بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

به عشق حضرت رسول الله(ص)،به عشق چهارده معصوم(ع)و عشق حضرت ثار الله(ع) تقدیم می شود به حضرت حُجَّةِ ابنِ الحَسن(عج)ارواحُنا فِداه

به لطف دلنشین حضرت رقیه(س)

به لطف دلنشین رقیه(س) جان شفا بده نگاهمان
حسینُ(ع) اهل بیتِ(ع) او رسان بِشوی کارُبارمان
اگر کژی اگر بدی تو صاف کن و خوب کن چنان
ضعیف گشته از تو می شود قوی به صاحِبَ الزَّمان(عج)
۱۹ مرداد ۰۳ ، ۲۲:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اَللّهمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج

بیا ظهور کن کدورت از زمان رود
ستم و کفرِ در جهالت از جهان رود
سرابِ ناتوان اُفول بود در عَبَث
اُفول کرد ظلمُ مکرِ ظالمان رود
 
ارزش های الهی بالاترین مفهوم درست زندگی است.برای رسیدن به ارزش های الهی سعی و تلاش لازم است،برای اینکه ارزش های الهی کاملا شکل بگیرند می بایستی از آنچه خداوند می فرماید و می خواهد اطاعت شود.بنابراین دو هدف خداوند را از آفرینش می توان فهمید 
_رسیدن به مفهوم درست زندگی یا سعادتمند شدن
_امتحان میزان سعی و تلاش و اطاعت برای رسیدن به ارزش های الهی
پس خواهیم دانست فقط خواست خداوند مهم است و به هر انسان یا جن، عقل و اختیار از سوی خداوند در یک محدودیت مشخص داده شده است.یعنی محدودیت های انسان با وجود اینکه هرکاری می خواهد بکند کاملا تحقق یافته است.فرض کنیم در این محدودیت ها همه ی موجودات دارای اختیار هر کاری می خواستند مخالف خواست خداوند انجام می دادند آن وقت دو هدف اصلا محقق نمی شد پس خداوند چنین چیزی را ممکن نکرده است.فقط می توان اظهار کرد برخی با تعداد آماری بالا هرکاری می خواهند مخالف خواست خداوند انجام می دهند و به ارزش های الهی نمی رسند.مهم کلمه ای است که از سوی خداوند پیش تر از تحقق ها جاری شده است و اگر این کلمه از سوی خداوند جاری نمی شد عذاب آنان که در مخالفت با خداوند هرکاری می کنند فوری و از بین برنده بود.
طبق تحقیق مشخص می شود خداوند بی نیاز از رساندن به ارزش هاست.اما این مهم را بر خودش واجب ساخته است و بندگانی این نیاز را دارند تا به ارزش های الهی برسند.دلیل این موضوع به این بر می گردد که خداوند وجود مطلق و وصف ناشدنی است که فقط آن طور که خودش در قرآن فرموده برای بندگان با تقوا امکان دیده شدن دارد.لذا هرچیزی هستی یا وجود داشته باشد ،وجود نسبی دارد. اگر کاملا به خداوند نزدیک باشد ارزشمندترین آفریده است و اگر کاملا دور باشد بی ارزش ترین است.ارزشمندترین آفریده ی خداوند اطاعت محض از خداوند دارد و بنده ی کامل خداوند است.و بی ارزش ترین کاملا از خداوند اطاعت نکرده است.پس ارزشمندترین آفریده این محدودیت را دارد که خداوند نمی شود اما کاملا به خداوند می رسد و بهترین خوشبختی را دارد((پیامبر گرامی اسلام(ص)،اهل بیت پیامبر(ص)و امامان(ع)،پیامبران و اولیای الهی(ع)،شهیدان راه خداوند....)) اما بی ارزش ترین پس از این که کاملا خداوند را اطاعت نکرد این محدودیت را دارد که در نهایت مطیع به دور ماندن مطلق از خداوند و عذاب همیشگی داشتن شود.در جهان آخرت سه عاقبت برای انسان ها تحقق می یابد بهشت سرشار از منفعت که مخصوص مومنان با تفاوت از مومنان با کمترین بندگی و اطاعت از خداوند تا مومنان با بیشترین بندگی و اطاعت از خداوند می باشد.جهنم مخصوص کافران از کمترین دوری در کفر از خداوند تا بیشترین دوری در کفر مطلق از خداوند می باشد.این دو جایگاه با هم فرق دارند یعنی بهشت برای همه ی مومنان خوب و دلچسب است و جهنم برای همه ی کافران بد و عذاب آور است.بین عالم بهشت و جهنم عالمی مخصوص آنان که فاقد عقل هستند می باشد که مثل بهشت آنان است.
پس خداوند بی نیاز که هستی مطلق و بی هیچ شریک و همتایی است و ثابت می شود این جهان را آفریده نیازی ندارد به آنچه آفریده جواب پس دهد اما آفریدگان اگر از خداوند درخواست کنند خداوند بی نصیب نمی گذارد.
پس این جهان از هیچ آفریده شده و هیچ هستی نداشته است.اثر نور الهی بر هیچ جهان را پدید آورده است و هرچه به اثر نور الهی نزدیک بوده ارزشمندتر شده و هرچه دورتر مانده بی ارزش تر شده است.هرچه نزدیک تر بوده بهترین پاداش و سعادتمندی را دارد و هرچه کاملا دور مانده بدترین عذاب را خوهد داشت.همه ی اینها دفعتاً بوده است و زمان در این آفرینش معنا یافته است.آنچنان است که اختیار تام برای هر موجود دارای اختیار در رسیدن به نور الهی تا فاصله یافتن بی نهایت در عذاب از نور الهی ممکن شده است.لازمه این مهم چنین است که همه چیز دارای اختیار،به خواست خداوند دفعتا شرایط را از خواستن و شدن خودش کاملاً دیده و خواسته است.و هر موجود داری اختیار تا اجلی که در دنیا برایش رقم می خورد همان را که دفعتا خواسته و شده را ،به شکل انبساط با مفهوم مکان و زمان درک می کند.و چنین است که خداوند می فرماید هرکه را بخواهد به سوی خودش هدایت می کند و هرکه را بخواهد گمراه می کند همچنان که می فرماید گمراه نمی کند مگر آن را که فاسق بوده، یعنی فاسق خودش به اختیار به آن محدودیت عذاب آور رسیده است چرا که خداوندی که از هیچ می آفریند و بر خود واجب ساخته که رحم کند محال است بدترین انسان را که به سوی خداوند بر می گردد هدایت نکند،با لطف لایتنهی می گوید مگر آن را که فاسق بوده،یعنی آن فاسق با همه ی اختیار فاسق شدن و گمراه شدن را می خواهد و آنچه را فاسق در اختیاری که خداوند به او داده می خواهد ،خداوند برای او می خواهد.ضمن این که محدودیت هست یعنی خواستن خداوند کجا و خواستن محدود شده ی فاسق در عذاب کجا.خواستن خداوند بر جهان آفرینش کامل است و خواستن فاسق، بی ارزش و به ضرر خودش در مقداری از جهان آفرینش است.
پس اگر خداوند همه ی جزئیات را از ابتدا تا انتها می داند در حالی که هزاران سال برای یک موجود دارای اختیار از حیث زمان،جا و...بسیار است و هنوز تمام نشده است به خاطر این است که هنوز و تمام نشدن ها در آفرینش است و در آفرینش فهم چگونگی دانایی خداوند بر همه چیز که تقریباً در قرآن آمده سخت و ناشدنی است.
لذا خداوند محقق فرموده توانایی کشتن کافران و منافقان توسط مومنان باشد و کافران و منافقان هیچگاه بر مومنان نتوانند غلبه کنند.مومن کسی است که در اطاعت از خداوند طوری که خداوند در قرآن فرموده است کافران و منافقان را بکشد.که در این مهم اگر مومن کشته شود به قرب الهی رسیده است.یعنی اولا این خواست خداوند است و ثانیا مومن کسی است که در اطاعت از خداوند می داند چگونه این وظیفه را به انجام برساند.این به معنی جنگ طلبی نیست همان طور که گاهی آن طور که خداوند می فرماید نکشتن کافر و منافق به معنی تسلیم در برابر کفر و نفاق نیست.مهم خواست خداوند است و به غیر از خواست خداوند بی ارزش است.
پس بدترین دشمنی با خداوند است و یهود قومی سرکش بود که بدترین دشمنی را با خداوند و حضرت موسی(ع)داشت و پس از آن با تحریف، دین حضرت موسی(ع)را یهود عنوان کردند و عده ی کمی از قوم یهود که این را بر نمی تابند و به ناحق در قوم یهود رنگ شده اند و از خداوند اطاعت با شناخت درست می کنند هدایت می شوند‌.این بدترین دشمنی مقابل حضرت عیسی(ع)و سپس حضرت محمّد(ص)نیز شکل گرفت و هنوز همین بدترین دشمنی است.گویا تعداد کم بوده اما قوم بنی اسرائیل بسیار بوده است بنابراین نفوذ برای ضربه زدن را در قوم بنی اسرائیل که بیشتر مسیحی و مسلمان شده بودند ادامه می دهند.
دو موضوع شکل می گیرد 
_اسرائیل جعلی و مخرب
_دین زدایی در سرتاسر جهان 
 
بنابراین بدترین دشمنی دین زدایی است که در سرتاسر جهان است و نشان دهنده ی اجماع کفر و نفاق در برابر مومنان است.پس اسرائیل که جعلی بودن و مخرب بودن آن معلوم شده کاملا وصله ی ناجور است و کسانی که در سرتاسر جهان پدیده ی دین زدایی را انجام می دهند دو روش را در پیش گرفته اند
_اسرائیل جعلی را در معرض دید قرار داده اند تا اجل از بین رفتن برای آن تحقق یابد.
_گاهی از اسرائیل جعلی دستی بر آتش می آورند تا وهم گرامی بودن خودش را هنوز باور کند.
 
در نهایت خواهیم دید یا اینکه پدیده ی دین زدایی که از آستین یهود جهانی در می آید اسرائیلی ها را پس از انحلال قانونی در کنار خودش به شکل پراکنده در جهان نگه می دارد و یا اینکه وصله ی ناجور(اسرائیل جعلی)بمباران و نابود می شود.
چراکه بنی اسرائیل که خداوند در قرآن به مستضعفین با ایمان آنان وعده ی جانشینی در زمین را داده است ،چند میلیون و اندک نیست بلکه در حال حاضر چند میلیارد است که در ادیان مختلف از جمله اسلام و سپس مسیحیت در جهان و بیشتر در آسیا می باشند.
 
۱۹ مرداد ۰۳ ، ۰۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انتقام شهید اسماعیل هنیه قطعی است

به وقت انتقام سرکشی مکن 
بمیر بی هدف دگر خوشی مکن
صدای مرگ در نهاد بد شدی
که صهیونیستی زمان کُشی مکن
چه والفوری چه نقض آدمی شدن؟
هنیه زد تو را تو لغزشی مکن
به لغزشی ز مرگ در مرض روی
بمیر وقت مرگ خواهشی مکن
(دیپلماسی به راحتی انحلال رژیم صهیونیستی را اعلام کند.چرا این کار را نمی کند؟چون رژیم صهیونیستی مرض از بین بردن دیپلماسی برای غربی ها و غرب باوران در درون خودشان است.بدترین فساد ممکن که عامل آن را از بین می برد.در واقع این فساد در غرب و غرب باور است.مثل این می ماند که با انواع حیله و جنگ، تمام جهان را فاسد کند بعد پرسش شود چه چیزی این را به وجود آورد یا این مرض از کجا آمد جواب خیلی ساده است:دیپلماسی این سرطان را در خودش پخش کرد.آیا دیپلماسی از بین برود؟جواب می دهند با این سرطان در خودش بماند.تا چه موقعی؟موقعی که این سرطان دیپلماسی را به مرگ ببرد.در نهایت انسان فوق پیشرفته جواب سوالش را یافت.سرطان صهیونیستی با دیپلماسی همزمان می میرند چون خود سرطان کشنده است و از دیپلماسی تغذیه می کند و وقتی منشاء تغذیه از بین برود می پذیریم دیپلماسی سرطانی مرد.می ترسند و می گویند راه حل چیست که دیپلماسی زنده بماند؟چون قبله ی آمال ماست.دکترها که جواب کرده اند  و شاخص ترین دکترها می گویند غده ی سرطانی را حذف کنید شاید بشود کاری کرد.آن معاهده ی ننگین را با جراحی از قوانین بردارید و بلافاصله مرهم انحلال اسرائیل را تصویب کنید.جراحان سیاسی باید در یک اتاق عمل بین المللی در یک زمان فوری این کار را بکنند تا بلافاصله پس از حذف غده ،دارو به خوبی تزریق شود و مسئله حل شود.دکترهای شاخص می گویند این یک راه ممکن است که باید ریسک کرد.اما راه دوم این است که رضایت نامه ای امضاء کنید تا خداوند فوراً دیپلماسی و سرطان آن را بکشد.)
به رسم آفریدگار خونِ حق گریست
ز خون پاک کودکان نقشِ عاشقیست
رسید نقشِ آفریدگار پیشِ نقش نو
کشید نقشه ای برای محوِ صهیونیست

آیت الله حائری شیرازی:

🔹سرنوشت انقلاب را برایتان بگویم ... | در آینده ایران و اسرائیل، تقابل مستقیم خواهند داشت 🔹

 (سخنرانی آیت الله حائری شیرازی در جمع سپاه استان اصفهان - سال 1365)

🔹 امروز در عالم دو ولایت مطرح است: «#ولایت_اهل‌بیت(ع) نسبت به مسلمانان خالص» و «#ولایت_یهود برای مسلمانان ناخالص». 
🔹هر دوی این ولایت‌ها #در_حال_رشد هستند و باید هم رشد کنند. ببینید چه می‌خواهم بگویم! در این‌طرف، ولایت امام دارد سر بلند می‌کند. در آن‌طرف هم ولایت اسرائیل دارد سر بلند می‌کند. در این وسط، کسانی هستند که باید یا جذب این بشوند یا جذب آن بشوند. اگر هنوز جذب نشده‌اند، به‌خاطر این است که این دو ولایت هنوز به‌اندازۀ کافی به #رشد_نهایی خودشان نرسیده‌اند. اسرائیل هنوز به رشد نهایی خودش نرسیده است. نهضت امام هم هنوز به رشد نهایی خودش نرسیده است.

🔹 کسانی که با امام مخالفت می‌کنند، اینها می‌مانند تا اینکه بالاخره از زیر پرچم اسرائیل سر دربیاورند! چون در عالم، دو ولایت بیشتر نخواهد بود. منتها این دو ولایت، هنوز به حد کافی بزرگ نشده‌اند. در آینده، وقتی این دو کاملاً رشد بکنند، با یکدیگر #رودررو خواهند شد؛ یعنی دیگر هیچ مملکتی، بین [نهضت] امام و اسرائیل واسطه و فاصله نخواهد بود. الان سوریه و لبنان واسطه هستند. در آینده، حکومت اسلامی و اسرائیل [ #مستقیماً ] با هم اصطکاک پیدا خواهند کرد؛ یعنی ولایت اهل‌بیت(ع) یک طرف، یهود هم یک طرف! تمام کسانی که نمی‌توانند زیر بار یهود بروند، می‌بینند که چاره‌ای جز قبول ولایت اهل‌بیت(ع) ندارند. آن‌وقت، اهل‌بیت(ع) رشد می‌کنند. در این وضعیت است که تمام جوامع، جز یهودی‌صفتان، سراغ امام زمان(ع) می‌آیند و این مقدمۀ ظهور امام زمان(ع) خواهد شد.

🔹 شما می‌پرسید: «چرا یهود، قطب مقابل ولایت اهل‌بیت(ع) است؟» در روایت داریم کسانی که با اهل‌بیت(ع) مخالفت کنند و بغض ایشان را داشته باشند، #یهود_این_امت‌اند. 
🔹زینب کبری(ع) در همین ایام محرم و صفر، در کوفه صحبت کرد. حضرت به اهل کوفه گفت: «ضربت علیکم الذلة و المسکنة»! یعنی همان‌چیزی را که قرآن به یهود نسبت داده، حضرت خطاب به کوفیان می‌گوید! اینجا مقصود از کوفیان، تنها اهل کوفه نیست. کوفه در آن روز، نمونه‌ای بوده برای تمام کسانی که امام حسین(ع) را ترک کردند. قرآن به یهود گفت: (ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ) و زینب کبری هم خطاب به کسانی که امام حسین(ع) را تنها گذاشتند، چنین گفت. امروزه هم، #ولایت_فقیه، همان تجلّی ولایت اهل‌بیت(ع) است؛ آنهایی که ولایت فقیه را نپذیرفتند، ولایتشان به #ولایت_یهود منتهی خواهد شد!

🔹 #سرنوشت_این_انقلاب را برایتان گفتم تا اگر سختی‌ها و فشارهایی پیش آمد، بدانید کسی که بناست در صف اهل‌بیت(ع) باشد را تحت فشار قرار می‌دهند. این شخص اگر به درد اهل‌بیت(ع) نخورد، به صف دشمنان ایشان ملحق خواهد شد. در مقابل هم، بسیاری افراد از صف دشمنان بیرون می‌آیند و به صف شما می‌پیوندند. بدانید که صف انقلاب، این است و این مشکلات را دارد تا زمانی که جلوه پیدا بکند.

پ ن:سال ها پس از این سخنرانی،آنچه پیداست تلاش برای تشکیل دولت یهودی به شکل رسمی با معاهده ی والفور آن موقع غلط اندازتر بوده و فعلاً انزوا و ذلّت نزدیک به مطلق در ارکان دولت صهیونیستی مشاهده می شود و روز به روز بیشتر می شود.این در حالی است که یک پدیده ی موازی با آن حمایت بی قید و شرط امّا به نوعی با احتیاط ذلّت بار از این پدیده دارد.این پدیده امریکای جنایتکار است.مهم دانستن منشاء چنین پدیده هایی است.منشاء این پدیده های یهود محور یک پشت صحنه ی یهودی دارد که به انگلیس وابستگی نزدیک به مطلق دارد.این به اصطلاح جریان یهودی موقعی شکل می گیرد که در همه ی جهان دست اندازهای مانع را صاف کند و تا آن موقع بیشتر در پشت صحنه حکم فرمایی می کند.یعنی ارکانی از خودش را در جزئیات برای صاف کردن موانع به کار می گیرد و ابتدا به شکل بالقوه و سپس بالفعل در همه جا نفوذ می کند.هدف نهایی اش تشکیل دولت یهود به شکل سرتاسر جهانی است.ظاهراً این طور وانمود می کند که چنین کارها را از موضع حق انجام می دهد یعنی خودش را محق برای انجام چنین کاری می داند.عرض اندام ظاهری آن جمعیت خیلی کم یهودیان در جهان و کشتارهای میلیونی آن در طول تاریخ و تلاش برای تشکیل یک دولت اسرائیلی در آسیا می باشد.در نهایت خواهیم دانست علت این موارد به دو موضوع بر می گردد:ذلّت و بی چیزی!ممکن است تعدادی از یهودیان هیچگاه در این پدیده وارد نشوند پس نمی شود این تعداد را جزء این پدیده ی سخیف دانست.یا ممکن است به زور و مکر وارد شوند اما جنایت نکنند و این مورد هم تحت ظلم بودن تعدادی از یهودیان را مشخص می کند.
فرض کنیم پس از تحلیل های درست توانستیم کشف کنیم منشاء این پدیده ی سخیف انگلیس است.سخن این است که منشاء انگلیس چیست؟
امّا با تحقیق صحیح متوجه خواهیم شد منشاء این پدیده ی سخیف مخالفت با دین اسلام است.در نهایت به این می رسیم که مخالفت با دین اسلام برای تشکیل یک دولت مخالف با اسلام تلاش می کند.چون اسلام یک دین جهانی است مخالفت با اسلام در پی تشکیل یک دولت مخالف با اسلام به طور جهانی است.از آنجایی که اسرائیل را نمی توان به عنوان محقّ دولت سازی جهانی دانست بنابراین خواهیم دانست این یک جزء نفوذ کننده یا برای نفوذ در آسیا و سایر جاها بوده است.مشکل و مانع برای پدید آمدن دولت جهانی مخالف اسلام پیشرفت نابجای اسرائیل می شود.ضربه به اسلام وقتی به واقعیت می رسد که درست در نقطه ی مقابل آن نفوذ و سلطه گری انجام پذیرد.چون اسلام دین ابراهیمی است و سایر ادیان هم دین ابراهیمی است بنابراین خوارج از دین ابراهیمی در نقطه ی مقابل شکل می گیرند تا به دو شکل تقابل خوارج سایر ادیان با دین اسلام و خوارج دین اسلام با دین اسلام تلاش برای تشکیل دولت مخالف اسلام شکل گیرد.نکته ی مهم اثر بخش بودن حضرت یعقوب(ع)که به نام اسرائیل شناخته می شود که بارها در قرآن آمده می باشد.روش مخالفت در قوم یهود از بنی اسرائیل قابل تحقیق است.قوم بنی اسرائیل مختص حضرت یعقوب(ع) می باشد که بسیار گسترده تر از قوم یهود است،چون قوم یهود زیر مجموعه ای در قوم بنی اسرائیل بوده که وقتی حضرت موسی(ع)به پیامبری می رسد بیشترین مخالفت را با حضرت موسی(ع)داشته اند و پیروان دین حضرت موسی(ع)را یهود می دانند در حالی که این چنین نیست و چون هنگام پیامبری حضرت عیسی(ع)بسیاری از بنی اسرائیل به دین حضرت عیسی(ع)که تکمیل کننده ی دین حضرت موسی(ع)بود در آمدند،مخالفت قوم یهود وجود داشت که اکثراً به دروغ خودشان را همچنان پایبند حضرت موسی(ع) می دانستند.بنابراین طبیعی است که یک نفوذ مخالف با حضرت موسی(ع) دوباره در مخالفت با حضرت عیسی(ع)شکل بگیرد.علت ذلّت و مسکنت یهودیان در زمان حضرت موسی(ع)مخالفت با حق و راه صحیح زندگی بوده،چراکه توصیّه ی حضرت موسی(ع)بشارت برای پیروی حقیقی و انذار برای پیروی دروغین یا مخالفت بوده است.چون حضرت موسی(ع) از پیامبران اولولعزم می باشد،تا نهایت مخالفت را از بین می برد و به همین دلیل نفوذ به شکل پیروی دروغین با محوریت قوم یهود شکل می گیرد.اگر این مهم خوب تحقیق شود در آئین حضرت عیسی(ع)نیز این نفوذ به شکل مسری مشاهده می شود.یهودیان مخالف با ادعای پایبندی دروغین به حضرت موسی(ع) در اطراف پیروان حضرت عیسی(ع)شکل می گیرند و تا جای ممکن در نفوذ مسری مشارکت می کنند.در نهایت با توجه به این که حضرت عیسی(ع)هم از پیامبران الوالعزم بوده،پیروان دروغین ایشان بعد از وهم به صلیب کشاندن حضرت عیسی(ع)خودشان را نصرانی می نامند و تا جای ممکن این موضوع غلط را ترویج می کنند.دو پدیده ی نفوذ نابهنجار به شکل یهود و نصارا از آن موقع وجود داشته و تعداد پیروان دروغین حضرت عیسی(ع)همواره بیشتر بوده است.نقطه ی مشترک پیروی دروغین و نقطه ی تفاوت بدتر بودن قوم یهود است.
علت فرار قوم یهود جهت تشکیل کشور اسرائیل،پیامبری حضرت موسی(ع)و حضرت عیسی(ع)پس از حضرت یعقوب(ع)است.یعنی پیشینه ی حضرت یعقوب(ع)را برای نفوذ در نظر می گیرد.چراکه اگر از ابتدا تشکیل کشور یهود را مطرح می کرد با دو مشکل روبرو می شد یکی عده ای بسیار کم یهودیان و دیگری وجود نداشتن اجتماع یهودیان در یک منطقه.بنابراین یهودیان به استناد منطقه ای به نام صهیون از گذشته در حال اجماع سازی برای مستقر شدن بوده اند و با توجه به مسائل قدرت طلبی که در تاریخ ثبت شده انگلیس که یک کشور داری جمعیت یهودی هم بوده(البته این جمعیت نسبت به مسحیان کم است)مقدمات اجرای معاهده ی والفور را انجام می دهد.
به طور خلاصه باید گفت تشکیل اسرائیل اهدافی داشته که به واقعیت نرسیده و یا اینکه به شکل دیگر به واقعیت رسیده،بنابراین اسرائیل به روش دیپلماتیک منحل می شود تا یهودیان به استناد تمدنی که دارند در کنار فلسطینی ها آن طور که باید زندگی کنند و اگر این کار به علت مطامع غرب و امریکا انجام نشود انفجار اسرائیل حتمی است که سبب کشتار وسیع یهودیان،مسیحیان،مسلمانان...توسط غرب و امریکا می گردد.و کاملاً آثار زیان بار بر علیه امریکا و غرب و طرفداران آن دارد.
 
۱۰ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وطن

وطن هرجا تو باشی در بیابان یا کوه
فقط من بی تو مُردم با گناهی انبوه
چه می دانم چه دارم وقت مردن در گور
نباشد در فراقت من بگیرم اندوه
۲۹ تیر ۰۳ ، ۲۳:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حسین(ع)اربابِ بی کفن

حسین(ع) ارباب بی کفن
حسین(ع)رأسش جدا ز تن
حسین(ع)گوید ز غصّه ای
حسین(ع)باشد علی(ع)سخن
۲۸ تیر ۰۳ ، ۱۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

علی ابن الحسین(ع)

آنچه را که حضرت علی ابن الحسین(ع)در مواجه با شراب خواری،بی حجابی،رقص آواز و....به تأسّی از امام حسین(ع)و خواست خداوند انجام دادند:
نمایش واقعی با روضه خوانی
مرامش بی حجابی کِل کشانی
حسین(ع)باید که گردد کشته در خون!
 و یا باشد درون در دینِ جانی
تماشاچی ندارد هیچ نقشی؟
چرا! ایمان به ذات در مردمانی
شود مانع اگر او منصرف شد
یزیدی را دهد بیعت نهانی
اگر او منصرف از دین نباشد
یکایک هرچه یاران جز زنانی
بگردد کشته تا آشوب افتد
و هر مردی که شد در ناتوانی
علی ابن الحسین(ع)باید بماند(خواست خداوند)
که در آن عصر سازد عاشقانی
دهد الله بیماری ز حکمت
که در آن روز سازد یک نشانی
امامی از حسین(ع)باید بماند
دعاهایش بماند آسمانی
و از او هم امامانی(ع)بماند
و غائب گشت مهدی(عج)در جوانی
دگر هر دشمنی در خواب تازد
بریزد دشمنان صاحب زمانی(عج)
خداوندی چنین دارد ز حکمت
عدو از کار هو هرگز ندانی
همی از ریشه ات می کند الله
به وقتی چون نبودی در جهانی
خداوندی که با این دست مردم
منافق را بیندازد نهانی
(خیلی از بی حجاب ها به بد فرهنگی مبتلا شده اند و پشت صحنه ی اینها منافقانی که دنبال هرج و مرج هستند می باشد.چرا باید امکانات لازم برای همه ی اقشار خصوصا آسیب پذیر جهت ازدواج آسان و فرزند آوری مهیّا نشود.بعد ها خواهیم دانست این سیاستی غلط برای ربودن امکانات جوانان به نفع اعتدال زدگان است و سایر سیاست زدگان با تغییر ذائقه ی جوان ایرانی نسبت به ازدواج این کم خرجی لجن آلود را راهگشا دیده اند،بانک ها،سرمایه داران،مسئولین و خود این جوانان این پازل مخرب را تکمیل می کنند و این توطئه ی دشمن است.تا نسل کاهش یابد و نسل توسط اتباع به مرور جایگزین گردد.)
۲۸ تیر ۰۳ ، ۰۱:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شام غریبان

در شام غریبان نگران تر شده زینب(س)
از ناله ی غم بار مگر سر شده این شب؟
تا وقتِ ظهورش همه این ناله ی غم هست
آسان برسان پورِ علی(ع)یک شبه یا رب
کشتند ددان کودکُ مادر ز فلسطین
این شمرِ زمان را تو بکش گشته که عقرب
چون گم شده هایی به جهانیم ز کارت
پیدا بشود هر که تو را دید دراین تب
مرهم بنهی بر سر رویش ز شفایت
شایسته ی تسبیح تویی لطف لبالب
۲۶ تیر ۰۳ ، ۲۱:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت روز عاشورا

 حسین(ع)در خاک خون از کفرُ بیداد
 و عالم در غمش در رنج جان داد
غروبی شد به عالم بی حسین(ع)تا
ز مردم سعی گردد بهر امداد
 
یا حسین المظلوم(ع)روحی فداک
آسمان هم افتاد روزی به خاک
روز عاشورا بود روزی بزرگ
شد حسین(ع)در خون گلگون سینه چاک
تکّه شد جسمش کربلا می گریست
جوی خون شد از زیر هر سنگِ پاک
آن عدو تا سر را ز پیکر برید
آسمان غم سر داد شد تابناک
۲۵ تیر ۰۳ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت روز تاسوعا

هجومِ مکرُ سلطه ناگهان شتاب کرد

فسادُ ظلمُ کینه هر چه را خراب کرد
ستم به روی اهلِ بیت(ع)آب را که بست 
عموی طفل ها نگه به مشک آب کرد
نبود هیچ قطره ای به مشک های آب
روانه سوی آب گشت پور بوتراب(ع)
رسید پیشِ نهرُ مشک را به آب برد
به عطرِ بوتراب(ع) نهر آب شد گلاب
کمی ز آب سوی خویش بردُ ریخت چون
صدای ناله های کودکان رسد ز آسمون
به سوی کودکان شتاب کرد یکّه تاز
ز تیر دشمنان دو دست او فتادُ شد به خون
ابوتراب(ع) بودُ از میانِ دشمنان عبور
هجومِ تیرهای دشمنان به روی آن صبور
ز آن هجومِ تیرها زمین پناه او که گشت
به آسمان رسید تا مقامِ نور روی نور
۲۵ تیر ۰۳ ، ۰۵:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یاسین

یاسینُ شفا بهرِ حسین بنِ علی(ع)
مدفن به علی(ع)قبرِ حسین بنِ علی(ع)
هر سوره ز الله حسین بنِ علی(ع)
بر جاده ی رَب صبرِ حسین بنِ علی(ع)
 
الله با یا حسین(ع)رمز قرآن دهد
یاسین همین بود همواره برهان دهد
بی یا حسین(ع)هیچ سودی ندارد بشر
این هم فقط از علی(ع)نور تابان دهد
 
یاسین:
بریده سر به زیر پا علی(ع)
گلو و تن بریده ها علی(ع)
نجف به کربلا رسیده تا
به پیش پای مانده تا علی(جلّ جلاله)
 
سر داده:
دیوانه ام من،جانانه ای تو
مستانه ام من،میخانه ای تو
افتاده ام من،پر داده ای تو
دل داده ام من،سر داده ای تو
۲۳ تیر ۰۳ ، ۲۳:۲۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یارانِ امام حسین علیهم السَّلام

در راه خداوند حسین(ع)طفلِ عزیزش صِله داد
آری نوجوان پیر و کودک وجوان یک دله داد
ماندند به صبری و به صبحی که ظهورش(عج) برسد
تا صبح ظهورش(عج)برسد عشق حسین(ع)قافله داد
۲۲ تیر ۰۳ ، ۲۱:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بنازم حسین(ع)را

بنازم حسین(ع)را که بر آسمان حکم فرماست
که پامال شد زیر آن ثمِّ اسبان و برخواست
خداوند خواهد چنین می شود رزق مشهود
شهادت دهد حکمِ الله آسان به فرداست
توانا بُود هرکه دانا بُود گرچه شد خُرد
جهالت نداند چنین بهره را چون که میراست
که دانا شود آفرینش ز دیروزُ امروز
توانا شود آفرینش به فردا که برپاست
۲۱ تیر ۰۳ ، ۲۱:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سنین یولونده

حسین(ع)سنین یولونده اِلمَسین نوکر
که زنده باد نوکرین سنه چِکَر
شعار ورمدیم صادقانه بوجور
شهیدلر دِئیب قانیدن پیکر
۲۱ تیر ۰۳ ، ۱۵:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بنی آدم اعضای یکدیگرند

فلسطین روبرو با هر ستم گردید
طمع در میل خود خواهی به خود چسبید
که کم عقلی به بی نسلی بیانجامید
به بیداری ز خوابی کن خرد تشدید
جهان کی با حسین(ع)همراه می گردد؟
و نسلی پاک می آید مکن تردید!  
۲۰ تیر ۰۳ ، ۱۹:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

غمکده

به غم بگو کجا بهشت پیشواز آمده
کجا نشاطِ غصّه ها غمی عزیزتر شده
نگاهِ غم ز کربلا که مبتلای تو گشت
جواب را گرفت غم که جای خوب غمکده
بهشت می شود تمام این جهان ز یا حسین(ع)
و می رسد بهشت سوی غمکده چه سر زده  
۲۰ تیر ۰۳ ، ۱۸:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عطش

حسین(ع)در عطش بود سیرابِ خون
عدو در طمع آب سد کرد چون
هوا گرمِ آن غصّه ها داغ شد
هوا هم به آهش شود واژگون
نبیند جهان خوش هوایی به آب
فراقش هوا کرد چون واژگون
سرابی فقط شد همین آب ها
و خوش می شود از حسین(ع)سایه گون
اگر او شود در جهان منجلی
دگر حذف گردد زِ هو کارِ دون
بیاید حسین(ع) تا کند حذف شر
بیاید به همراهِ صاحب زمون(عج)
وقتی امام حسین و اهل بیت ایشان(ع)در محاصره و عطش قرار گرفتند امام و تعدای از اهل بیت ایشان(ع) و یارانش به شهادت رسیدند و از خون پاکشان سیراب گشتند و گزندی به آنان نرسید.تعدای از یاران و اهل بیت امام(ع)که غصّه دار ماندند هوای جهان نیز واژگون گردید و برای دشمنان سرابی بیش نیست،برای بی طرفان سایه ای بیش نمی رساند،و برای دوستان حسین بن علی(ع)سیراب از فراق و غم و غصّه ای تمام نشدنی است تا ظهور امام زمان(عج)تحقّق بیابد.پس دنیا برای بی علی(ع)سراب بیخود است و برای بی طرف سایه ای از بین رفتنی است و با علی(ع) فنا می شود برای حضرت علی(ع).
۱۹ تیر ۰۳ ، ۱۳:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امدادِ حسین(ع)

بی عشق حسین(ع) کار به جایی نرود
چون پیشه ی احسان به گدایی نرود
آن را که نگاهش شده با ظلم تهی
در گوشِ کَرَش حق چو صدایی نرود
بر گشته ز امدادِ ستم نیز دگر
با عشق حسین(ع)شد به جفایی نرود
امدادِ حسین(ع)بهره ی فردای تو شد
بی لطف حسین(ع)هُرمِ بلایی نرود
به این معنی که هر کاری که بی عشق امام حسین(ع)باشد بی فایده است.چون کار با عشق امام حسین(ع)به گدایی از دیگران نمی انجامد و آنان که با نگاه به ظلم در پی منفعت رفته اند از شنیدن صدای حقتعالی کر می شوند و اگر برگردند و آن منفعت حرام را رها کنند و یا از قید آن به سمت امام حسین(ع) بیرون بیایند دوباره حقتعالی به آنان رحم می کند و با کمک کردن امام حسین(ع)فردای قیامت دست خالی نمی مانیم و بی لطف امام حسین(ع)حتی ذره ای ناچیز از حرارت آتش عذاب کم نمی شود امّا با لطف امام حسین(ع)عذاب آتش رفع شدنی است.
۱۸ تیر ۰۳ ، ۱۴:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا لیتنا کنا معک یا حسین(ع)

هماره سازُ کارِ عشق با حسین(ع)بنا گشت
دوباره ماه عشق گشت حمدُ این ثنا گشت
حسینُ یا حسینُ یا حسینُ یا حسین(ع) گشت
به عشق او نوایِ عشق یا لیتَنا گشت
یا لیتَنا کُنّا مَعَک یا حسین(ع)
بودیم ای کاش به تک یا حسین(ع)
دشمن به یک حمله ای می ریخت
آزاد می گشت فدک یا حسین(ع)
با سیّد علی خامنه ای می زدیم نهاد ظلم
با عشقِ علی(ع)در همه جا می رسید نهاد حلم
بنگر به علی(ع)تازه شود خونِ مظلوم حسین(ع)
الگو ز رئیسی بشود پیش راهِ نهادِ سلم
۱۸ تیر ۰۳ ، ۰۰:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به عشق امام حسین(ع)

صدایی که آید به هر محفلی
دگرگون کند وقتِ ناقابلی
خداوند هم گفت ذکری چنین
علی یا علی یا علی یا علی(ع)
 صدایی که جان داد بر هر اثر
و شعری که باشد به غم منجلی
حسین یا حسین یا حسین یا حسین(ع)
شفایی که غم برد در ساحلی
۱۶ تیر ۰۳ ، ۲۳:۵۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت نزدیک شدن به ایّام پر برکت محرّم و صفر

به حرکتی که شد شروع،فکر هست
 تمام عمرِ عشق نذرِ ذکر هست
به عشقِ یا حسین(ع)زنده گشت دل و
دگر نمُرد چون هماره شکر هست
به لحظه ای که با حسین(ع)بوده ایم
هزار قرنُ بیش،وقتِ بکر هست
به لحظه ای چنین شود و سال ها
شهید داده ایم این ز مکر هست
(هر شخصی می خواهد بر مسند ریاست جمهوری تکیه بزند بداند جبهه ای شکل گرفته که حضرت سیّدالشّهدا(ع)آن را رهبری می کند و جنگ با دولت امریکا و رژیم صهیونیستی و مستکبران قطعی و کشنده تر است.پس اگر ترس داری یا دنیا می خواهی چایتو بخور برو کنار،برادر،برادرش را در جنگ خفه کرد تا این حرکت جلو برود پس تعارف وجود ندارد(رئیس جمهور پس از کسب رأی مردم مورد حمایت خداوند و مردم است).اینجا طالبان نشو(شخصی که اون جمله ی بیخود را نشر داد)که افغانستان جمعیّت کم کرده، پست و مقام می دن بهت برو اونجا اگه طالبان نپذیرفت برو یه خراب شده دیگه ما خیلی پیش تر مکر را به کار بردیم و هیچ حقه ای از اصلاح طلب ها و امثالهم کارگر نیست،مردم کشی نکنن که کرونا خیلی کشت،نسل حضرت سیّد الشّهدا(ع)مثل خون از زمین می جوشد و تمام شدنی نیست،عجله کنن سیلی محکم تر می خورن و این دنیایی که بهشون دادیم جهنّم می کنیم.اونایی که رای می دن دقت کنن به حماقتی که عین تیم روحانی(البته روحانی نما) بود رای ندهند(در پی آوردن آن روش کذایی در دولت نباشند) که برن چوب تو لونه زنبور امریکا کنن و عجله واسه ابعاد جنگ منجر به بمباران هسته ای و در کمترین حالت تشعشعات کشنده خواهد شد.)
(رای دادن یک وظیفه برای مشارکت در سرنوشت کشور است و اوضاع فعلی با رایزنی قابل رفع می باشد.)
۱۴ تیر ۰۳ ، ۲۲:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لطف

بخوان تو فصلِ عشقِ روزگارِ بوتراب(ع)
بمان به وصلِ صبحِ یادگارِ بوتراب(ع)
ثواب از علی(ع)بخواه باش سوی راه 
ظهور را بخواه ز کردگارِ بوتراب(ع)
رسول باز مان به لحظه ای که او رسید
عبور کن به لطفِ سازگارِ بوتراب(ع)
 
۱۰ تیر ۰۳ ، ۲۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

راه حل اساسی

در رابطه با بدی و خوبی باید گفت آنچه از دهان سیاستمدار مثل تیر بیرون رفت که خوب و بد نداریم کاملا غلط است و هرچه خوب نیست بد است.و اینکه چه چیزی خوب است را از خداوند و پیامبر(ص)و اولی الامر(ع) سوال کنیم.اما شیطان بابدی سرو کار دارد و با خوبی بیگانه است.پس شیطان بدی ها را می بیند و نمی تواند خوبی ها را ببیند.پس شیطان بدی های مردم و مسئولین هر کشور را می بیند و بدی های امریکا را می بیند و با توجه به اینکه با بدی سرو کار دارد این بدی ها را مدیریت می کند اما مدیریت برای فریب است و این مدیریت در اختیار بدترین انسان ها قرار می گیرد و بدترین انسان ها سردمداران امریکا،انگلیس،صهیونیسم،سعودیسم ... اند.شیطان  بدی ها و فریب های مدیریت شده در ذهن و رفتار مردم و مسئولین  را که  مشخص شده: از جمله روحانی،میرحسین،احمدی نژاد،آخوندی،خاتمی،پزشکیان،ظریف لاریجانی...می باشند و تقریبا همه افراد مملکت را رصد می کند و بدی های آنان چون زننده است عامل منها کردن آنان می شود و این مدیدیت کار شیطان است.شیطان علاوه بر این که بر بدترین انسان ها مسلط است بیشترین وابستگی و اختلاط را با بدترین انسان ها دارد و این موضوع در جریانات فاحش انگلیسی،امریکایی،صهیونیستی...مشهود شده است.پس یک صحنه ی مدیریت بد و یکپارچه را کاوش کنیم که شیطان پایه گذار آن می باشد.از طرفی عامل حضور انسان در اجتماع منوط به پدیرفته شدن است.و در اجتماعی که خوب و بد معنا دارد بدی مشهود داشتن زننده است و اگر یک انسان بدی مشهود از خود برجای گذارد توسط خوبی خودش و دیگران طرد می شود تا از بدی دست بردارد و به خوبی بازگردد.و از طرف دیگر شیطان این را نمی خواهد و سرو کار شیطان به این است که در جوامع خوب بدی را از حیث زنندگی خارج می کند تا انسان مرتکب را برای فریب بیشتر تهییج کند.یک مثال این است که در سال ها قبل در ذهن برخی وسوسه ی ولنگاری می اندازد و در ذهن برخی مسئولین وسوسه ی توجیه انگاری.و یک عارضه ی میل به آزادی نما را مدیریت می کند(دوران آقای خاتمی).جامعه بدی زننده را نمی پذیرد و به طور قابل توجه برمی گردد(دوره ی اول آقای احمدی نژاد)اما سر و کار شیطان یک دوره ی فتنه را مدیریت می کند تا پس از کنش هایی به دوره ی آقای روحانی می رسد و مدیریت را به سمت اختلاط رابطه با بدترین انسان ها می کشاند.شیطان فریب می دهد و بدی را در انسان ها به جای می گذارد و اگر انسان از بدی برگردد آن انسان موفق می شود و شیطان سروکارش را به جای دیگر می برد و این جایگشت ها را دارد تا یک مدیریت یکپارچه ی بد را شکل دهد.این سروکار شیطان از طرف خوبی ها با مبارزه مواجه می شود و این تعدیل تا جایی پیش می رود که یک طرف خوبی یکپارچه و یک طرف بدی یکپارچه شکل می گیرد.تمامی وزن دو طرف از شروع تا پایان نسل های آدمی است.یعنی یک وزن یکپارچه خوب از ابتدا تا نهایت مقابل یک وزن یکپارچه بد از ابتدا تا نهایت شکل می گیرد.شکل گیری این دو وزن متقابل حتمی است.اما تشخیص در کدام جبهه بودن مطابق اختیار هر انسان است و اگر انسان خوب مرتکب بدی شود به این معنی است که در حالی که در جبهه ی خوب قرار دارد به اندازه ی بدی که مرتکب شده در جبهه ی بد می باشد و با توجه به اینکه امکان توبه وجود دارد می تواند از گناه توبه کند و تماما در جبهه ی خوب باشد.این یک صحنه ی امتحان است که در یک طرف خداوند و در طرف دیگر شیطان مخذول مانده از خداوند را دارد.پس جلوی ضرر را هر وقت بگیریم منفعت است و برگشتن از اشتباهات پیشین به استناد تحکیم جریان انقلابی و مقابله با شیطان مخذول و ناتوان است.درست جایی که انسان به سمت خوبی رفته و در ضعف ظاهری است شیطان در نهایت ناتوانی و ناامیدی است.پس اطاعت از خداوند و پیامبر(ص)و اولی امر(ع)راه برتری و غلبه می باشد که اولی الامر(ع)در وضعیت الان ولایت فقیه می باشد.
نکته های قابل تأمل:
_قانونمند شدن روابط نامتعارف:توجیه ندارد،اینکه دلیل بیاورند برخی روابط نامتعارف فراوان شده پس باید قانونی برای مثلا رعایت بهداشت آن لحاظ شود تا بلکه فرضا یک مرد متأهل که در این روابط وارد می شود از لحاظ بهداشتی کثافت به خانواده ی خودش وارد نسازد دلیلی بیخود و خرافی است.چون اصلا نباید چنین روابطی باشد و بهداشت حکم می کند عارضه را اگر مشهود است از بین ببر و اگر نامشهود است که از ابتدای زندگی بشر اینچنین بوده،پس جامعه را از آن برحذر دار.یعنی اینها که مطرح می کنند قانون برای جامعه به لحاظ بهداشت بزهکاری وضع کنیم احمقانه ترین کار را دارند و خود این ترویج بزهکاری است و هیچ وسیله ی پیشگیری مانع بروز کثافت کاری قانونمند شده را نخواهد گرفت.روابط در این مهم باید اولا بر اساس ازدواج شرعی باشد و ثانیا قانون ثبت ازدواج تنها مرجع اظهار نظر قانونی در رابطه با اینگونه روابط است.
_پیشینه ی روحانیّت:خلاصه بگویم که روحانیّت پیش از اسلام وجود داشته و این دلیل نمی شود بر روحانیّت اسلام رجحان یابد.مهم در فهم موضوع است همواره دو برداشت حق و باطل ممکن می شود و میان دعوای حق و باطل مسائل بوجود می آید،ضمن اینکه باطل مسئله اصلی است.پس نباید با مسئله انگاری سیاسی.مادی.ریاضی یا هرچه مقایسه کرد و یا نباید در پی حل مسائل در باطل بود چرا که خود مسائل باطل بایستی حل شوند.مثلا زنا مسئله ای باطل است و حل شدن مسئله ی زنا را داریم نه اینکه برای زنا مسئله حل کنند حل مسئله ی زنا به نبودن زنا منتهی می شود.حال اگر شخصی نخواهد این مسئله حل شود و نامشهود زنا کند خب به سادگی معلوم است که از دید اجتماع مسئله دار نامشهود است و اگر در جامعه ای زنا مشهود شود و جامعه نخواهد این مسئله را حل کند مشخص است جامعه مسئله دار شده است.این که این مسئله تا چه میزان خسارت دارد خود جای بحث و تأمل دارد.پس برای هر چیز ۱. مفاهیم بدون هیچ مسئله ای را داریم که آن را حق می نامند و برای هرچیز ۲.  مسائل دور از حق را داریم که آن را باطل می نامند.و ۳. در این بین ممکن است شبهه باشد یا قدری حق و باطل را به هم ربط داده باشند که  مسائل به شکل باطل افکنی به حق و مفاهیم به شکل باطل زدایی از حق است.به بحث روحانیت بر می گردیم،پیش از اسلام بوده و با آمدن اسلام کامل می شود.انحراف در روحانیت بی معنی است و انحراف از روحانیت معنا دارد.یعنی اگر یک روحانی دیده شود که منحرف است به این معنی است که از روحانیت منحرف شده و مسئله دار است.مثلا این فقط به عهد صفوی بر نمی گردد و از گذشته و پیش از اسلام بوده و روحانیت در عهد زرتشتی هم بوده و بعدا که اسلام آمد روحانیت کامل شده است و نمی توان گفت چون روحانیت پیش تر در عهد زرتشتی بوده پس بر روحانیت اسلام رجحان دارد و آخوند باید زرتشتی شود بلکه آنکه با وجود تکامل دین هنوز زرتشتی مانده مسئله دار است و باید مسلمان شود حال آنکه اختیار یه انتخاب دارد و مسلمان نشدنش با پایبندی به آئین زرتشت حل می شود اما پس از مسلمان شدن عقبگرد بی معنی و یک مسئله ی سخیف است.بنابراین از عهد صفوی مشخص شد که مسئله افکنی های انگلیس و یهودی ها در پی خدشه دار کردن روحانیت بوده است و این موضوع از ساخت آخوند قلابی تا ترویج خرافه و انحراف در روحانیت تا کنون استمرار دارد اما این چیزی را عوض نمی کند و روحانیت همچنان یک مفهوم درست و به جا می باشد.همچنین انحراف از روحانیت و یا روحانیت قلابی و اینگونه موارد آغشتن باطل یا باطل محض است.این موضوع همین طور پیش می رود تا اینکه منجی عالم بشریت حضرت بقیّة الله(عج)که کامل ترین وجود روحانی است ظهور نمایند و ناگزیر مسائل باطل محو و نابود می شوند.اما به این معنی نیست که روحانیت از بین می رود و بعد ظهور می یابد بلکه در سه دسته ی قلابی و کاملا منحرف،آغشته به انحراف و کاملا درست می شود و روحانیت کاملا درست به حضرت بقیّة الله(عج)متصل می شود و آنهای دیگر در وضعیت انکار و تقابل قرار می گیرند.
کرسنت و ابعاد انحراف:خلاصه اینکه کرسنت یک عارضه ی سخیف برای اتصال به امارات بوده است که پس از لو رفتن تماما به امارات واگذار می شود.در مقابل منافع اقتصادی کشور ایران از منافع اشتراکی بیرون می آید و امارات در پی رسیدن به منافع به شکل خسارت خواهی می رود و از ابتدا بدتر از این در رابطه با تخریب اقتصادی را تقاضا داشتند.یک بعد این موضوع تخریب اقتصادی است که پوششی برای سایر تخریب ها از جمله روابط نامشروع جنسی است.که تخریب اقتصادی به خسارت خواهی امارات از ایران می شود و تخریب از طریق روابط نامشروع طرف دیگر است.چون این قرارداد با کلاهبرداری و بیرون از نظام اسلامی به نظام اسلامی تحمیل شده قابل واخواهی با قید محاکمه ی عاملان آن می باشد و از طرفی آنچه در رابطه با روابط نامشروع گفته می شود در امارات آزادی برای چنین کاری بوده است و یک مسیر تن فروشی به کثافت خانه های امارات را باز می کنند و این طوری بوده که کسانی که برای تن فروشی آنجا آمدُ شد داشتند علت را حفظ آبرو در کشور ایران اعلام می دارند که به مرور این فساد به داخل کشور هم کشانده می شود البته هنوز کارشناسان نتوانسته اند راه حل بهداشتی جهت مصون ماندن از بسیاری از معضلات و تنش های روانی و بیولوژیک را در این رابطه بیابند و بی نهایت وقت لازم دارند!!! لذا از همان موقع متن پراکنی و سخن پراکنی در رابطه با چگونگی قانونمند سازی تن فروشی در داخل کشور را شروع کردند تا شاید ماجرا قابل رصد نباشد که در دوره ی ریاست حسن روحانی ۸ سال مملکت در رکود قرار می گیرد که این حماقت ها استمرار یابد و دیده نشود باید دانست این ماجراجویی جامعه را به نقطه ی انفجار منفی می رساند و نقطه ی انفجار منفی به معنی درگیری عده ای به پوچ و هیچ پس از گناه آلود کردن است که سبب می شود فرهنگ آنها تغییر کند و در پی منفعت حرام بروند تا اینکه یک روش خسارت خواهی از پوچ شکل می گیرد.در واقع این یک توطئه ی صهیونیستی بوده است و به همین دلیل است که آن شخص "ظ" نسبت به امتیاز دهی به یهودیان اقرار دارد تا فساد را بر اقتصاد نظام اسلامی تحمیل کنند و در واقع آن شورای انتقال دولت را تشکیل می دهد و امتیاز دهی را برای هرچه پوچ تر بالا می برد تا آن را به طمع همه چیز بیاندازد(توطئه ی صهیونیستی).آنچنان که پیداست معمای فروش سکه های بسیار،افزایش قیمت بنزین،نوسانات بورس...نیز همین است.این یک قالب شکل گرفته از فساد است که جامعه را درگیر کرده و احتمال شکست یا ریزش آن وجود دارد و احتمال قالب نرم آن نیز می باشد یعنی اگر عجول باشد شکست و ریزش دارد و اگر با روش مکر معاویه ای رفتار کند بالای هرم از عوامل درگیر پائین که به تن فروشان منتهی می شود تغذیه می کند طوری که پائین هرم مثل اسکلت های پوسیده می ریزد تا بالای هرم همچنان منفعت ببرد.بر می گردیم به ابتدای همین ماجرای کرسنت که پشت صحنه ی آن امارات بوده و روش معاویه ای از آنجا پیدا شده است و بعد همین را به حسن روحانی و دست اندر کارانش پاس داده اند و شاید خودش هم نداند مثل این که آنان که در پائین هرم روسپیگری می کنند خودشان هم ندانند که راس هرم کجاست،پس شاید حرص یا طمع یا میزانی فاسد بودن پنهانی و یا آلودگی به خرافه یا از پوچ همه چیز خواستن و اینگونه موارد تیم حسن روحانی را به این فساد می کشاند این موضوع در دوران پهلوی هم بوده و اگر مطالعه درست داشتند اینطور گرفتار نمی شدند.و اینها اگر در این هرم اشتغال خود را ادامه دهند و تجربه نگاری کنند و با توهم ادامه دهند در نهایت خودشان استخوان های پوسیده ای برای راس هرم اند و راس هرم اسرائیل است که پوچ ترین است و همه چیز را می خواهد.به هر شکل از روسپیگران و منحرفان گرفته تا معاویه ی زمان که سعودیسم است به دو ورطه می افتند.یک ورطه قالب سعودیسم است و ورطه ی دیگر قالب صهیونیسم.شدت انفجار در قالب صهیونیسم کشنده تر و میراتر است و مثل عقوبت یزیدی است.اما در قالب سعودیسم کشندگی نرم است و مثل عقوبت معاویه ای است.نکته ی دیگر اشتباه بزرگ ربط دادن عارضه ی صهیونیسم از مرزهای اطراف به فسادگران ایران است و این کار بزرگترین اشتباه انگلیس و امریکا بوده است که شاید هیچ وقت نتواند خلاص شود چراکه ربط دادن جریان یزیدی(صهیونیسم که فساد مشهود است)به این شکل در اطراف نظام اسلامی منجر به نابودی فوری جریان یزیدی می شود.در این مورد هم انتگرال های انگلیسی نتوانستند تحلیل درست را داشته باشند چون از درون فساد تحلیل کردن مثل نیش عقرب بر خودش است.روز به روز رژیم صهیونیستی از بین می رود و هر کدام از ساکنان آن مثل کسی که بمب خوده اما بدنش داغ است و متوجه نمی شود دور خودش در حال چرخیدن است.البته کشتار خوب نیست و راه حل در اعلام انحلال و خلع سلاح فوری آن است.و این در حالی است که نظام بین المللی ،امریکا را تحریم نمی کند که از دورن تصفیه شود و جهان را به سمت تخریب بیشتر نبرد.شخصی مثل ترامپ به درد کشته شدن برای عبرت جهان و امریکا می خورد نه برای ریاست جمهوری و تخریب بیشتر.
۱۰ تیر ۰۳ ، ۱۵:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ارزش پول

مثال:اگر گفته می شود در امریکا متوسط درآمد سالیانه برخی تقریبا ۱۵۰ هزار دلار می باشد و قیمت یک خانه معمولی تقریبا ۱.۵ میلیون دلار است.یعنی ۱۰ سال پس انداز قیمت یک خانه می باشد.
یا اگر گفته شود در ایران متوسط درآمد برخی سالیانه تقریبا ۱۵۰ میلیون تومان است و قیمت یک خانه معمولی تقریبا ۱.۵ میلیارد تومان است.یعنی ۱۰ سال پس انداز قیمت یک خانه می باشد.
توجه:قیمت یک دلار در اواخر دوره ی قاجار یک تومان بود و هم ارزش با یک گرم طلا.قیمت یک گرم طلا هم اکنون یک دلار نیست و نزدیک به ۷۵ دلار می شود.
بنابراین اگر قیمت نیروی کار در ایران ارزان است اما در عوض قیمت خانه بسیار ارزان است و در امریکا برعکس.چون درآمد سالیانه در امریکا معادل تقریبا دو کیلوگرم طلا می شود و قیمت خانه تقریبا معادل ۲۰ کیلوگرم طلا.
پس سیاستهای استعمارگران ارزش اموال و دارایی مردم ایران را نسبت به ارزش طلا کاهش داد بدون اینکه هیچ نفعی در پیشبرد اهداف آن داشته باشد.یعنی در امریکا طلا بی ارزش شده و خیلی جاهای دیگر ارزش آن بالا رفته است.
آیا با سیاست اصلاح طلبی غربی امکان تناسب بین این دو عارضه که به سبب استعمارگری پدید آمده وجود دارد؟به هیچ شکل ممکن هیچ کارشناسی نمی تواند این دو را به هم ربط دهد و سبب تخریب اقتصاد ارزان برای اقتصاد به ظاهر گران می شود و مردم و حتی سرمایه داران زیر این چرخ های حرام امریکایی خرد و نابود می شوند.
اما اگر هیچ ربطی به این دو قائل نشویم و ارزش پول خودمان را به شکل درست آن برگردانیم و معادل ارزش کارکرد مفید کارگر متناسب با فلز طلا معیار کنیم.همه ی جوانب اقتصادی مطابق با این ارزش تاثیر می پذیرند و تورم معنایی ندارد.
۰۹ تیر ۰۳ ، ۲۱:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت تولّد با سعادت امام موسی کاظم علیهم السّلام

به تو آینده نباشد به ترسی
بأبی أنتَ وَ أُمّی و نفسی
به تو باید به تو موسی بنِ جعفر(ع)
که تویی همه اسلام به درسی
۰۷ تیر ۰۳ ، ۱۱:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اصلاح طلب

اصلاح طَلب زهر مریضی به جهان
بی راهه ی مأیوس و فاحش ز نهان
فاحش شده با فاحشه اش جفت چنان
پاسوزُ کمر گونُ شکم خونُ دهان
این جنگ یزیدی که نگاهش به نجس
آزادِ اسیری شده در هتکِ زنان
برنامه ی مخمورِ نجاست چه شود؟ 
برنامه ی پنهان خیانت شده آن
ای مرد تو پاگرد خرافات مشو
آزاد شو از بندِ حماقت شدگان
ای زن تو به اصلاحِ نجاسات مکوش
آزاد شو از بندِ سیاست زدگان 
آری که طهارت بِبَرد هر چه نجس
یا پاک کند یا به کناری به همان
اصلاح نجس کی شده ممکن؟ نشَود
اصلاح خودت کن ز نجس دور بمان
(امروزه هر ایدئولوژی که در پی اصلاح اسلام باشد ناگزیر به سمت اصلاح نجاست می رود چراکه غیر اسلام نجس است و آنکه در پی اصلاح اسلام رفت به غیر اسلام کوشش کرد،چون اسلام اصلاح می کند و پاک می کند و  نسخه ای که  اصلاح کردن اسلام را مطرح می کند فساد محض است(چون اسلام همه ی اصلاح کردن درست را دارد).اسلام مفاهیم را وسعت می بخشد و مسائل را رفع می کند و در حقیقت پاک می کند.نسخه ای برای اسلام نمی شود آورد و نسخه خواهی برای اسلام نجس است.و مطابق آموزه های اسلام نجاست یا پاک شدنی و از بین رفتنی است و یا محفوظ در خودش و به دور از پاکی ها.پس موضوعی با ماهیت اصلاح نجاست وجود ندارد مثلا سگ را هرچه سعی کنیم پاک نمی شود و نجس است مگر اینکه خداوند این کار را کرده باشد.(سگ اصحاب کهف)فرض شود جایی از نسخه ای برای رفع مشکل استفاده شود و آن نسخه مربوط به اسلام باشد و آنجا اگر مخاطره برای اسلام نبود، لازم نیست ببینیم نسخه دهنده مسلمان است یا غیر مسلمان.اما چه در لباس مسلمان و چه در لباس غیر مسلمان اگر نسخه یا نسخه هایی درست و مطابق اسلام بدهند تا اینکه مشخص شود برای اصلاح اسلام هم نسخه می دهند یا اسلام خودخواسته ای را مطرح می کنند خطر حتمی است.تشخیص این مهم را دین اسلام می دهد.پس نظر پراکنی آسان است اما تشخیص کاری سخت و با اهمیت است.چند نظر مطابق اسلام گفتن و بعد انسان ها را به مهلکه کشاندن شیوه ی اصلاح طلبی مقابل اسلام است.جبهه باید انقلابی باشد و مثل برخی از این جبهه فرار نکنند تا شرایطی ناگوار پیش نیاید که شبیه اوضاع برانگیختگی احمدی نژادی میل اصلاح طلبی  و روحانی زدگی اتفاق بیفتد.بنابراین می توان گفت انتخاب جریان مهم تر از انتخاب فرد است و با انتخاب جریان انقلاب اسلامی که به نفع مردم سعی دارد مطالبه ی حق آسان تر و مشخص تر است.)
۰۷ تیر ۰۳ ، ۱۰:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا امام موسی بن جعفر علیهم السّلام

به موسی بن جعفر(ع) قسم یا الهی
امامی که هر خواستش را بخواهی
لیاقت به ما ده شفاعت کند او
به لطفش ببخشا نماند گناهی
۰۶ تیر ۰۳ ، ۲۳:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به علیٌ علیهم السّلام

نباشی مردمان در وصلِ دردند
هواها بی علی(ع)رگبار سردند
علیٌ(ع)یا علیٌ(ع)یا علیٌ(ع)
بیایی غصّه ها آسوده گردند
 
به دور گشت رحمتی که رو به تو بست
چه کور گشت تهمتی که سو به تو بست
چه بور گشت تن خری که زد ز تو رخت
و جور باد بخت من که هو به تو بست
۰۴ تیر ۰۳ ، ۱۲:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت تولد با سعادت حضرت امام هادی(ع)

علی النّقی(ع)آمدی غصّه خوابید
شفایی تو در من،که هر لحظه تابید
خروشید بر هر که از راه می گشت
که باید شفا از علی(ع)را بیابید
ز ظلمی ضعیفان به کج راهه گشتند
به ظلمی چو برجام چو در آن سرابید
شفا با ضعیفان اثر از علی(ع)گشت
به این کار هر دَم فقط در ثوابید 
به آخر رسد چون زمان در نهایت
علی(ع)چون به الله،حاضر جوابید
(دیگر مردم هم باید دقّت کنند چون شوخی بر نمی دارد.وقتی در یک جبهه موضع بگیری دیگر یا جزئی از آن جبهه می شوی یا این که سردرگم.تازه وضع سردرگم هم برای آن شخص است که نمی داند.و چون نمی دانست متوجه می شود جزئی از جبهه ای شده که نمی خواسته.از قضای روزگار ممکن است جبهه ای خوب باشد و در سردرگمی جزئی از آن شده باشی که هم در واقعیّت و هم در حقیقت برده ای.و ممکن است جبهه ای بد باشد و در سردرگمی جزئی از آن نخواهی شد و اگر واقعیّت داشت به حقیقت نمی رسد.چراکه ممکن است جبهه ی بد در اضافه کردن به اجزای خودش تو را درنوردد تا به خودش بکشد اما تو سردرگمی و ابتدا به دانایی می رسی که بشود یا نه؟پس از این تو تصمیم می گیری. و اگر به دلایلی از اجزای جبهه ی بد هم بشوی تازه واقعیّت می یابد و حقیقت ندارد.چون جبهه ی بد اگرچه واقعی است اما اصلاً حقیقت ندارد.در مقابلِ آن، جبهه ی خوب هم واقعی است و هم حقیقی.پیش از آن که واقعی باشد حقیقی است.و جبهه ی بد واقعی میراست و پیش از آن که واقعی باشد مرده است.اینها را گفتم تا مطلع باشی که گویا واقعیّت از حقیقت می رباید اما حقیقت این است که واقعیّت توان ربایش  ندارد.فقط شکل می گیرد و به افول می رسد و نابود می شود.در هر لحظه یک موضوع با اهمیّت از هر دو جبهه ی خوب و بد ثبت می شود و برای همیشه می ماند تا اینکه برای همیشه رسیدگی به حق شود.یعنی رسیدگی به نفع جبهه ی خوب.پس به سمت جبهه ی خوب رفتن یا ماندن در جبهه ی خوب نفع همه جانبه دارد.سخت است اما گوارا و ماندنی.گذشتگان همه از این امتحان سخت عبور کردند و امروزی ها و آیندگان باید از این امتحان سخت عبور کنند.آنچه همین سختی های تربیت کننده و تقویت کننده را برای تو به چیزی شبیه برجامی نافرجام،یا اسارتی با نقاب آزادی،یا هوس هایی با نقاب خیرخواهی....آسان جلوه می دهد،سرابی است پوچ که می خواهد تو را در نوردد و پوچ کند و اگر توجه به این سراب نکنی همه ی آنچه که سراب بود واقعی می شود.چون تو را به چیزی که روشنی بخش است فریب دادند و چیزی که روشنی بخش است واقعیت دارد و احتمال دارد روزی تو بسیار بهتر باشد که به تو نمی دهند و با سرابش تو را تحریک می کنند تا اینکه تو در پی سراب می روی و می بینی پوچ است،امّا اگر به سراب توجّه نکنی واقعیّت درست به تو می رسد.برجام از همان ابتدا قرار بود پوچ باشد و ملّتی را که پس از خستگی به پوچ رسید هم از لحاظ جسمی و هم روحی به تاراج ببرند.پس دم از حقوق زن می زنند تا زن به برهنگی روی بیاورد و جنس مخالف را به ورطه ی آن ترویج می کنند تا خلاصه پازلی از حکومت سراب آلود اما واقعی تکمیل شود و به خیال خودشان تواناتر از غرب بر جامعه ای اینچنین مسلط شوند چون متاسفانه جمعیت اصلاح طلب و برخی اصول گرا این واقعیت را پذیرفت که جامعه این چنین می شود و یک جریان اعتدال زده از  پشت سر آن دستاوردهای آن ها را از فیلتر اعتدال خود درآوردی گذر داد تا یک پدیده ی دوجانبه ی مطلقاً بد شکل گرفت که در سیاست خارجی برجام بی هیچ دستاوردی بود و در سیاست داخلی آزادی خشن و زننده و خراب.در واقعیت دستاورد برجام همین آزادی خراب و بدتر از این بود که عوارض آن را امروز می بینیم.دقت کن که اگر یک زوج در کنار هم با قرار درست زندگی کنند تعادل درست برقرار می شود اما اعتدال غلط که همون فساد است و ربطی به نظام اسلامی ندارد هر کدام از زوجین را به طرفی رها شده واقع می کند طوری که پس از دوره ای حساس فرهنگ بشود  و وضعیت به اشتغال اعتدال خود درآوردی می رسد و معتدل نمی شود.چون این گونه اعتدال در حقیقت وجود ندارد و سراب است،سرابی که واقعیت ساخته شده از آن اوضاع فساد است.یعنی انسان ها با فساد کنار می آیند،زن و مردی که از قید هم خارج شدند و این بسیار شد دیگر تعادل کمرنگ می شود تا به فساد میل میکند و لنگری آن را نگه می دارد.اما لنگری که آن را نگه می دارد مربوط به قانون فساد است.چون در غرب قانون فساد موجودیت دارد و ما متهم هستیم که می گوییم قانون فساد پس به سمت فاسد ساختن قانون ما می روند و ابتدا مواجه می شویم با این موضوع:بلاخره قانون فساد باید پذیرفته شود اما با رویکرد داخلی.اگر در این موضوعی که با آن موجه شدیم برویم و با متخصص یا مشاور یا مدیر خارجی بحث و گفتگو کنیم که به سبب آنان موضوع را حل کنیم از رویکرد داخلی خارج می شود و امنیت را به خاطره می اندازد و سپس جزئی از تحت سیطره ی قانون فساد می شویم.یعنی اینکه مثلا در غرب ازدواج یک موضوع قانونی و مشخص بوده و رابطه خارج از ازدواج فساد دانسته می شده اما اکنون قانون فساد هم هست و رابطه ی خارج از ازدواج را تحت قانون فساد می برد و با توجه به رضایت طرفین فساد قانونی است که دیگر قید فساد آنرا در قانون نمی آورند.پس یک بستر قانونی ازدواج را دارند و صدها فساد قانونی جدای از ازدواج که ربطی بین هم قائل نمی شوند،اما در پشت صحنه بالاتر از قانونشان است.اما چون ما اسلامی بودن قانون را داشته ایم سر خم کردن یعنی دست برداشتن از اسلام و  به معنای این می شود که انها یک قانون اساسی دارند و مدیریت فساد را تحت آن قانون اساسی و سپس تمام ابعاد ما را تحت مدیریت فساد خودشان به طور مستقیم و از آنجا تحت قانون اساسی خودشان به شکل غیر مستقیم می برند و این می شود: ما که از گذشته تا حالا یک آداب و فرهنگی برای خودمان قائل بودیم قانوناً بی فرهنگ تر از فساد غربی می شویم.و بی فرهنگ تر حقوق زندگی پایمال و پست در سطح برده و پائین تر دارد.این در مجلس توسط اصلاح طلب ها یا هرچه به رای گذاشته می شود و با بیشترین رای برای چند عکس با فساد غرب و گرفتن ماشین و ویلای لاکچری پذیرفته می شود.ممکن است آن اصلاح طلب ها تا این حد بی غیرت نباشند اما وقتی تعصب غلط به روشی اشتباه انسان را کور کند این طور می شود.خلاصه اینکه برجام شوخی نیست بلکه یه موضوع بیخود است که به علت حرام خواری یه عده و غفلت یا ترس یا واهمه افکنی بدعت گذاشته شده بود.این به نفع هیچ شخص ایرانی نیست چه مذهبی و چه غیر مذهبی.موضوع اینه که غرب به نتایج غلط در موضوعات خودش پی برده و اطلاع کافی وجود دارد که در پی کشتار وسیع که غیر مستقیم به آن کشتار نظارت کند می باشد و عوامل غربی فقط در انگلیس نیستند و متاسفانه در داخل ایران هرچند کم اما با دستبرد به فرهنگ مردم بوده اند طوری که مردم در فرهنگ غلط یا به فریب و یا به وسوسه یا اینگونه مسائل در پازل اینها نقش بازی می کنند.درحالی که مردم باید این اشخاص را حذف کنند و به عنوان مرده ی متحرک در نظر بگیرند.مردم مراقب باشند که دلسوزی بیجا به از دست رفتن موقعیت های بدست آمده و دریغ شده(توسط همین گونه اشخاص)می گردد.و باید دانست که شرایط جنگ خوب نیست و این مسائل که کشور را به برجام ،بی برنامگی و آزادی انگاری و این طور موارد می کشاند،مقدمه ای برای ایجاد جنگ در منطقه و کشتار وسیع مردم است.در مذاکره با گاوچران ها(غربی ها) مقدمه ی جنگ،یا جنگ قطعی است،اما بدون مذاکره آنان را در سیاست های خودشان به مرگ می بریم و در هرجا لازم باشد می کشیم تا تعادل برقرار شود و هر چقدر کشته شویم زندگی برایمان وسیع تر می شود چراکه سرانجام در دنیا اجل مرگ حتمی است و در مبارزه با ستمکارانی مثل دولت امریکا،انگلیس،رژیم صهیونیستی یا حامیان آن، احتمال دارد مرگ به استقبال ما بیاید و  به خواست خداوند باشد پذیرفته ایم.)
۰۲ تیر ۰۳ ، ۰۱:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرقی بین بایدن و ترامپ نیست

بی فرق و بی هیچ خرد هر دو نجس
آری متفاوت و مترادف به هوس
بایدن که همی گیجُ ترامپ همه مست
ناچار که آن هر دو شبیهند و پست
(همه ی مدیران نابکار ایالت متحده امریکا اگرچه تفاوت هایی داشته باشند امّا همگی نجس و بی خردند و هیچ کاری را نمی توانند به انجام برسانند و به نابودی می روند.)
۳۰ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت روز عرفه و عید قربان

به تکاپوی تو در کوهُ بیابان
برسد سعیُ شود کعبه نمایان
همه در کلبه ی صبری تو خداوند
که تو با آیه ی صبری چه شتابان
۲۸ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰