به سوز جگر رسان خنکای شهادتم
به رسم دگر کشان تو ردای ارادتم
ارادت دور از تو به من نده،دور باد
ز عدل علی(ع) طلوع بده همه عادتم
به رسم خودت شبی برسان تو معاضدت
نماز به عشق ده تو به وقت عبادتم
نشد که شود شدن،شدنی نشدن شده
نه من نکنم گلایه که سوی نهادتم
نهاد تو می کند شدنی همه عدل را
نگاه تو می رسد ز ازل به عیادتم