ یزیدی که نگاهش به نجس
آزادِ اسیری شده در هتکِ زنان
برنامه ی مخمورِ نجاست چه شود؟ 
برنامه ی پنهان خیانت شده آن
ای مرد تو پاگرد خرافات مشو
آزاد شو از بندِ حماقت شدگان
ای زن تو به اصلاحِ نجاسات مکوش
آزاد شو از بندِ سیاست زدگان 
آری که طهارت بِبَرد هر چه نجس
یا پاک کند یا به کناری به همان
اصلاح نجس کی شده ممکن؟ نشَود
اصلاح خودت کن ز نجس دور بمان
(امروزه هر ایدئولوژی که در پی اصلاح اسلام باشد ناگزیر به سمت اصلاح نجاست می رود چراکه غیر اسلام نجس است و آنکه در پی اصلاح اسلام رفت به غیر اسلام کوشش کرد،چون اسلام اصلاح می کند و پاک می کند و  نسخه ای که  اصلاح کردن اسلام را مطرح می کند فساد محض است(چون اسلام همه ی اصلاح کردن درست را دارد).اسلام مفاهیم را وسعت می بخشد و مسائل را رفع می کند و در حقیقت پاک می کند.نسخه ای برای اسلام نمی شود آورد و نسخه خواهی برای اسلام نجس است.و مطابق آموزه های اسلام نجاست یا پاک شدنی و از بین رفتنی است و یا محفوظ در خودش و به دور از پاکی ها.پس موضوعی با ماهیت اصلاح نجاست وجود ندارد مثلا سگ را هرچه سعی کنیم پاک نمی شود و نجس است مگر اینکه خداوند این کار را کرده باشد.(سگ اصحاب کهف)فرض شود جایی از نسخه ای برای رفع مشکل استفاده شود و آن نسخه مربوط به اسلام باشد و آنجا اگر مخاطره برای اسلام نبود، لازم نیست ببینیم نسخه دهنده مسلمان است یا غیر مسلمان.اما چه در لباس مسلمان و چه در لباس غیر مسلمان اگر نسخه یا نسخه هایی درست و مطابق اسلام بدهند تا اینکه مشخص شود برای اصلاح اسلام هم نسخه می دهند یا اسلام خودخواسته ای را مطرح می کنند خطر حتمی است.تشخیص این مهم را دین اسلام می دهد.پس نظر پراکنی آسان است اما تشخیص کاری سخت و با اهمیت است.چند نظر مطابق اسلام گفتن و بعد انسان ها را به مهلکه کشاندن شیوه ی اصلاح طلبی مقابل اسلام است.جبهه باید انقلابی باشد و مثل برخی از این جبهه فرار نکنند تا شرایطی ناگوار پیش نیاید که شبیه اوضاع برانگیختگی احمدی نژادی میل اصلاح طلبی  و روحانی زدگی اتفاق بیفتد.بنابراین می توان گفت انتخاب جریان مهم تر از انتخاب فرد است و با انتخاب جریان انقلاب اسلامی که به نفع مردم سعی دارد مطالبه ی حق آسان تر و مشخص تر است.)
۰۷ تیر ۰۳ ، ۱۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا امام موسی بن جعفر علیهم السّلام

به موسی بن جعفر(ع) قسم یا الهی
امامی که هر خواستش را بخواهی
لیاقت به ما ده شفاعت کند او
به لطفش ببخشا نماند گناهی
۰۶ تیر ۰۳ ، ۲۳:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به علیٌ علیهم السّلام

نباشی مردمان در وصلِ دردند
هواها بی علی(ع)رگبار سردند
علیٌ(ع)یا علیٌ(ع)یا علیٌ(ع)
بیایی غصّه ها آسوده گردند
 
به دور گشت رحمتی که رو به تو بست
چه کور گشت تهمتی که سو به تو بست
چه بور گشت تن خری که زد ز تو رخت
و جور باد بخت من که هو به تو بست
۰۴ تیر ۰۳ ، ۱۲:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت تولد با سعادت حضرت امام هادی(ع)

علی النّقی(ع)آمدی غصّه خوابید
شفایی تو در من،که هر لحظه تابید
خروشید بر هر که از راه می گشت
که باید شفا از علی(ع)را بیابید
ز ظلمی ضعیفان به کج راهه گشتند
به ظلمی چو برجام چو در آن سرابید
شفا با ضعیفان اثر از علی(ع)گشت
به این کار هر دَم فقط در ثوابید 
به آخر رسد چون زمان در نهایت
علی(ع)چون به الله،حاضر جوابید
(دیگر مردم هم باید دقّت کنند چون شوخی بر نمی دارد.وقتی در یک جبهه موضع بگیری دیگر یا جزئی از آن جبهه می شوی یا این که سردرگم.تازه وضع سردرگم هم برای آن شخص است که نمی داند.و چون نمی دانست متوجه می شود جزئی از جبهه ای شده که نمی خواسته.از قضای روزگار ممکن است جبهه ای خوب باشد و در سردرگمی جزئی از آن شده باشی که هم در واقعیّت و هم در حقیقت برده ای.و ممکن است جبهه ای بد باشد و در سردرگمی جزئی از آن نخواهی شد و اگر واقعیّت داشت به حقیقت نمی رسد.چراکه ممکن است جبهه ی بد در اضافه کردن به اجزای خودش تو را درنوردد تا به خودش بکشد اما تو سردرگمی و ابتدا به دانایی می رسی که بشود یا نه؟پس از این تو تصمیم می گیری. و اگر به دلایلی از اجزای جبهه ی بد هم بشوی تازه واقعیّت می یابد و حقیقت ندارد.چون جبهه ی بد اگرچه واقعی است اما اصلاً حقیقت ندارد.در مقابلِ آن، جبهه ی خوب هم واقعی است و هم حقیقی.پیش از آن که واقعی باشد حقیقی است.و جبهه ی بد واقعی میراست و پیش از آن که واقعی باشد مرده است.اینها را گفتم تا مطلع باشی که گویا واقعیّت از حقیقت می رباید اما حقیقت این است که واقعیّت توان ربایش  ندارد.فقط شکل می گیرد و به افول می رسد و نابود می شود.در هر لحظه یک موضوع با اهمیّت از هر دو جبهه ی خوب و بد ثبت می شود و برای همیشه می ماند تا اینکه برای همیشه رسیدگی به حق شود.یعنی رسیدگی به نفع جبهه ی خوب.پس به سمت جبهه ی خوب رفتن یا ماندن در جبهه ی خوب نفع همه جانبه دارد.سخت است اما گوارا و ماندنی.گذشتگان همه از این امتحان سخت عبور کردند و امروزی ها و آیندگان باید از این امتحان سخت عبور کنند.آنچه همین سختی های تربیت کننده و تقویت کننده را برای تو به چیزی شبیه برجامی نافرجام،یا اسارتی با نقاب آزادی،یا هوس هایی با نقاب خیرخواهی....آسان جلوه می دهد،سرابی است پوچ که می خواهد تو را در نوردد و پوچ کند و اگر توجه به این سراب نکنی همه ی آنچه که سراب بود واقعی می شود.چون تو را به چیزی که روشنی بخش است فریب دادند و چیزی که روشنی بخش است واقعیت دارد و احتمال دارد روزی تو بسیار بهتر باشد که به تو نمی دهند و با سرابش تو را تحریک می کنند تا اینکه تو در پی سراب می روی و می بینی پوچ است،امّا اگر به سراب توجّه نکنی واقعیّت درست به تو می رسد.برجام از همان ابتدا قرار بود پوچ باشد و ملّتی را که پس از خستگی به پوچ رسید هم از لحاظ جسمی و هم روحی به تاراج ببرند.پس دم از حقوق زن می زنند تا زن به برهنگی روی بیاورد و جنس مخالف را به ورطه ی آن ترویج می کنند تا خلاصه پازلی از حکومت سراب آلود اما واقعی تکمیل شود و به خیال خودشان تواناتر از غرب بر جامعه ای اینچنین مسلط شوند چون متاسفانه جمعیت اصلاح طلب و برخی اصول گرا این واقعیت را پذیرفت که جامعه این چنین می شود و یک جریان اعتدال زده از  پشت سر آن دستاوردهای آن ها را از فیلتر اعتدال خود درآوردی گذر داد تا یک پدیده ی دوجانبه ی مطلقاً بد شکل گرفت که در سیاست خارجی برجام بی هیچ دستاوردی بود و در سیاست داخلی آزادی خشن و زننده و خراب.در واقعیت دستاورد برجام همین آزادی خراب و بدتر از این بود که عوارض آن را امروز می بینیم.دقت کن که اگر یک زوج در کنار هم با قرار درست زندگی کنند تعادل درست برقرار می شود اما اعتدال غلط که همون فساد است و ربطی به نظام اسلامی ندارد هر کدام از زوجین را به طرفی رها شده واقع می کند طوری که پس از دوره ای حساس فرهنگ بشود  و وضعیت به اشتغال اعتدال خود درآوردی می رسد و معتدل نمی شود.چون این گونه اعتدال در حقیقت وجود ندارد و سراب است،سرابی که واقعیت ساخته شده از آن اوضاع فساد است.یعنی انسان ها با فساد کنار می آیند،زن و مردی که از قید هم خارج شدند و این بسیار شد دیگر تعادل کمرنگ می شود تا به فساد میل میکند و لنگری آن را نگه می دارد.اما لنگری که آن را نگه می دارد مربوط به قانون فساد است.چون در غرب قانون فساد موجودیت دارد و ما متهم هستیم که می گوییم قانون فساد پس به سمت فاسد ساختن قانون ما می روند و ابتدا مواجه می شویم با این موضوع:بلاخره قانون فساد باید پذیرفته شود اما با رویکرد داخلی.اگر در این موضوعی که با آن موجه شدیم برویم و با متخصص یا مشاور یا مدیر خارجی بحث و گفتگو کنیم که به سبب آنان موضوع را حل کنیم از رویکرد داخلی خارج می شود و امنیت را به خاطره می اندازد و سپس جزئی از تحت سیطره ی قانون فساد می شویم.یعنی اینکه مثلا در غرب ازدواج یک موضوع قانونی و مشخص بوده و رابطه خارج از ازدواج فساد دانسته می شده اما اکنون قانون فساد هم هست و رابطه ی خارج از ازدواج را تحت قانون فساد می برد و با توجه به رضایت طرفین فساد قانونی است که دیگر قید فساد آنرا در قانون نمی آورند.پس یک بستر قانونی ازدواج را دارند و صدها فساد قانونی جدای از ازدواج که ربطی بین هم قائل نمی شوند،اما در پشت صحنه بالاتر از قانونشان است.اما چون ما اسلامی بودن قانون را داشته ایم سر خم کردن یعنی دست برداشتن از اسلام و  به معنای این می شود که انها یک قانون اساسی دارند و مدیریت فساد را تحت آن قانون اساسی و سپس تمام ابعاد ما را تحت مدیریت فساد خودشان به طور مستقیم و از آنجا تحت قانون اساسی خودشان به شکل غیر مستقیم می برند و این می شود: ما که از گذشته تا حالا یک آداب و فرهنگی برای خودمان قائل بودیم قانوناً بی فرهنگ تر از فساد غربی می شویم.و بی فرهنگ تر حقوق زندگی پایمال و پست در سطح برده و پائین تر دارد.این در مجلس توسط اصلاح طلب ها یا هرچه به رای گذاشته می شود و با بیشترین رای برای چند عکس با فساد غرب و گرفتن ماشین و ویلای لاکچری پذیرفته می شود.ممکن است آن اصلاح طلب ها تا این حد بی غیرت نباشند اما وقتی تعصب غلط به روشی اشتباه انسان را کور کند این طور می شود.خلاصه اینکه برجام شوخی نیست بلکه یه موضوع بیخود است که به علت حرام خواری یه عده و غفلت یا ترس یا واهمه افکنی بدعت گذاشته شده بود.این به نفع هیچ شخص ایرانی نیست چه مذهبی و چه غیر مذهبی.موضوع اینه که غرب به نتایج غلط در موضوعات خودش پی برده و اطلاع کافی وجود دارد که در پی کشتار وسیع که غیر مستقیم به آن کشتار نظارت کند می باشد و عوامل غربی فقط در انگلیس نیستند و متاسفانه در داخل ایران هرچند کم اما با دستبرد به فرهنگ مردم بوده اند طوری که مردم در فرهنگ غلط یا به فریب و یا به وسوسه یا اینگونه مسائل در پازل اینها نقش بازی می کنند.درحالی که مردم باید این اشخاص را حذف کنند و به عنوان مرده ی متحرک در نظر بگیرند.مردم مراقب باشند که دلسوزی بیجا به از دست رفتن موقعیت های بدست آمده و دریغ شده(توسط همین گونه اشخاص)می گردد.و باید دانست که شرایط جنگ خوب نیست و این مسائل که کشور را به برجام ،بی برنامگی و آزادی انگاری و این طور موارد می کشاند،مقدمه ای برای ایجاد جنگ در منطقه و کشتار وسیع مردم است.در مذاکره با گاوچران ها(غربی ها) مقدمه ی جنگ،یا جنگ قطعی است،اما بدون مذاکره آنان را در سیاست های خودشان به مرگ می بریم و در هرجا لازم باشد می کشیم تا تعادل برقرار شود و هر چقدر کشته شویم زندگی برایمان وسیع تر می شود چراکه سرانجام در دنیا اجل مرگ حتمی است و در مبارزه با ستمکارانی مثل دولت امریکا،انگلیس،رژیم صهیونیستی یا حامیان آن، احتمال دارد مرگ به استقبال ما بیاید و  به خواست خداوند باشد پذیرفته ایم.)
۰۲ تیر ۰۳ ، ۰۱:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرقی بین بایدن و ترامپ نیست

بی فرق و بی هیچ خرد هر دو نجس
آری متفاوت و مترادف به هوس
بایدن که همی گیجُ ترامپ همه مست
ناچار که آن هر دو شبیهند و پست
(همه ی مدیران نابکار ایالت متحده امریکا اگرچه تفاوت هایی داشته باشند امّا همگی نجس و بی خردند و هیچ کاری را نمی توانند به انجام برسانند و به نابودی می روند.)
۳۰ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت روز عرفه و عید قربان

به تکاپوی تو در کوهُ بیابان
برسد سعیُ شود کعبه نمایان
همه در کلبه ی صبری تو خداوند
که تو با آیه ی صبری چه شتابان
۲۸ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا بقیّة الله(عج)

به زمان آیه ی مکتوب تویی
به زمین آیه ی مجذوب تویی
چه صمیمی و عزیزی همه جا
همه وقتی همه جا خوب تویی
۲۵ خرداد ۰۳ ، ۲۱:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا امام باقرالعلوم(ع)

بی مزار در غبارِ ظلم ایستاده باقرالعلوم(ع)
تا ظهورِ آفتابِ حلم ایستاده باقراالعلوم(ع) 
صاحب الزَّمان(عج)بیا نفَس نفَس فتاده آخرالزَّمان
نظمِ آفتاب مهد علم ایستاده باقرالعلوم(ع)
۲۴ خرداد ۰۳ ، ۲۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا الله(جل جلاله)

 به صبح دلنشین بگو مرا دوباره  بشکند
به این زمین آسمان مرا دوباره گل کند
به خاکُ خون فتاده ام تنم ز گل نمی کند
نماز صبح تازه آب خاک من به گل کند 

بتابُ آسمان به زیر عشق خود بگیر
به رسم این زمین نشد ستم و خوابِ دیر
به رسم این زمان نبود وقت بی نهاد
چه بهره مند در حرامِ خود شود فقیر
به لطف بیکرانِ خود رسان نهادِ عشق
برون بِبَر نهاد کفرُ ظلمِ پوچ سیر
رسان ز لطف بینهایتت ظهورِ فهم
هوای آشنای خود رسان به خردُ پیر
۲۳ خرداد ۰۳ ، ۰۶:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت سال روز ازدواج حضرت علی(ع)و حضرت فاطمه(س)

خوشا به حال آنکه چون تو ازدواج کرد
به پیش رسم عشق رفع احتیاج کرد
خوشا به رسم عاشقی که خانه زاد ماند
علی(ع) و فاطمه(س)به آسمان رواج کرد
۱۹ خرداد ۰۳ ، ۱۶:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا جواد الائمّه علیهم السّلام

شد قوُتِ تو تقوایِ تقی(ع)،متَّقی
با تکیه به آن قوت شوی با تقی(ع)
آن کفر که شد تکیه به تقوا ببین
بی تکیه به تقوای تقی(ع) سارقی
آن سلم که شد تکیه به تقوا ببین
با تکیه به تقوای تقی(ع) صادقی
در وصفِ تقی(ع)نیست فقط نام را
بنگر که تقی(ع)بست به دل عاشقی
۱۸ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وقتِ نزدیک(دولتِ ظالِمِ امریکا از کرده های خودت بمیر)

انعکاسِ بمب هایِ صهیونیستی به رویِ امریکا
انفجارِ مفسده هایِ کفرُ نیستی به رویِ امریکا
انهدامِ ساختارِ جمعِ هر ملل برایِ اندیشه
بی بهانه باز شد به مثلِ کیستی به رویِ امریکا
(هر اثری که در جهان پدیدار می شود به دو اصل حرکت از مبداء اثر و بازگشت به همان مبداء اثر میل دارد و این موضوع به دو نحو سازنده یا مخرّب تدوام می یابد.یعنی اگر اثری خوب باشد حرکت از مبداء تا بازگشت به مبداء سازنده خواهد بود به این معنی که اثر از مبداء خوب شروع شده و تأثیر خوب در جهان دارد و خوب به مبداء بر می گردد و باعث تقویّت در مبداء شده و مبداء تبدیل به مقصد سازگار و سازنده می شود.امّا اگر اثری خوب نباشد حرکت از مبداء تا برگشت به مبداء مخرّب خواهد بود و باعث تخریب می گردد و مبداء تبدیل به مقصد ناسازگار و مخرّب می شود.نکته ی مهم این که مقصد همان مبداء با درجه ی تقویّت یا تخریب می باشد،امّا حالت گذار دارد یعنی بدی از بطن بد شروع می شود در حالت گذار شیوع می یابد و در نهایت به همان بطن بد باز می گردد.یا خوبی از بطن خوب شروع می شود، در حالت گذار توسعه و تکامل را سبب می شود و در نهایت به همان بطن خوب بر می گردد.دعوای بدی با خوبی در حالت گذار الزامی است و گریزی از آن نیست.این مهم از نظر اجتماعی نیز صحت دارد و مهم نقطه ی ثقل اوّل در پیدایش یک جامعه می باشد و حالت گذار ممکن است مدّت ها به طول بیانجامد و جوامع مختلف در حالت گذار بوجود بیاید(همانطور که در حالت فعلی مشاهده می کنیم و در عبرت از تاریخ گذشته هم مشاهده می شود) و در نهایت همه چیز به نقطه ی ثقل اوّل بر می گردد.اوّلین و مهم ترین نکته این می باشد که بطن اوّل یا نقطه ی ثقل اوّل متّصل به بطن کاملاً خوب بوده و قدری منحرف از خوبی می شود و دوباره به خوبی بر می گردد.و این قابل تأمّل است که همه ی اوضاع و جوامع در همان حالت گذار یعنی قدری انحراف و بازگشت از انحراف حادث شده است.پس آنچه را که بشر تاکنون تجربه کرده حالت های گذار در حالت گذار اصلی است و همانطور که گفتیم جوامع در حالت گذار اصلی بوجود می آید و هر جامعه از یک نقطه ی ثقل و بطن درست یا غلط شروع می شود و به همان نقطه ی ثقل و بطن درست یا غلط می رسد.اگر نقطه ی ثقل یک جامعه بد باشد به معنی این می باشد که وابسته به همان قدر انحراف می باشد و اگر نقطه ی ثقل جامعه ای از همان ابتدا فاصله گرفته از بد باشد به معنی بازگشت از انحراف می باشد و اگر نقطه ی ثقل جامعه ای از همان ابتدا کاملاً خوب باشد به معنای قرار نداشتن در انحراف از ابتدا می باشد.پس سه وضعیت ممکن می شود بطنی که به انحراف می رود و بطنی که از انحراف بر می گردد و بطنی که اصلاً به انحراف نرفته و نمی رود.با توجه به این که قدری انحراف وجود داشت پس میزان بطن منحرف و بطن بازگشت از انحراف حادث شده در مقابل همه ی بطن اوّل که کاملاً متّصل به خوبی است ناچیز می باشد. بنابراین اثری که از بطن اوّل بوجود آمده بسیاری خوبی ها ،اندکی ناچیز انحراف از خوبی ها و برگشتن از انحراف از خوبی ها می باشد.ماهیتّ منحرف شدن از خوبی ها توسط ماهیّت برگشتن از همان انحراف  ها رفع می شود و مدیریّت این کار توسط ماهیّت بسیاری از خوبی ها که از اوّل منحرف نشده و زمینه ی بازگشت از انحراف ها را فراهم می کند،می باشد.به هر شکل در این حالت گذار،انحراف ها از ابتدا تا پایان از جهت حجم ،ابعاد بالا داشته امّا از جهت وزن ناچیز و حتیّ بی وزن است امّا در رؤیت به انحراف رونده و بازگردنده از انحراف حجم انحراف وزین به نظر می آید چون یا خودش به انحراف رفته و در بدی گیر افتاده، یا می خواهد از انحراف بیرون بیاید و از گیر بدی خلاص شود.پس تعداد این هم مطرح می شود یعنی تعداد جنایتکار و جنایات بالا می رود و وقتی در معرض آن هستیم حجم و وزن آن را زیاد مشاهده می کنیم در حالی که وقتی همه ی جنایت کار ها و جنایات  از بین برود دیگر وزن و حجمی برای آن قائل نمی شویم.پس بیائیم همین را در مورد خوبی امتحان کنیم:اگر یک موضوع خوب که فطرتاً خوب می باشد را بفهمیم حتی اگر حجم بدی ها و جنایت ها افزایش پیدا کند و در معرض مواجه با این حجم افزون باشیم، هر موضوع خوب که فطرتاً در یافته ایم در همان رابطه خوبی را برای ما از بدی تفکیک می کند و وقتی جنایت ها از بین برود آن موضوع خوب تقویّت شده و ماندگار مسیر آسایش و خوبی را مشخص می کند،چون خوبی وزن وصف ناشدنی دارد و هیچگاه از بین نمی رود.بنابراین آثار شوم جنایت ها به روش صهیونیستی که نقطه ی ثقل شوم آن از توطئه ی جنایتکارانی از دولت انگلیس شروع شده و مورد حمایت جنایتکاران دولت انگلیسی امریکاست( و برخی جنایتکارهای دیگر )همان جنایتکارها را در می نوردد و به خودشان با درجه ی تخریب بالا برمی گردد تا توسط خوبی ها کاملاً از بین بروند یعنی حساب مردم در سراسر جهان که علیه این جنایت ها هستند و قیام می کنند از حساب جنایت کار ها جدا می شود و پس از مقابله با این عارضه های جنایت و از بین بردن جنایت کارها خوبی ها به وزن بالا و وصف نشدنی دستاورد الهی است.امّا در معرض این کنش ها عدّه ای به روش صهیونیستی(جنایت کارها) موجبات ظلم(جنایت)را بر عدّه ای دیگر فراهم کرده اند که در دنیا یک حساب دارد.پس این اثر در دنیا به مبداء آن بر می گردد(همانطور که ما در مورد مفاهیم معنوی و مادّی بحث کردیم، باید گفت هیچگاه هیچ دانشمندی نتوانست و نمی تواند ثابت کند که در مسائل مادّی اثر از مبداء قابل تفکیک شود ،یعنی بی تردید حساب آن در مقصد به مبداء بسته شده است.)علاوه بر این جهان آخرت هم هست که باز حساب هر اثر به مبداء همان اثر بر می گردد.آنچه موجب عذاب جنایت کار می شود جلوگیری خوبی مطلق از حادث شدن انحراف است(و جنایت کار با بطن مطلقاً منحرف به عذاب همیشگی می رسد)یعنی  هم اینکه در ابتدا قدری انحراف که خواسته و به اختیار بوده ،و بازگشتن از همان انحراف حادث می شود و همچنین خداوند به بطن بد شرایط ممکن شدن و تحقّق نیافتن داده است و علّت انحراف در همان ابتدا به ممکن بودن بطن بد بر می گردد.از مبداء ،بطن بد اگرچه به مکر و سلطه در صدد میل به انحراف سیر دارد امّا در نهایت همه ی آنچه می پیماید به خودش(همان مبداء)تحقّق می یابد.پس یک تحقّق در دنیا و یک تحقّق در آخرت تجویز شده است.در دنیا، پیش از تحقّق واقع شدن را داریم و در آخرت فقط تحقّق را داریم.همچنین ظلم در ماهیّت بطن بد محاکمه می شود یعنی از بطن بد به بطن بد می رسد.پس ظلم مختصِّ بطن بد است و در خوبی ها نمی ماند و ظلم در حالت گذار از انحراف که در ابتدا انحراف پدید آمد و در جهت بازگشت از انحراف اقدام شد معنا پیدا می کند و در نهایت از بین می رود.یعنی خود انحراف که با بازگشت از انحراف رفع می شود از مبداء انحراف و اقدام به برگشتن از انحراف ظلم می بیند تا رفع شود و ظلم  به سمت ظالم از بین می رود.این مهم در مورد همه ی انسان ها تجویز شده و گریزی از آن نمی باشد.و هر انسان که در دنیا نسبت به بازگشت از انحراف و رفع آن اقدام کامل که بر وظیفه اوست انجام ندهد در آخرت متحمّل عذاب تا رفع بدی ها از وجودش می گردد.امّا اصالت عذاب همیشگی مختص میل بطن کاملاً بد می باشد که اصرار در بوجود آمدن مخالف خواست الهی داشته و تحقّق پیدا نکرده،چرا که از مبداء خداوند تحقّق بطن بد را ناکام فرموده است.و در آخرت که بطن بد خودش را در عذاب همیشگی گرفتار می بیند نمی تواند اعتراض به عدل الهی داشته باشد چون خداوند به عدل کامل می خواهد برخی که در پی بطن بد بوده اند عذاب ببینند.
محاسباتِ نا درست چون به مکرُ سلطه می رسد
به عاملانِ آن تحقُّقش فقط به نقطه می رسد
به نقطه ای که زیرِ مکرُ سلطه می رود ز فعلِ خود
ز کرده هایِ خود بمیر وقتِ حذفِ ورطه می رسد
یعنی به محض این که مکر و سلطه گری بر ضعیفان به حدّ خودش رسید ،پس از این که عذاب واقع می شود آن مکر و سلطه به مانند نقطه ای با ثقل بالا و معادل همان مکر و سلطه بر عاملان آن وارد می شود و ردگیری می کند تا عملان خودش را گرفتار کند.
 
۱۱ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یکی از مبهم ترین آیات قرآن

سوره ی نمل آیه ی ۸۲:
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ
تفسیر قرآن یکی از سخت ترین کارهایی است که می شود گفت فقط به روش تفسیر از قرآن قابل استناد است.و علّامه طباطبایی در تفسیر المیزان با توجّه به آیات قرآن،قرآن را تفسیر کرده چراکه قرآن معجزه ای است که هیچ نقصی در آن وارد نمی شود و از هر دستبرد و آسیب کاملاً دور می ماند.در مورد این آیه همانطور که علّامه فرموده آیه ای که بتوان از آن برای شرح(موجود زنده ای از زمین بیرون می آوریم که با آنها سخن بگوید) در  این آیه کمک گرفت پیدا نشده است و خداوند در این مهم ابهام آفرینی فرموده است.وضعیّتی پیش می آید که مشرکین به سمت بی ایمانی و نقض وجود اصرار می کنند و البته وضعیّت مسلمین با ایمان و تقوا که به سمت اطاعت از خداوند هستند پابرجاتر هم می شود.امّا وضعیّت طوری می شود که شرک در جهت زدودن ایمان و تقوا به نهایت خودش می رسد.با توجّه به این که مشرکین به لحاظ امکان شنیدن و توجّه کردن به قول الهی کاملاً کور و کر می شوند و در ضلالت کامل قرار می گیرند قول بر آن ها واقع می شود و خداوند موجودی را از زمین خارج می کند و آن موجود با مشرکان سخن می گوید، همانا مردم مشخصی در وضعیتی هستند که به آیات ما(خداوند) یقین ندارند.این اهمیّت وجود دارد که خداوند در واقعیّتی که مشرکان در آن وضعیّت گرفتار می شوند قول ندارد و این قول بر مشرکان واقع می شود.یعنی در همان واقعیّتی که گرفتار هستند سرانجام می رسد و قول بر آن ها واقع می شود و ادامه ی فعل و برنامه در ادامه ی وقایع آنها سلب می شود.این موضوع با توجّه به این مهم می باشد که مشرکان در پی بوجود آوردن موجود زنده می روند و در وضعیت فعلی شبیه سازی ها که طبعاً بوجود آوردن موجود زنده نیست به سمت بوجود آوردن از خاک می رود.یعنی بشر در اوج شرک در آن وضعیّت می خواهد از خاک یا زمین موجود زنده بوحود بیاورد.نکته ی مهم در مورد اینکه می گوئیم مشرکان در نهایت در پی بوجود آوردن موجود زنده از خاک اقدام می کنند به این دلیل است که خداوند موجودات زنده را که از بستر زمین تغذیه می کنند، از خاک یا زمین آفریده و شرک یعنی مسئله ای که در پی اشتراک کارها با خداوند است یعنی مشرک می پندارد موجود زنده را که از خاک بوجود آمده توسط کسانی بوجود آمده و باور ندارد که یک خداوند موجود زنده را از خاک آفریده باشد.پس مشرکان با ظلم و کفر در جهتی تلاش می کند که خودشان بتوانند موجودی زنده را از خاک بوجود بیاورند و در مدیریت جهان شراکت خودشان را به اثبات برسانند که در نهایت خداوند موجودی زنده را از زمین خارج می کند که آن موجود با مشرکان سخن می گوید و در آن زمان قولی را که به جهت ضلالت نمی شنوند بر آن ها واقع شده است و در نهایت باور نمی کنند که خداوند چنین کاری انجام می دهد بلکه می پذیرند که مثلاً ناتوان از این بودند که موجودی را از خاک بوجود بیاورند.و در واقعیت خودشان متوجه می شوند قدرت بالاتر آنها را از ادامه ی کارشان باز می دارد و دیگر نمی توانند هیچ اقدامی در جهت شرک داشته باشند و وقت مجازات فرا می رسد.و البته اینکه آیا آدمی می تواند موجودی را از خاک بوجود بیاورد که بتواند با مشرکان سخن بگوید باید گفت شدنی است و در جهت کمک به خداوند یکتا شدنی است.نه اینکه خداوند احتیاج به کمک داشته باشد بلکه ممکن است این کار توسط خداوند به آدم هایی واگذار شود که در اطاعت مطلق از خداوند یکتا قرار دارند.امّا من فکر می کنم این کار را خداوند خودش واجب می سازد که بشود.همانطور که در آیه ی ۸۲ از سوره نمل فرموده است.
نکته ی قابل تأمّل دیگر اینکه تشخیص اینکه این مهم پیش از ظهور منجی می باشد و یا پس از ظهور؟ ،باید دانست که به احتمال قوی تا پیش از ظهور منجی فعالیت های بشری نهایتاً شبیه سازی ها و به نوعی تقلب هاست.و در رابطه با ساخت ابزاری بسیار پیچیده و با ظرافت تا پیش از ظهور منجی به تفسیری غلط که توسط مشرکان است،اصطلاحاً پیشرفت هایی حادث می شود و پس از ظهور منجی این معایب در صدد رفع و رجوع قرار می گیرد تا شیوه ی درست انجام پذیرد.پس این را هم می شود در نظر گرفت که یک پیشروی غلط چه در شبیه سازی ها و چه در ظرافت ها  و قدرت های صنعتی پدید می آید که پیش از ظهور منجی به نهایت خودش می رسد.و با در نظر گرفتن این موضوع که روز به روز شاهد آن بوده ایم احتمال قوی می رود که بیرون آمدن موجود زنده از زمین پس از ظهور منجی و همزمان برای مهر تأیید زدن به ایمان نیاوردن مردمی معروف و مشخص است.یعنی علوم و کارایی آن تکمیل شده و مردمی مشخص و معروف به جدای از  علوم کامل و کارایی درست آن اصرار می ورزند تا اینکه خداوند آن موجود زنده را  برای آنان از زمین بیرون می آورد تا با آنها سخن بگوید که مردم مشخص و معروف به آیات خداوند ایمان نمی آورند.بنابراین خداوند فقط یک راه نجات را برای فرد یا جامعه در تمامی برهه قرار داده است که آن راه تقوا می باشد و تقوا "ایمان به غیب الهی،به پا داشتن نماز،انفاق کردن درست،ایمان به پیامبر اسلام(ص)و سایر پیامبران(ع)و امامان(ع)،کتاب های آسمانی یا قرآن(چون همه ی جوانب کتاب های آسمانی در قرآن به طور تکمیل شده می باشد)ایمان و باور داشتن جهان آخرت و روز قیامت"می باشد.
۱۰ خرداد ۰۳ ، ۲۳:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بیگناه

به کجا رفته بشر ریشه ی خود را چه زند؟
به مقامی که رسد سایِرِ مردم چه کُند؟
که یهودی به همین خدعه زند بُن زِ رَفح
و سرایت دهَدَش در همه جا مثلِ سند
سندی چون که ز والفور بزند نسلِ بشر
بکند تکّه جهان را و بسازد مستند
چه مسلمان تو عرب بی رگِ غیرت و شرف؟
که به نیمی تو جهان دارُ نداری که سند
و بمیری به نداری به جهالت ز خودت
که تو بودی و چرا ریشه ی اعراب کَند؟ 
آیا وقت آن فرا نرسیده که جامعه ی اعراب در یک اتّحاد قوی با کشورهای آسیایی ریشه ی منحوس رژیم صهیونیستی را از بین ببرند؟یا هنوز به یه مشت به اصطلاح متخصّص دیوانه که توی قوانین انگلیس دنبال راه حل می گردند دل خوش می کنند؟سندی از این بالاتر که طبق قوانین انگلیسی رژیم صهیونیستی تشکیل شده تا نسل خوب بشر را از بین ببرد و نسل عرب را پس از بی غیرتی به بردگی بکشاند؟
۰۹ خرداد ۰۳ ، ۲۳:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سرنوشت دولت جنایتکار امریکا

خداوندا(GOD):
تو می خواهی که امریکا به مرگ افتد
جنایت سازُ کارش از تگرگ افتد
چو می کارد به عالم هرچه ظلمت را
خداوندا تو می خواهی که گرگ افتد
بیفتد در بیابانی به هیچ هستی
بیابانی که هر نسلش چو برگ افتد
و صهیون با حقارت ها به قعر افتد
و عالم بر حقارت ها سترگ افتد

 

God, you want U.S. government to die
His organized crime falls from the hail
Because it sows every injustice in the world
God, you want the wolf to fall
Fall in the desert of nothingness
A desert where every generation falls like a leaf
And Israel will fall to the bottom of the pit with humiliations
And the world falls firmly on the humiliations
۰۹ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ظلم نعره ای کشید بر نبود عدل

بی صدا سکوت گشت در رکودِ عدل
ظلم نعره ای کشید بر نبودِ عدل
آنچنان که می برید از وجودِ غزّه
در سکوتُ بی صدا زند وجودِ عدل
بی صدا تو محو کن چنان وجودِ ظلم
ای خدایِ آسمان و دل به جودِ عدل
(همانطور که مشخص شد وجود منجی که در غیبت حضور دارد عامل اصلی هدایت شدن آدمیان به راه درست و به خواست الهی است.کمرنگ شدن عدالت به علت ظلم و فساد است اگر منجی در بین مردم ظاهر باشد با دو موضوع مهم روبرو هستیم ۱.به خواست خداوند علیه ظلم و فساد قیام می کند مگر اینکه به خواست خداوند هنوز فهم جبهه ی در راه منجی کامل نشده و مهلت گمراهی ظالمان و فاسدان وجود دارد.که در این حالت منجی همانطور که در جامعه حضور داشته غایب می شود تا فهم جبهه ی در راه منجی افزایش یابد(آن هم با سعی و تلاش درست)و ظالمان و فاسدان در گمراهی بیشتر به خواست الهی بیفتند.(به همین دلیل حضرت عیسی(ع)و سپس حضرت صاحب الزّمان(عج)که در میان جامعه حاضر و ظاهر بودند غایب شدند.) ۲.به خواست خداوند جبهه ی فهم در راه منجی تکمیل می شود و همچنین به خواست خداوند ظالمان و فاسدان به میزان ظلم و فساد قابل توجهی که خداوند می خواهد می افتند و در نهایت به خواست خداوند منجی ظاهر می شود و با جبهه ای که در راه او تشکیل شده علیه جبهه ی ظلم و فساد قیام می کند تا اینکه ظلم و فساد کاملاً از بین می رود و عدل را در همه جا جاری می سازد.(به همین دلیل حضرت عیسی(ع)و سپس حضرت صاحب الزّمان(عج) که غایب و حاضر هستند برای قیام در میان جامعه ظاهر می شوند.)و همه ی این ها خواست خداوند است.)
۰۸ خرداد ۰۳ ، ۰۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گر تو نیایی

گر تو نیایی همه جا رابطه سردیست
جامعه در راهِ تَوازن همه فردیست
واهمه دارم بنویسم؟ننویسم؟
بی تو جهان خالِصُ خاموش ز مردیست
با تو جهان عدل بفهمد نه مجازی
عینِ حقیقت که شفا داده به دردیست
درد نبودن به تو بودن شده تکمیل
فاصله اینجا که تو هستی و چه دردیست
ظاهرِ عالم چه به سبزی بدهد روی
باطنِ عالم به نداری و به سردیست
ظاهر نشوی چو نمایان نشده فهم
غایبِ حاضر تو بیا سبزه به زردیست
(به این مفهوم که حضرت صاحب الزَّمان(عج) و همچنین حضرت عیسی(ع)حضورشان در غیبت است و ظهورشان به خواست خداوند منوط به این است که سرتاسر عالم مظاهر فهم با بطن درست در راه این عزیزان شکل بگیرد اگرچه جامعه در کثرت رو به سردی می رود و در اینجا منظور همه ی جامعه ی جهان و حتی عالم می باشد.به طوری که ظلم علیه آنچه به فهم می رود به حیله یا استکبار رفتار می کند و از یک جبهه میزان فهم فراوان تر می شود و از جبهه ی دیگر شدّت ظلم افزایش می یابد تا اینکه به سبب تقدیر الهی ظلم می افتد و فهم غلبه می کند،بدین معنی که لزوم امامت امام بعدی شهادت امام پیش از آن بود که جبهه ای با فهم امامت در راه امام(ع)می کوشید و جبهه ای بر خلاف راه امام(ع)در جهت جهل و ظلم ،امام(ع)را به شهادت می رساند.پس اگر انسان هایی به علّت این که شدّت گرفتن ظلم علیه امام زمان(عج)یکی از مقدمات ظهور ایشان است خودشان یا انسان های دیگر را به سمت افزایش ظلم یا فساد متمایل سازند مثل بنی امیّه که امام حسین(ع)را به شهادت رساند می مانند و اصلاً یکی از دلایل ظهور امام زمان(عج) از بین رفتن چنین انسان هایی به حکم الهی می باشد.ضمن اینکه همانطور که حضرت حرّ(ع)از لشکر بنی امیّه به راه امام حسین(ع)توبه فرمود امکان توبه وجود دارد،و این وضعیت کلی می باشد که اقدام یا تمایل به ظلم مخالف با خداوند ،امام زمان(عج)،همه ی امامان و پیامبران الهی(ع)است.)
۰۸ خرداد ۰۳ ، ۰۲:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بسپار

بسپار خودت را به خداوندُ نترس
در راه علی(ع)باش به لبخندُ نترس
از هجمه ی آفاتِ گناهان زده باش
امّا به گناهان توبه ای بندُ نترس
تا دور کنی هرچه گناهی ز وجود
از کفرُ منافق و ستم رندُ نترس 
۰۶ خرداد ۰۳ ، ۰۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نگاه

نگاهم کن نگاهم کن که بی تو پست پستم
رسان الله دستت را شفایی بر دو دستم
خداوندا تویی هرجا که بودم یا نبودم
خداوندا تو هستی هر کجا باشم و هستم
نمازم بهر خود خواندم تو را از دل نخواندم
ببخشا نقصِ عبدت را چو توبه می شکستم
۰۶ خرداد ۰۳ ، ۰۲:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آذربایجان

آذربایجان کی بهرِ اسرائیل نسلش را دهد؟
وهّابی چرا،یاصهیونیستی را چرا جا می دهد؟
حتماَ فصلِ دیگر باز گردد دفتَری با این حساب
زد الله پنهان تیر غیبش بر نجاست پر شتاب
(حتماً حکمتی داشت که دیدار در خط مرزی با ظالم از کشور آذربایجان این مصیبت را به بار آورد،چون دلیل فنّی یا اتّفاق ساده نبوده،به هر حال کشور اسلامی ایران دنبال درگیری با کشور آذربایجان نبوده امّا زمینه ی درگیری با توطئه ی دارای اسناد در حال شکل گیری از کشور آذربایجان می باشد طبق قوانین بین المللی هیچ کشوری اجازه نداره برای هجمه به کشور دیگر پایگاه یا شهرک احداث کند این حیات خلوت ها باید برچیده بشه،درسته دوره آخر زمان هست امّا همین دوره آخر زمان آداب خودش را دارد و کارهای ظالمانه فوری عقوبت داده می شود وقتی امنیّت به مخاطره بیفتد به راحتی آب خوردن کنار رودخانه،سران اینگونه کشورها به همراه آنان که توهّم کشورگشایی جدید دارند کشته می شوند.پس مکر الهی پیش تر هست و برخی از سران کشور اسلامی ایران به علت حادثه ای ناگوار به شهادت رسیدند تا مشخص شود ظلم خوب یا بد را می کشد خوب به شهادت می رسد و بد با ترس و وحشت به دوزخ می رود.برای منافع ملّی و نجات هر دو کشور دیدار با ظالم مشکلی نداشته تا بعداً نتوانند بهانه ای بیاورند.)
۰۵ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مرهم

یا حسین(ع)همواره هستی با رضا(ع)در هر زمان
پیش پایش خفته مردی در شفا در آسمان
با خداوندی که آوردش مزارش را به جا
بی ریایی بود کارش در وفا با مردمان
 همچنین همراه او بودند یاران از رضا(ع)
چون نشانی از نشانی مثلِ آن رنگین کمان
پیش رهبر بود مرهم بر حسودی بر خزان
یا حسین(ع)همواره با رهبر بمان مرهم بمان
۰۵ خرداد ۰۳ ، ۰۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رئیسی

روزگاری خوابِ آسان شد هراسان
از نگاهت آب شد هر غصّه آسان
چون رئیسی بهرِ مردم فکرُ ذکرش
ناگهان آسان کشاندی سوی خود آن
یا الهی یا الهی یا الهی
مردِ دیگر را رسان آسان به میدان
۰۴ خرداد ۰۳ ، ۱۵:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت تولّد علی ابن موسی الرِّضا(ع)ارواحنا فداه

به زیارَتت تگرگُ پرِ کفتران بریزد
چه وجودِ نازنینُ تو نشاطِ هرچه خیزد
تو رضایِ آفرینش نگاهِ بر زمینی
تو رضا(ع)به آسمانُ تو نگاهِ رحمِ ایزد
پرُ بالُ غصّه ها شده پهن به پیش صحنت
به رضا(ع)رسید به رضایتی که ریزد
و دگر نمانده غصّه غمِ دورِ از تو مانده
برِسان به لطفِ تازه به خدایِ هرچه خیزد
 
به پا خیزید بر نامردمی بر تدلیس
صدا باشید بر هر سایه ای از ابلیس 
چه سر در سیخُ سنجاقی چه معتادی کور
چه پا در فضله ها در سمِّ چرکی ناجور  
دفاعی کن به یک باور علی(ع) باید دید
که باید مرهمی آید رضا(ع)دادش نور
(سیاست دشمنی از سوی قوم یهود اختلاف اندازی برای سلطه ی توهّم بار بر جهان اسلام است و تا به حال نشده که بر جهان اسلام سلطه پیدا کند و به دنیایی پر از خطر و ترس که هیچگاه نمی خواهد آن را از دست بدهد در جنایت و خونریزی تکاپو دارد.این موضوع تا جایی پیش می رود که بین اثرات اختلاف در جهان اسلام و حتی مسیحیان و دنیاطلبی قوم یهود موازنه ای شکل بگیرد معمول به این شکل بوده که به جهت نفوذ در ارکان اسلام برای رسیدن به دنیای پوشالی سعی می کند و تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی برای رسیدن به منافع دنیا از بزرگترین خطرات جهان امروز است تا جایی که نفوذ به اشتراک سعی می کند و خطرناک است.این خطر از یک طرف توهّم رسیدن به منافع دنیا در کشورهای مسلمان و حتی غیر مسلمان را تداعی می کند و از طرف دیگر دنیای پر از ترس و وحشت برای قوم یهود را.موازنه ی معمول بدین نحو پیش می رود که یهودیان بالفطره(به استثنای خیلی خیلی کم که در زمره ی هدایت شدگان هستند و شاید بتوان گفت بالفطره یهودی نمی شوند)به دنیای پر از وحشت و وابسته به آن بی هیچ سرزمینی تا موقع معلوم برای خداوند، روزگار سپری می کنند و این به خاطر لجاجت و سرکشی  همیشگی آنان از دستورات خداوند است.در واقعیت دیده می شود که سرزمین غصب شده هیچگاه به رسمیّت شناخته نمی شود یعنی همان فطرت انسان ها وجود محکم تر دارد و این همه کشور به رسمیّت شناخته می شود اما سرزمین غصب شده برای یهود به رسمیّت شناخته نمی شود.ترفندی که بکار بردند جذب غیر یهود به قوم یهود بود و اگر این موضوع را در کنار اقلیّت یهود قرار دهیم متوجّه ی سران ظالم در سرتاسر دنیا می شویم که برای پست و مقام و وابستگی به دنیا هر جنایتی می کنند و همواره در ترس و وحشت زندگی می کنند.پس نتیجه می گیریم حمایت به اصطلاح دولت مداران امریکا از استمرار ظلم بر پایه ی رژیم صهیونیستی بی دلیل نیست و در نظر بگیرید که ترامپ یا هر کدام از آنها چگونه در ترس اما چسبیده به دنیای پر از آشوب روزگار می گذراند چون به احتمال بالا یک یهودی بالفطره و دشمن اسلام است(در حالی که با چند میلیارد تومان به پول ایران می شود یک زندگی پر از آسایش بدون ظلم به خداوند و مردم را تجربه کرد).سران دولت به اصطلاح انگلیس همین طور،نکته ی حائز اهمیت نفوذ این حداقل در سرتاسر دنیا برای دست اندازی نافرجام به حقوق مردم است.به مرور در این فریب اکثریت را به سمت خود می کشاند و به ناحق غلبه می کند اما همواره در ترس و آشوب قرار دارد.حتی در کشورهای اروپایی مردم آن کشورها صاحبان اصلی مملکت خودشان هستند اما نژاد پروری اثر نامطلوب بر جمعیّت بالای مسیحیان گذاشته و آن ها را به سمت دنیاپروری می کشاند تا همان طور که گفتیم موازنه برقرار شود.پس یک موضوع پراکندگی یهودیان حامی اسرائیل در جهت همان دنیای پر از ترس و آشوب و پر از لجاجت است و موضوع دیگر زایش نامشروع اسرائیل برای توهم رسیدن به همه ی دنیا و کشتن سایر انسان ها می باشد یعنی اگر چه هنوز با فریب ،مثلاً بر کشور امریکا یا انگلیس سلطه دارند اما قرار نیست به استثنای درصد کمی از آن مردمان زنده بمانند و اصلاً این توطئه ی پنهان به راحتی قابل رصد نیست و طوری لایه های پنهان شیطانی چیده شده که برای رصد کننده خطرناک و کشنده است.این وهم نابخردانه تا جایی خطر ساز بوده که به علّت نجاست در اثر لجاجت با خداوند با شیطان هم بسته شده اند و همواره با جادو روزگار می گذرانند و این موضوع را به سرتاسر دنیا سرایت می دهند و در واقع دستکاری در ژن و اثر بنیادی گیاهان و انسان ها و طبیعت به علّت لجاجت با خداوند و تاثیر دادن شیطان در امور روز مرّه ی مردم است.تا اینکه از همان مردم راضی به زندگی روزمره ی دنیا شوند و شاید برخی منکر خداوند و قیامت گردند و در این توطئه شریک شوند و این بدترین نوع شراکت است که بشر گاهاً ناخواسته و بعضاً خواسته در این توطئه شریک شده است و این امتحان سخت پیش روی بشر قرار دارد که تا چه موقع بر علیه این توطئه قیام می کند و نسل و زندگی دنیا و آخرت را از گزند بدترین دشمنی مسری و افسار گسیخته نجات می دهد؟نکته ی مهم تر این است که خداوند در جهت قیام قدم نهاده و اثر خداوند به هیچ شکل ممکن توسط بشر به این شیوه های مرسوم قابل رصد نمی باشد و اثر از بین رفتن رژیم صهیونیستی مشاهده می گردد.به این مفهوم که خداوند بشر را به حال خود رها نمی سازد و هرچند سرنوشت اقوام را به خواست خودشان رقم می زند اما با ظلم مبارزه ی قطعی دارد و مرور تاریخ گذشته با تحلیل درست برای بشر همواره عبرت آموز است.پس اگر به دو موضوع مهم توجه شود متوجّه می شویم به هیچ شکل ممکن همین وضع و توهّم نابخردانه چندی نمی پاید و رژیم صهیونیستی منحل می شود و امّا در رابطه با موضوع مهم دیگر که زندگی وابسته به دنیای یهودیان پر از ترس و آشوب تا وقت معلوم می باشد که تا به حال همین طور بوده و تا وقتی معلوم به همین شکل خواهد بود و موازنه به سمت تغییر سرنوشت انسان ها به خواست خودشان با اراده ی الهی است.یعنی اراده ی الهی سلب نمی شود که بشر در وضع نامعلوم خواست خودش را ببیند و خواست بشر به تغییر سرنوشت به خواست و اراده ی الهی متصل می شود و آن وقت هم از نظر خداوند معلوم و برای بشر حتمی است.)
۰۱ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شهادت

به مناسبت حادثه ی غم انگیز شهادت رئیس جمهور محترم سیّد ابراهیم رئیسی،امام جمعه ی محترم تبریز و همراهان با وفای انقلابی
در پیش شهیدان به امانت باغیست
رفتند اگر صبرُ شهامت باقیست
مُردیم دگر در خبری حزن انگیز
تابوده همین بود به یادم داغیست
داغی که فقط آمَدَنش را می رفت
قائم(عج)که بیاید همه هستی می زیست
۳۱ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۵:۴۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پیاده نظام دشمن

پیاده نظام دشمن در مبادله با انگلیس
برای نجات دشمن می زند کاسه لیس
که شنبه کنید تعطیلش به نقشه ی من ناگزیر
کمر ز نهاد مردم بشکند تو فسادش نویس
(متاسفانه روباه پیر به یک روش ساده اکثریت را خام می کنه که بدون دین یا به استناد دین تحریف شده و خشونت بار تحریم ها برداشته شود در حالی که خداوند انسان را در سختی آفریده و قرار نیست همه چیز به سادگی و بدون دین باشه،دین در همه چیز تخصص داره و لباس دین لباس پیغمبر(ص) بود که در همه ی زمینه های مورد نیاز فعالیت داشت و حین انجام همون فعالیت لباس مخصوص خودشون را داشتند و در همه ی فعالیت ها عبا و عمّامه ی مخصوص خودشون را داشتند.پس با این وضع مواجهیم که عامّه ی مردم مسلمان چون پیغمبر نیستند می تونن بدون عبا و عمّامه فعالیّت کنن امّا مسئولینی که به توصیّه ی پیغمبر(ص)حکم جانشینی از طرف ایشان را دارند به همون روش پیغمبر(ص)بایستی در همه ی زمینه ها با توجه به ظرفیت وارد شوند که فاصله از این مهم شکل گرفته و وضع دیگر اینکه زمینه ی ورود غیر مستقیم به استناد داشتن تخصص با شگرد جدایی از روحانیت شکل گرفته و اگرچه ظاهر را حفظ کند اما در باطن به دنبال جدایی اندازی و سپری شدن به سمت همان ساده انگاری حیله گرانه که گفتیم می رود و در قرآن هم هست که بدترین دشمنی از سوی یهود می باشد و اگر روز شنبه مثل یهود تعطیل شود هیچ متخصصی و هیچ روحانی که آن را بدون تخصص می دارند زیر بار این نمی رود که فساد کمر مردم را می شکند و خرد می کند در حالی که سختی انسان دین دار را مستحکم و بدون فساد می سازد آن موقع پاس کاری می شود و شانه از زیر بار فساد خالی می کنند در حالی که از بدترین دشمن گرفته تا پائین ترین پیاده نظام دشمن این بار را با خودش تا قیامت دارد و نمی تواند شانه خالی کند به این مفهوم که خداوند انسان را در سختی آفرید و نه در بازی و پاس کاری،پس اگر شخصی آمد و گفت سند و حدیثی مبنی بر تعطیلی یا عدم تعطیلی روز شنبه نداریم باید ببینیم این نداریم را به چه کسانی خطاب می کند اگر در مجلس شورای اسلامی خطاب می کند باید ببینیم ماهیت مجلس چیست اگر ماهیت مجلس به جمهوری اسلامی بسته است باید ببینیم ماهیت جمهوری اسلامی چیست؟چون جمهوری اسلامی در همه پرسی که انقلاب اسلامی شکل داده بوجود آمده ماهیت آن این می شود که انقلاب اسلامی آن را بوجود آورده و ربط انقلاب اسلامی به اسلام که قرآن و اهل بیت(ع)را دارد چیست؟اول ببینیم ربط قرآن به اهل بیت(ع)چیست؟قویّاً آنکه قرآن را انکار کند اسلام را انکار کرده و بالعکس امّا قرآن ماهیت محتوایی که خداوند اراده فرموده که اهل بیت(ع) بدون ذرّه ای ناپاکی باشد و خیر کوثر را به پیغمبر(ص)عطا فرموده می باشد.از طرفی پیغمبر(ص)از نوادگان حضرت ابراهیم(ع)و حضرت ابراهیم(ع)از نوادگان حضرت نوح(ع)می باشد و بنی عباس که از خاندان عموی پیغمبر(ص)بوده اند نیز از نوادگان حضرت ابراهیم(ع)می باشند.آنها هم ادعای اسلام داشتند در حالی که به اهل بیت پیغمبر(ص)ظلم روا داشتند.در قرآن این محتوا وجود دارد که به ذریّه ی حضرت نوح(ع)و حضرت ابراهیم(ع) نبوت و کتاب داده می شود و هم از این خاندان به صراط مستقیم هدایت می شوند و هم از این خاندان به راه ضلالت سرکشی می کنند.پس بنی عباس در موضعی که ظلم علیه اهل بیت(ع) داشتتد در زمره ی گمراهان از ذریّه ی حضرت ابراهیم(ع)می باشند.و رهروان اهل بیت پیغمبر(ص)از هدایت شدگان به صراط مستقیم هستند.بنابراین با دو موضوع قرآنی هم در رابطه با ذریّه ی پیغمبران اولوالعزم(ع)و هم در رابطه به سایر انسان ها روبرو هستیم.۱_اکثریت انسان ها فاسق و گمراه می شوند.۲_آنان که به صراط مستقیم هدایت می شوند متصّل به کوثر(خیر فراوان)هستند و از آنجا به خداوند متصّل می شوند.
بنابراین خیر فراوان در اسلام که در قرآن صریحاً آورده شده منشاء هر نوع هدایت به صراط مستقیم است که خداوند می خواهد.با توجه به این که هدایت در هر عصر و زمان تداوم دارد و اگر شخصی فرض کند در عصر یا زمانی هدایت الهی نبوده،وجود خداوند را منکر شده(یعنی خداوند اراده فرموده همواره مسیر هدایت باشد)پس در زمانی که انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) شکل گرفت فقط همان جبهه متّصل به اهل بیت(ع)مقابل طاغوت بود و اسلام در همه ی ابعاد درست مسیر هدایت را در آن زمان انقلاب اسلامی قرار می دهد و انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی را پدید می آورد و این جمهوری مختص اسلام است یعنی اینکه این جمهوری هیچگاه بر اسلام غلبه نمی کند.پس اگر شخصی بخواهد به نگاه دنیایی وقایع را رصد کند می بیند اصالت اهل بیت پیغمبر(ص)بی مزار در گوشه ای از دنیا گمنام و بی هیچ نشانی اند.با این وجود خداوند خواسته که منشاء خیر کثیر باشند و بدترین دشمنی از طرف یهود علیه دین اسلام می باشد که خودشان را لایق ترین انسان ها آن هم با کشتن سایر انسان ها چه پنهان و چه آشکار ،می دانند و حیله های زیادی برای این مسئله دارند.در حالی که این مسئله ای نابخشودنی است که در مقابل یک مفهوم مملو از خیر شکل گرفته و همواره این مسئله در مقابل مفهوم حقیقی از بین رونده و ساقط است.پس آنچه را که بشود از نصّ صریح قرآن که متصل به اهل بیت(ع)می باشد دانست احتیاجی به حدیث ندارد و معتبرتر از این نمی شود که خداوند خودش ،یهود را بدترین دشمن اسلام معرفی کرده است.و باز معتبرتر از این نمی شود که خداوند خودش راه برتری دشمنان اسلام که بدترین آن یهود است را بر اسلام قرار نداده است و تعطیلی شنبه به تبع یهود یا هر دشمن اسلام یا حتی برای منافع آنان شدنی نیست. )
۳۰ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۲:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ای همه غم

بی شناسنامه می شود برای عشق گفت
در زمین به زیر ِآسمان پرستاره خفت
می شود بدون ترس از حسد و مکر جعل
راز عشق را  به زیر آسمان دل نهفت
بی شناسنامه می شدم اگر برای عشق
می شدم به آسمان عشق صادقانه جفت
روزه ی گِل روضه ی دل
گِل که ز دل گشته خجل
این همه در چاره ی گِل
ما همه در پاره ی دل
ناز نوازش چه کنی؟
در گِلِ خواهش چه کنی؟
بی دلُ افکنده به گِل
این همه کاهش چه کنی؟
روز شبی را که به کم
صبح و عصری به شکم
پس دلِ غمدیده چه شد؟
کی تو بگریی ز ستم؟
ای همه غم ای همه غم
ای همه غم ای همه غم
۲۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۲:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰