سوره ی نمل آیه ی ۸۲:
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ
تفسیر قرآن یکی از سخت ترین کارهایی است که می شود گفت فقط به روش تفسیر از قرآن قابل استناد است.و علّامه طباطبایی در تفسیر المیزان با توجّه به آیات قرآن،قرآن را تفسیر کرده چراکه قرآن معجزه ای است که هیچ نقصی در آن وارد نمی شود و از هر دستبرد و آسیب کاملاً دور می ماند.در مورد این آیه همانطور که علّامه فرموده آیه ای که بتوان از آن برای شرح(موجود زنده ای از زمین بیرون می آوریم که با آنها سخن بگوید) در  این آیه کمک گرفت پیدا نشده است و خداوند در این مهم ابهام آفرینی فرموده است.وضعیّتی پیش می آید که مشرکین به سمت بی ایمانی و نقض وجود اصرار می کنند و البته وضعیّت مسلمین با ایمان و تقوا که به سمت اطاعت از خداوند هستند پابرجاتر هم می شود.امّا وضعیّت طوری می شود که شرک در جهت زدودن ایمان و تقوا به نهایت خودش می رسد.با توجّه به این که مشرکین به لحاظ امکان شنیدن و توجّه کردن به قول الهی کاملاً کور و کر می شوند و در ضلالت کامل قرار می گیرند قول بر آن ها واقع می شود و خداوند موجودی را از زمین خارج می کند و آن موجود با مشرکان سخن می گوید، همانا مردم مشخصی در وضعیتی هستند که به آیات ما(خداوند) یقین ندارند.این اهمیّت وجود دارد که خداوند در واقعیّتی که مشرکان در آن وضعیّت گرفتار می شوند قول ندارد و این قول بر مشرکان واقع می شود.یعنی در همان واقعیّتی که گرفتار هستند سرانجام می رسد و قول بر آن ها واقع می شود و ادامه ی فعل و برنامه در ادامه ی وقایع آنها سلب می شود.این موضوع با توجّه به این مهم می باشد که مشرکان در پی بوجود آوردن موجود زنده می روند و در وضعیت فعلی شبیه سازی ها که طبعاً بوجود آوردن موجود زنده نیست به سمت بوجود آوردن از خاک می رود.یعنی بشر در اوج شرک در آن وضعیّت می خواهد از خاک یا زمین موجود زنده بوحود بیاورد.نکته ی مهم در مورد اینکه می گوئیم مشرکان در نهایت در پی بوجود آوردن موجود زنده از خاک اقدام می کنند به این دلیل است که خداوند موجودات زنده را که از بستر زمین تغذیه می کنند، از خاک یا زمین آفریده و شرک یعنی مسئله ای که در پی اشتراک کارها با خداوند است یعنی مشرک می پندارد موجود زنده را که از خاک بوجود آمده توسط کسانی بوجود آمده و باور ندارد که یک خداوند موجود زنده را از خاک آفریده باشد.پس مشرکان با ظلم و کفر در جهتی تلاش می کند که خودشان بتوانند موجودی زنده را از خاک بوجود بیاورند و در مدیریت جهان شراکت خودشان را به اثبات برسانند که در نهایت خداوند موجودی زنده را از زمین خارج می کند که آن موجود با مشرکان سخن می گوید و در آن زمان قولی را که به جهت ضلالت نمی شنوند بر آن ها واقع شده است و در نهایت باور نمی کنند که خداوند چنین کاری انجام می دهد بلکه می پذیرند که مثلاً ناتوان از این بودند که موجودی را از خاک بوجود بیاورند.و در واقعیت خودشان متوجه می شوند قدرت بالاتر آنها را از ادامه ی کارشان باز می دارد و دیگر نمی توانند هیچ اقدامی در جهت شرک داشته باشند و وقت مجازات فرا می رسد.و البته اینکه آیا آدمی می تواند موجودی را از خاک بوجود بیاورد که بتواند با مشرکان سخن بگوید باید گفت شدنی است و در جهت کمک به خداوند یکتا شدنی است.نه اینکه خداوند احتیاج به کمک داشته باشد بلکه ممکن است این کار توسط خداوند به آدم هایی واگذار شود که در اطاعت مطلق از خداوند یکتا قرار دارند.امّا من فکر می کنم این کار را خداوند خودش واجب می سازد که بشود.همانطور که در آیه ی ۸۲ از سوره نمل فرموده است.
نکته ی قابل تأمّل دیگر اینکه تشخیص اینکه این مهم پیش از ظهور منجی می باشد و یا پس از ظهور؟ ،باید دانست که به احتمال قوی تا پیش از ظهور منجی فعالیت های بشری نهایتاً شبیه سازی ها و به نوعی تقلب هاست.و در رابطه با ساخت ابزاری بسیار پیچیده و با ظرافت تا پیش از ظهور منجی به تفسیری غلط که توسط مشرکان است،اصطلاحاً پیشرفت هایی حادث می شود و پس از ظهور منجی این معایب در صدد رفع و رجوع قرار می گیرد تا شیوه ی درست انجام پذیرد.پس این را هم می شود در نظر گرفت که یک پیشروی غلط چه در شبیه سازی ها و چه در ظرافت ها  و قدرت های صنعتی پدید می آید که پیش از ظهور منجی به نهایت خودش می رسد.و با در نظر گرفتن این موضوع که روز به روز شاهد آن بوده ایم احتمال قوی می رود که بیرون آمدن موجود زنده از زمین پس از ظهور منجی و همزمان برای مهر تأیید زدن به ایمان نیاوردن مردمی معروف و مشخص است.یعنی علوم و کارایی آن تکمیل شده و مردمی مشخص و معروف به جدای از  علوم کامل و کارایی درست آن اصرار می ورزند تا اینکه خداوند آن موجود زنده را  برای آنان از زمین بیرون می آورد تا با آنها سخن بگوید که مردم مشخص و معروف به آیات خداوند ایمان نمی آورند.بنابراین خداوند فقط یک راه نجات را برای فرد یا جامعه در تمامی برهه قرار داده است که آن راه تقوا می باشد و تقوا "ایمان به غیب الهی،به پا داشتن نماز،انفاق کردن درست،ایمان به پیامبر اسلام(ص)و سایر پیامبران(ع)و امامان(ع)،کتاب های آسمانی یا قرآن(چون همه ی جوانب کتاب های آسمانی در قرآن به طور تکمیل شده می باشد)ایمان و باور داشتن جهان آخرت و روز قیامت"می باشد.