۱۸ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

عیانِ فردا

جاذبه ای که می کَنَد بساطِ ظلم از جا
فاصله ای که می دهد نشان ز رأس تا پا
خاتمه می دهد جهادِ صبرُ غصّه بر ظلم
سوریه تا به کربلا،رقیّه(س)لطف فرما
حاصلِ آن قیامتی به پا کند به عالم
تا که سلاح،رویِ ظلم می کُند مدارا 
چون که ز جان گذشتگان به انتقامِ آخر
ریشه ی ظلم می زنند با سلاحِ مانا
شعرِ رسول گرچه داد این خبر نمایان
رازُ نهان ندید ظلم،تا عیانِ فردا 
اسلام هر فردایی را به برنامه ی درست می داند.ظلم و ستم از هیچ فردایی خبر ندارند،کفر این حقیقت که ظالم نمی تواند از فردا مطلع شود را می پوشاند و منافقان در پی اقدامات دوجانبه و خودفرخته ی ظالمان می باشند به طوری که از جبهه ی مسلمانان خبر به ظالمان می برند و به مرضی که دارند خبر از ظالمان به مسلمانان می دهند تا ببینند فردا چه می شود.یعنی انتظار فردا را می کشند آن هم در مقابل انتظار درستی که مسلمانان با اطمینان به فردا دارند.به طور خلاصه جبهه ی ظلم،کفر و نفاق بالاجبار منتظر فردا هستند تا شرایط اقدامات ضد اسلام را مدیریت شیطانی کنند و جبهه ی اسلام منتظر فردا هستند تا به خواست الهی جامه ی عمل بپوشانند.آنچه مهم است بینش برای برنامه ریزی فردا می باشد و هر چقدر برنامه ریزی بشود باز هم باید منتظر بود تا تحقق خواست الهی فردا را مشخص کند.پس برنامه ریزی مطابق خواست الهی به فردایی مطابق خواست الهی می رساند حال آنکه خواست الهی برای فردا هماره برای آدمی راز می باشد.تا جایی که هر قدر انسان برای رسیدن به خواست الهی تلاش و برنامه ریزی کند به رازِ خواست الهی نزدیک تر می شود(مسلمانان)و هر قدر با این مهم مخالفت کند دورتر می شود(ظالمان،کافران و منافقان).به همین خاطر رفتار و برنامه ریزی مطابق  خواست خداوند مسلمانی است یعنی انجام وظیفه و تسلیم خداوند بودن.همه اینها و تشخیص درست همه ی اینها به بینش درست ربط دارد.اگر بینش درست نباشد مسائل بوجود می آید و انسان را گرفتار می کند.
 
۳۱ مرداد ۰۲ ، ۰۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ببخشا

ببخشا این گناهانم الهی
سراسر عمرِ در غفلت به کاهی
بپوشان این گناهان را به سترت
نباشد هیچ سودی در تباهی
هزاران دفعه می آید گناهان
هزاران باز گشتن را تو خواهی
ز هر نا کرده ام تا آمدم باز
تو ای الله دادی ام پناهی
دگر وقتی ندارم تا به رفتن
منم کمتر بِبَر پیشت الهی
هر قدر در این دنیای فانی باشیم وقتی بسیار کم و ناچیز است و از خداوند درخواست کنیم زندگی خوب و فراوان بدهد و هم اینکه بدانیم دنیا بالاخره ناچیز و از بین رونده است و داشته های انسان بسیار کم است اما وقتی به پیش خداوند متصل شود آسایش و بهرمندی کامل را دارد.
خداوند در قرآن،سوره ی غافر آیه ۶۰ می فرماید:

وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ﴿۶۰﴾

و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من کبر مى ‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى ‏آیند (۶۰)

۲۶ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به عقلُ شعر

چو گفتی بی حسین(ع)عالم کُند قهر
به زندانی فتاده ای ز این دهر
هوایی گشته ای تا کربلا خوب
هوایی خورده ای دائم ز آن نهر
 
خوشا آنان که دائم در نمازند
ز زندان ها شرافت را نبازند
خوشا آنان که دائم با حسین(ع)اند
به هر وقتی مداوم رمزُ رازند
 
اگر در بدی کشاندند،ز خویشتن صواب راندند
حسودان بدی رساندند،شهیدان به عشق ماندند
حسد آن سراب را دید،شهید راه عشق را داد
و شد عاشقانه هر وقتُ به عقلُ شعر،فکر خواندند
 
به راستی آنانکه راه حماسه ی امام حسین(ع)را بر نتابیدند و فریفته ی قدرت  و مطامع دنیا شدند بدانند روزگار بسیار قتل پیامبران(ع)،مظلومیت و حصر امامان معصوم(ع)به خود دیده و می توان گفت آنان که راه حقیقی و درست امامان معصوم(ع) را نمی فهمند و برنمی تابند مادامی که به این کژی اند،به بی مایگی خودشان در برابر استقامت و استحکام امامت پی می برند و بسیاری از بی مایگانِ سست مقدار هماره به این صبر و استقامت رشک می برند تا اینکه می بینند در ناصوابی خودشان گرفتارند و در سراب آزادی ساختگی زندانی و بی مقدارند.روزگار هماره این شهادت به حق را که از خون رهروان حسین بن علی(ع)ماندگار است ، دیده و می بیند.پس بازگشت از کژ راه توهین به فکر،شعور و عقل امری بدیهی است.و نابودی ادامه دهندگان کژی نیز امری بدیهی  و مشخص است.
 
۲۴ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

باید

باید ز خِرَد فکر جوانان به کار شود
امیالِ ضلالت همه عاری،غبار شود
داعش که ز امیال شرارت سلاح کشید
در پشت همان صحنه نفوذى چه هار شود
یک اسلحه تا سوی معاند طلوع کند
هر مغز ز هر مجریِ غربی شکار شود 
بی سنگرِ نا امن شده اغواگری زِ کُنون
این ریشه ی بد تیشه به خود هر بار شود
جهت اطلاع گردانندگان شبکه های ماهواره ای تحت سلطه ی کفر:
به نظر می رسه هیچ امنیتی برای مجریانِ شبکه های ماهواره ای نباشه،چون وقت پس گرفتن انرژی ناپاک نزدیک میشه و مجبور می شن برای فرار از نا امنی به تنها راه ممکن یعنی لو دادن عناصرِ صحنه گردانِ قضیه ی مهسا امینیو.......بپردازن تا شاید غائله تموم بشه،احمق تر از اینها نیست چون مدعی نیوتنُ،فرویدُ...از چند سمت اونارو مثل برده هرزه محصور کردن که بماند چطور با منطقُ فلسفهُ...اتو کشیده خودشونو سر کار گذاشتن، نیوتن خودش تیشه رو زد به ریشه و قانون سوم میگه عمل و عکس العمل، انرژی نجس دادی پس بگیر.! از باریکه ی اوکراین توطئه درست شد و انرژی بزرگ روسیه که بشکنه می ریزه روی غرب و غرب راهی برای فرار نداره و امریکا پیش مرگ شده خودش خبر نداره چون از داخل متلاشی میشه.اما از نقاط ثقل این پدیده نجس رژیم صهیونیستی است.بماند این اطلاعات چطور پیدا میشه فقط همین قدر بدونن وقتی نیوتن به قول خودشون با خوردن سیب تو سر ناقصش گیج شدُ دانشمند شد و برای منافع مادی هی نابغه تر شد قانون های ماورایی تر در قرآن که اونا هی می خوان هتکش کنن بوده و هست(در حالی که قرآن آسمانی است حالا هی آسمونِ بی نهایت دنیا را آتش بزنی خودتو مسخره کردی،چه برسه به ماوارای این آسمان که مختص قرآن هست پس قرآن فقط این کاغذ و نوشته نیست هرچند که هتک کاغذ و نوشته ی قرآن برای عاملش فاجعه درست میکنه)و اونا نمی فهمند و ترجیح می دن به یه بهره ی ناچیز مثل لامپ ادیسون،قواعد مکانیک،دیجیتال......مثل اینا تکیه کنن و هر از گاهی مدعی حضرت سلیمان(ع)می شن در حالی که حضرت سلیمان(ع)در سطح بی نهایت بالاتر مفاهیم مادی را در اختیار داشت و اینها برعکس در اختیار داشته هاشون هستند و مثل شخصی که با لامپ پشت به خورشید مشغوله شدن،حالا کی بشه متوجه بشن خورشید در کار بوده و اصلا این یه ذره نور که چیزی نبود.البته این یه مثاله وگرنه خورشید هم مادیّه اما اینا  واقعا پشت به خورشید کردن و می خوان خورشید مصنوعی بسازن.واقعا هوس و گناه و نادانی چطور برخی رو برده ی این احمق ها کرده ای کاش به جای اینکه برده می شدند مورد ظلم اینا قرار می گرفتن تا زودتر خباثت ظالمین مشخص بشه.چون ظلمی که خودشونم قبول کنن و ابزار بشن واسه ضربه به آدمای دیگه خسارت به ظلم شونده و انگیزه ی نابجا برای ظالم است.اما همینکه مقابلش بایستی تازه متوجه می شی کجای کاری.ما اینکارو کردیم زیر بار ظلم اصلاح طلبای کارچاق کن،انحرافی های کارچاق کن غرب و کفر....نرفتیم و الان داریم سختی می کشیم شاید خداوند ما را نجات بده اما چرا باید به بهانه ی آزادی جنایت کرد و مدعی باشیم هرکی آزادی داره هر کاری بکنه.در حالی که این خودش نقض آزادی میشه،چون برخی آزاد میشن که نفس دیگران را بگیرند و اگر دیگران آزادند نفس بکشند چرا اونا آزادند که نفس اینارو بگیرن.آزادی معناش خیلی ساده س دیدی لکوموتیوران به قطار آزادی میده مطمئن در خط ریلی عبور کنه پس نمی خواد واسه آدما تجویز کنی .قطار روی مسیر ریلی مشخص  آزاده بره تازه کنترل شده.یه مشت آهن بی جان از ریل بزنه بیرون کلی خسارت به بار میاره،خب احمق ها بروند قبل از اجرای این نجاست ها این کارُ با یه مشت آهن بی جان به جای جسم و جان زنده و در مواردی معصوم آزمایش کنند ببیند اجازه می دن بهشون؟بعد با کمپین هاشون سوار قطار بشن،کنار خط ریل قدم بزنن و به قطار آزادی خروج از ریل بدن و پای عمل و عکس العمل وایستنُ معادله سازی کنن،اون شخص (مهسا امینی)جسم و جان داشت که شما با نفوذی که داشتید با نوعی ترفند که اطلاعاتشو نمی دم تا خیال کنید هنوز خیلی باهوشید صحنه ای را درست کردید تا به خیال خودتون مردم از خط خارج بشن،حماقت اینجاست که اون آزمایشو که گفتم مستند نکردید اما شما بردگان کسانی هستید که تحت نظارت ما هستند.ما زحمت اینکارو بدون اینکه خون از دماغ کسی بیاد قبلا انجام دادیم و مشخص شد کمپین تشکیل شده و شما نفوذی ها کنار راه ولُ عور می لولید و یه سری وابسته به شما مثل جماعتی دنیاطلب سوار قطار خودشون با کنترل انگلیسی که از خط خارج شده داره شماها را زیر چرخُ آهناش له می کنه.این قطار می ریزه اما تا این نقاب آزادی خواهی له کننده تموم نشده دوباره یه قطار دیگه با احمق های بعدی،احمق های دیگه رو له می کنه.باور کن همینطوریه به غیر از این نمی شه ما راه و اسباب خودمونو داریم و تصادف ما با احمق ها، ظلم احمق ها به ما شده چون راضی به این حماقت ها نیستیم.و هر دفعه می بینیم راه و اسباب درست ماندگارتر شده و حماقت ها رفتن.گاهی اوقات با شهادت بهتر می بینیم.به خوبی می بینیم هر کی از حماقت برگرده وارد راه درست می شه،به خوبی میبینیم که اگر به سمت حماقت بریم سقوط می کنیم و به جای ما آدمای بهتر هستند.به خوبی مشخص شده این همه انحراف واسه خوشی که چه عرض کنم واسه اغراض پست تر از حیوانیت ظالمانه ی یه مشت بی دین و فاسدُ بی محتواست.که مشت فوقالعاده محکمی که قابل تصور نیست می خورند.اما انگیزه ی انگلیسی این است که پس از این آشوب ها و گرفتن ماهی از آب گل آلود چارچوب آزادی را به خودخواهی تعریف کند یعنی انگیزه ی انگلیسی که یک عده را به حماقت و نجاست کشیده برای همین عده هم قوانین بازدارنده به نفع خودش می گذارد.یعنی به قول ساده تر انگلیس می گوید احمق ها به حماقتم توجه کنید و از مسیر به سمت خسارت خارج شوید تا منتفع شوم.و به محض اینکه به خیال خودش نفعش را برداشت می گوید احمق ها در این چارچوب به حماقت بپردازید و آزادی در چارچوب قانون خودم است.یعنی اسلام تجویز می کند که با رعایت حقوق جامعه ازدواج کنید از زن و فرزند بهره مند شوید،با شخصیت و آبرو زندگی کنید و از نعمت های الهی بهرمند شوید و دیگران را بهرمند سازید آزادانه نماز به پا دارید و به عالم غیب و جهان آخرت آزادانه ایمان داشته باشید تا در جهان آخرت هم از نعمت های الهی بهرمند شوید.
در حالی که کفر تجویز می کند برای منافع کفرُ ظلمُ نفاق آزادانه فریب بخورید و در بند شوید و با مُسکّن خطرناک شهوترانی خودتان را مشغول کنید تا ارتباط های نامشروع و سستُ بی احساسُ منافقانه...شکل بگیرد و جامعه غربگرا شود و  برای نقطه ی ثقل این جامعه ی نجس(رژیم صهیونیستی)از خودتان و دیگران بدون هدف بکشید و خودتان هم مرده ی متحرک باشید.تا خسرالدنیا والآخرة شوید.
کافی است انسان به سمت خداوند اراده کند تا مسیر برون رفت از این وضعیت را متوجه شود،سپس متناسب با خواست خداوند و برای خواست خداوند فکر کند(شیاطین قدرت فهم اراده و فکر را ندارند) و رفتار برای رضای الهی انجام دهد.یعنی در بدترین حالت اگر انسان زندانی و محصور باشد و به ناچار تحت تسلط قدرت شیطانی زندانی باشد،با اراده و فکر فقط برای خداوند دیگر تحت تسلط قدرت شیطانی نیست و آن زندان می شود خواست خداوند یا به خواست خداوند از آن زندان آزاد می شود.انجام رفتار مطابق رضای الهی اگر چه سخت است و ممکن است مورد هجمه ی قدرت شیطانی باشد امّا خواست خداوند نه فقط شدنی بلکه حتمی است.یعنی رفتار به رضای خداوند سختی فطری دارد یعنی آسایش وصف ناپذیر دارد و هجمه ی قدرت شیطانی نشانه ی مغلوب شدن قدرت شیطان است.
 
۲۴ مرداد ۰۲ ، ۰۶:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

داعش بی مغز و بی محتوا

داعشی بی مغزُ بی محتواست
پوچُ شر بر هرزِ آن قهقراست
بی نهادی کورُ کر،لالُ مسخ
واژگون در دوزخی بی انتهاست
۲۳ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۵۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

از کجا آمده ام؟برای چه آمده ام؟به کجا می روم؟

نکته ای قابل تأمّل دارم که پرداختن به آن را مناسب وضعیّت امروز می دانم.معنویت و توانایی عظیم که در اوّل آفرینش وجود داشته را نمی توان کتمان کرد و یا حداقل این کتمان با برداشت های همه ی نظریه پردازان اخیر که بسیار زحمت کشیدند همخوانی ندارد.چراکه مفهوم انبساط جهان که دیگر نمی توان انکار کرد نشان دهنده ی نوعی کشش به سمت افتادن است و در نهایت نشان می دهد توانایی اوّل عظیم ترین است.حال پس از افتادن که برداشت نظریه پردازان بوده است چه می شود و آیا وارد جهانی دیگر شده ایم و از این قبیل هم در نظریه پردازی ها آمده.به هر شکل توانایی اوّل عظیم ترین است(البته اگر همه ی توانایی را منحصر به همه ی آنچه که می توانیم تصور کنیم نکرده باشیم،اما چون جزئی از جهان هستیم می توانیم آن را بفهمیم)بنابراین به سه مفهوم کلی و دو مفهوم کلی تر می رسیم.چرا که در اصل دو مفهوم وجود دارد و برای اینکه زحمت های نظریه پردازان را در یک چگالی تجمیع کنم(هرچند خودشان این را ندانستند و نتوانستند)آن ها را هم در یک مفهوم می آورم بی آنکه خدشه ای به دو اصل وارد شود.برای اینکه یک اصل برای همه ی نظریات که هرچند بی نهایت مخالف هم باشند بیاورم  آن ها را در یک چارچوب قرار دادم چون توانایی آنان فقط در همان چارچوب خواهد بود این اصل را اصل نظریه پردازان نام گذاری کردم.
اصل نظریه پردازان تا امروز:جهان منشاء درونی یا بیرونی،خود به خودی یا فرا جهانی...دارد که شروع شده و پایان می پذیرد.
اصول الهی؛
اصل ۱:پیشینه ی عظمت ،توانایی و بهرمندی اوّلین بیش از آخرین است.
اصل ۲:عظمت ،توانایی و بهرمندی اوّلین و آخرین مساوی می باشد.
اصل نطریه پردازان به هر شکل ممکن و با هر گونه معما سازی نمی تواند به دو اصل کلی غلبه کند و بلکه اگر بپذیرد وارد دو اصل شده و اگر نپذیرد هیچ وزنی ندارد و کاملا بی اثر است و فقط عده ای را مشغول واهی نموده است.
اگر چه اصل ۱ و ۲ متفاوتند اما در نهایت یک اصل کلی همان اصل ۲ می باشد.یعنی اینکه عظمت و توانایی اوّل و آخر یکی است و تا آشکار ساختن همان عظمت و توانایی "غلبه ی آخرین مقابل اوّلین می افتد و تسلیم یا محو می شود".
از "غلبه ی آخرین مقابل اوّلین می افتد و تسلیم یا محو می شود" مشاهده می شود که هر نظریه ای فقط در این جا یعنی همین گیومه قرار می گیرد و گریزی ندارد.یا تسلیم می شود یا محو.اما به راستی این چیست؟
همانطور که گفته شد منشاء بیرونی بوجود آورنده ی آفرینش یا جهان در نظریه پردازی ها هم مشاهده شده و متاسفانه خود منشاء در بهترین نظریه ی ممکن در نظر گرفته شده که در اینجا باید بگویم منشاء آفرینش بیرونی است و خود منشاء بوجود آورنده دارد ، یعنی بوجود آورنده ای هست که با اراده منشاء را بوجود آورده و خود این منشاء عامل پیدایش آفرینش شده و همه اینها هدفمند بوده.این بر همه ی نظریات غلبه می کند چرا که بشر توانایی فهمیدن منشاء را دارد چون جزئی از جهان آفرینش است و منشاء خودش را می تواند بفهمد و هم می تواند عامل بوجود آورنده ی منشاء اصلی را بفهمد و بسته به سعی درست دارد نه اینکه صورت مساله را پاک کند و به هیچ یا کم بپردازد.پس ثابت کردم که داخل گیومه که به آن اشاره شد اجماعی کثیر از نظریه پردازی امروزی یا خط مشی امروزی به کم یا هیچ پرداخته و نظریه پردازان و کثرتی به سمت پاک کردن صورت سوال رفته اند یعنی به جای این که از بوجود آورنده ی اوّل سؤال کنند چطور آفریده شده ایم و برای چه و هدف چیست؟در دنیای پیرامونی خودشان خودخواهانه یا غافل مساله سازی کرده اند که به آنچه در گیومه اشاره شد دچار شده اند یعنی مقابل اوّل مساله سازی کرده اند که یا تسلیم می شوند یا اینکه محو می شوند،که این محو شدن همان خواست اشتباه است که نظریه پردازان و خواهان کژ اندیش برای همه ی جهان وصف کرده اند در حالی که سرنوشت مقابله کنندگان می شود،یعنی چون جزئی از جهان آفرینش است و چون به پستی گرائید و چون پستی پست ترین جزء آفرینش است لذا در اصل ۲ گفتیم می افتد و نابود می شود و دو نوع افتادن که محقق می شود از قرار زیر است:
؛همین دنیای پیرامون مثلا در سیاهچاله می افتد.
؛؛در عالم بعدی که محقق می شود آنان که به پستی گرائیده اند در معرض نابودی نسبی و مطلق قرار می گیرند.
مثلا آنان که هیچ تلاشی برای فهمیدن و درست زندگی کردن مطابق رضایت بوجود آورنده ی مطلق نداشته باشند از زندگی درست محروم می شوند و هر چقدر مخالفت بیشتر کرده باشند به سمت فاصله ی بیشتر از بوجود آورنده قطبیت می یابند و چون منشاء بوجود آمدنشان برای آنان قرار در زندگی دنیا را داشت و آن منشاء نزدیک بوجود آورنده محفوظ می باشد در حقیقت از منشاء اصلی قطبیت گرفته اند که عذاب می کشند چون لازم است به منشاء متصل باشند اما چون وقتی که متصل بودند مقابله با بوجود آورنده ی اوّل داشتند،پس بوجود آورنده آنان را از منشاء دور نگه می دارد.یعنی امتحان ظرفیت تحقق یافته و تکرار آن بیهوده است و بوجود آورنده ی کامل کار بیهوده نمی کند.از طرفی آن چه به بدی تحقق یافته خواست خودش بوده و بوجود آورنده این خواست را به او ارزانی داشته است و با قهر او را از منشا(به میزان بدی که مرتکب شده)دور نگه می دارد.حال ممکن است آنکه متحمل عذاب شده ایمان داشته باشد،یا بی ایمان نسبی و یا بی ایمان مطلق باشد،به هر میزان ایمان مورد لطف بوجود آورنده نیز قرار می گیرد یعنی یک با ایمان در عذاب ممکن است از یک بی ایمان در عذابِ کمتر، قرار و آسایشِ بیشتر و وصف نشدنی داشته باشد.
آنچه که شرح دادم مربوط به همان گیومه""بود و خیلی می شود شرح داد.
در مورد اصل الهی ۲ اوّل و آخر مساوی است چون همان بوجود آورنده ی مطلق است.و هر چقدر شرح دهیم تمامی ندارد.
در مورد اصل الهی ۱ اوّلین آن نشأت اوّل آفریده شده هستند که به اتصال مطلق بوجود آورنده در آمده اند و آخرین به اتصال بوجود آورنده در آمده اند طوری که اثر اوّلین بیشتر از آخرین است. 
بنابراین یک اصل کلی خواهد بود:اوّل،اوّلین ها(با اثر بالا) و آخرین ها(با اثر کمتر)را بوجود آورد و آخر یک جا نزد خودش جمع کرد. اوّل و آخر یک مفهوم و معنی دارد(اوّل و آخر یکی است)به درستی هر چقدر بخواهیم وصف کنیم تمام نمی شود و به نادرستی وصف نمی شود و نمی توان.
بنابراین در جهان امروزی بسته به سعی درست به قرار و آرامش و پاداش دست می یابیم،بالاترین سعی در هر زمان خصوصا برهه ی امروزی مختص اوّلین می باشد و آخرین در سعی پائین تر نسبت به اوّلین ،به اوّلین متصل می شوند و به اوّل متصل هستند چون که بوجود آورنده ی اوّل همه ی آنان را آفرید و به آخر متصل می گردند چون که جمع کننده ی آخر پس از امتحان کردن، همان بوجود آورنده ی اوّل است.پس می دانند و می فهمند که چطور آفریده شده اند(از کجا آمده اند)چرا آفریده شده اند(چرا آمده اند)و هدف آفرینش چیست(به کجا می روند)یعنی ممکن است عده ای از آخرین تشخیص نداده باشند اما به سعی درست تشخیص می دهند و متوجه می شوند.بنابراین هیچ کس فکر نکند قوم آخر زمان به حال خود رها شده تا پس از هرج و مرج اتفاقاتی رخ دهد و یک امام کشف شود و سپس اوضاع دگرگون شود.در حالی که سعی امام معصوم(عج)برای مقابله و براندازی مواضع کفر و ظلم و نفاق یا بهتر بگویم سعی چهارده معصوم(ع) و انبیاء و اولیای الهی برای این مقابله کاملا وجود دارد و چگونگی اوضاع را رقم می زند.آنچه که به همین دلیل متفاوت است،میزان پاداش و اجر الهی است چون از اوّل این سعی را داشته اند و تا آخر دارند.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۱۳﴾گروهى از پیشینیان (۱۳) وَقَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ ﴿۱۴﴾و اندکى از متاخران (۱۴)سوره ی واقعه
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِینَ ﴿۳۹﴾که گروهى از پیشینیانند (۳۹) وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ ﴿۴۰﴾و گروهى از متاخران (۴۰)سوره ی واقعه
همه چیز به خواست الهی بستگی دارد و خواست الهی هم در قرآن آمده و هم آنچه در قرآن آمده تحقق یافته است یعنی اوّلین و آخرین می دانند از اوّل بوجود آمده اند و به سوی آخر می روند و می دانند برای چه امتحانی آمده اند و هم اوّلین و هم آخرین به طور خاص در این برهه ی آخر زمان وظیفه ی خودشان را به خوبی می دانند و انجام می دهند.بنابراین قرآن به تمام معنا در پرتو نور اوّل و آخر همین می شود که نشانه و کتاب ارزشمند را هم دارد.چون نور اوّل همه چیز را آفرید و همه چیز محتاج نور الهی اند و نور الهی خودش هست و مثَلِ نورش مثل مشکاتی است که از روغن زیتون شعله ور باشد و تمام نمی شود و مدام بیشتر می شود ،حقیقی است و این جهان واقعی را در پرتو نور خودش آفریده،نور خورشید،ماه،ستارگان...نورهای مصنوعی...و همه چیز در پرتو نور الهی واقعیت یافته اند.اگر منشاء برداشته شود اثر نور دهی واقعی می رود.امّا نور الهی منشاء ندارد چون خداوند آفریدگار مطلق است. 
 
 
۲۱ مرداد ۰۲ ، ۰۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

غمُ غصّهُ مصیبت

به سراب همه غیرت می بارد
غمُ غصّهُ مصیبت می بارد
نمِ آب شده پنهان در عالم 
شبُ روز به غنیمت می بارد
۱۹ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شیعه

هرچه مکرُ دشمنی چو وهمِ بی کیفر شود
بر نهادِ ظلم ذولفقار از حیدر(ع)شود
تا قیامِ آخرین به امرِ از سیّد علی
بیرقی برای عدل لرزه بر کافر شود
تازه داغِ تشنگی شروعِ غم در سر دهد
گرچه سویِ دیدگانِ این سرَم کمتر شود
سازُ کارِ این جهان به غصّه ها محکم شود
وقتِ صبر!گریه باغِ داغ هایی تر شود
هرچه جسمُ جان به سویِ وقتِ فرسایش رَود
باز خونِ شاهِ دین(ع)به سویِ آن پیکر شود
هرچه مویه در رثایِ شاهِ دین(ع)شد تیره گون
باز مویُ گیسوانِ شاهِ دین(ع)، باور شود
هشت بیت مویه کُن رسول تا از غصّه ات
غصّه هایِ این جهان برایِ حق بهتر شود
هرچه زخمُ هر چه مرگ داد پایان زندگی
زنده با حسین(ع)نهادِ شیعه در آخر شود
۱۵ مرداد ۰۲ ، ۰۲:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عشق ایثارِ حسین(ع)

زینب(س)هم آفتاب هم ماهِ علی(ع)
مرهم بر اندوهِ جانکاهِ علی(ع)
حیدر(ع) شد سرمشقِ ایثارِ حسین(ع)
زینب(س)تابید عشقِ ایثارِ حسین(ع)
۰۷ مرداد ۰۲ ، ۱۵:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا علی بن الحسین(ع)

آثارِ بلاهایِ جگر سوز هنوز در بقیع 
بیرق زده هو،تا به مزارت برسیم،یا شفیع
بدعت شده در دینُ نَبُوَّت،که حرام شد حلال
بایست بگوئیم که بر کعبه ستم شده فجیع 
۰۷ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یک قیام

یک قیام بود قیام از حسین(ع) بهرِ پسر(عج)
این قیام هست سلام از پسر(ع)پیشِ پدر(ع)
خونمان نِیام نمی رود که هر شَر به نِیام
محوْ،تیغِ ظلم شود زِ خونِمان بهرِ قیام
۰۶ مرداد ۰۲ ، ۱۵:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت شهادت امام حسین(ع)

تاسوعا شهادت نامه ها امضا شد
عاشورا به عترت(ع) ناله از سرها شد
بر آثار هستی یا حسین(ع)محکم شد
سر تا پای هستی از حسین(ع)بر پا شد
 
خون گریه کرد سنگ زِ آن غمِ حسین(ع)
شد آسمان سیاه ز ماتمِ حسین(ع)
شد آفتاب تارُ سیاه به جهان
خون گشت،تا قیام ز مرهَمِ  حسین(ع)
۰۶ مرداد ۰۲ ، ۰۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حضرتِ علی اکبر(ع)و حضرتِ عبّاس(ع)

کینه ها ی پلید های روزگار 
سینه های به خونُ زخم سازگار
غیرتی که به ظلم باج را نداد
تا که حقّ عزیز گشتُ ماندگار
 
علی اکبر(ع)تا به دشمن تاخت
چو حیدر(ع)آثارِ دین را ساخت
به آخر چون نظمِ کارش دید
به اوَّل هم آبُ خاکش باخت
 
دستِ عبّاس(ع) با مشک بر زمین افتاد
غصّه اش بر زمین داد هر زمان فریاد
بهرِ امدادِ آخر حسین(ع)شتابان رفت
تا به اوَّل عَلم را دهد بمانَد یاد
 
۰۴ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یاسین و رمز گشاییِ حضرتِ عبّاس بنِ علی(ع)

تو آمَدیُ با حسین(ع) به غایت تازه دین شد
دو دستِ غیرَتت به جانبازی یا حسین(ع)شد
ابویِ فضلِ عالَمی! ز مشکت چاره باید
و مشکِ آب گریه کردُ مشکت چاره بین شد
 

 
 

 
۰۳ مرداد ۰۲ ، ۱۵:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نماز

امام حسین(ع)پیش تیر دشمن به نماز
نماز حسین(ع)عین نورِ فطرت،به فراز
رکوع که می رفت تا به هر سجده ی او
ز تیر عدو هر که سجده افتاد به راز
۰۳ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ماورا

ماورای زندگی قیامت اثر دهد
تا ظهورِ تازگی محرّم صفر دهد
ماورای این دو ماه را بنگری چنین
از برایِ دینِ حق،حسین(ع) طفلُ سر دهد
 صبر در نگاهِ آن ملائک چه با شکوه
ماورای این زمین،حسین(ع) بالُ پر دهد
۰۲ مرداد ۰۲ ، ۱۶:۱۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حضرت قاسم(ع)جان فدای امام حسین(ع)

بگو از عشقُ دلداریِ قاسم(ع)
ز قاسم های عاشق!،ظلمِ ظالم
که هر قاسم شهادت داد از جان
حسین(ع)جان،جان فدا، کم سنُّ سالم

برای شهدای مفقود الاثر:

شنیدیم روزگاران نوحه از خون

کشیدیم آهِ سوزان پیش مجنون

ندانست کار عالم کار ما را

که گم گشت گورُ گِل شد گونه گلگون

۰۲ مرداد ۰۲ ، ۰۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

محکومیتِ توهین به کتابِ مقدّسِ قرآنِ کریم

ذَٰلِکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ مُوهِنُ کَیۡدِ ٱلۡکَٰفِرِینَ 
در عذاب جا دارند،بیخِ جهنّم فاجِرین
از تُوهین به قرآن زودتر برسند به آن عذاب
مکرِ دشمنان برخواست به خودشان از آفَرین
۰۱ مرداد ۰۲ ، ۲۰:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰