در خبرها می بینیم شورای امنیت سازمان ملل عملیات تروریستی را محکوم می کند،چراکه مشخص شده شهدای این حمله ی تروریستی هیچگونه حمله ای به هیچ کدام از مواضع تحت حمایت سازمان ملل نداشته اند و اگرچه ایران اسلامی به گفته ی شهید حاج قاسم سلیمانی بنای شلیک موشک به آن مواضع مورد حمایت سازمان ملل(از جمله رژیم صهیونیستی)را نداشته است اما سازمان ملل همواره بر علیه این مملکت بیانیه و ضدیت ظالمانه صادر کرده است و وقتی این سازمان ظلم آلود متوجه ی عدم حملات موشکی ایران شده است مجبور به اظهار محکومیت حمله ی تروریستی است چون امریکا و رژیم صهیونیستی مسئولیت این حمله را نپذیرفتند و داعش پذیرفت.از آنجایی که کشورهای مورد حمایت سازمان ملل نپذیرفتند پس سازمان ملل فرصت مکر و اظهار محکومیت دارد.با توجه به اینکه امریکا رسماً تولید داعش را اعلام کرد و این عملیات به شیوه ی صهیونیستی داعشی بوده است بنابراین مشخص می گردد سازمان ملل که توسط امریکا به مرگ و پوسیدگی کامل می رود برای اثر گذار بودن مکارانه بایستی محکومیت چنین عملیات تروریستی در کشورها را مدیریت مکارانه کند تا حقه ی تاریخی که نخ نما شده بیشتر از این معلوم نشود.به این مفهوم که ذهن ها از مدیریت امریکایی و ظالمانه بر سازمان ملل منحرف شود و ملل مختلف بازیچه ی امریکا و ابرقدرت های ساختگی بمانند تا این مدیریت شیطانی که بنای آن ابتر است همچنان ملت ها را به بی فرهنگی و ابتذال بکشاند و در هرج و مرج بر صدر واقعیت بنشینند و اظهار قانون مندی کنند.در حالی که اوضاع خراب تر از آن است که فرصت این اشتباهات مانده باشد.یعنی ایران اسلامی با عقلانیت و داریت اعلام کرد برای زندگی معمول که عده ای بتوانند دموکراسی کنند و شرایط ملل مختلف را تعامل کنند رژیم صهیونیستی باید از صحنه ی روزگار حذف شود چون کاملا ساختگی و مخرب است.حذف آن هم به شکل سیاسی و نه با حمله ی موشکی کاملا آسان و شدنی است و پیش از آن خود سازمان ملل باید متحول شود این پتک های وتو و روش های گاوچرانی در سازمان ملل باید حذف شود وگرنه چرا ملل مختلف در سازمان عریض و طویل بنشینند و با انگشت نما شدن برای یه عده وحشی که تولید کننده ی صهیونیست،داعش،وهابی گری،جنگ شیعه سنی،انواع سلاح های مخرب ....به هر سازی برقصند؟دلیل این موضوع مکر و وحشی گری است.قانون گذارهایی که به سلاح مخرب هسته ای تکیه دارند، فرهنگ مکر و سلطه سازماندهی اصلی سازمان ملل است.وقتی ملل مختلف به مکر و با وحشی گری و احتمالا از روی ناچاری به این سازمان  با مدیریت شیطانی وارد شده اند اگر بخواهند در مرز بوم خودشان از قوانین این سازمان پیروی کنند طبعاً شیوه ی وحشی گری به مرز بوم سرایت می کند و اگر نه تولیدات امریکا و غرب وحشی هر از گاهی عملیات تروریستی انجام می دهند.پس به خوبی مشخص می گردد ملت ها به لحاظ وحشی گری ضعیف بوده اند و ابرقدرت هایی همچو امریکا به لحاظ وحشی گری قوی بوده اند و این سرایت وحشی گری که به ضرر امریکا باشد به مذاق امریکا خوش نمی آید چراکه می خواهد فقط خودش وحشی و مخرب قدرتمند باشد.غافل از اینکه به هشدارهای ایران اسلامی توجه نکردند و معادلات کاملا بر هم خورد و وضعیت پیش رو این چنین است:
دخالت های سلطه جویانه ی امریکا و غرب برای ورود به اوضاع جنگ اوکراین منجر به تبادل بسیار سلاح،بمب و موشک شد که این تجارت به قدری رونق پیدا کرده که به راحتی سلاح به دست جوامع ضعیف افتاد و به شکل پراکنده و غیر قابل رصد مهندسی معکوس و تولید انبوه شد.پس عملا رژیم صهیونیستی توسط اعمال امریکا از بین رفته تلقی می شود و فروش اسلحه با مدیریت سازمان ملل بوده است چراکه سازمان ملل از امریکا و رژیم صهیونیستی حمایت می کند و از این بدتر در بزنگاه ها امریکا و غرب سازمان ملل را مدیریت کرده است.که این عارضه ی خطرناک نشان دهنده ی بروز مدیریت وحشیانه و مکارانه در سازمان ملل و بر سازمان ملل است.یعنی اگر توانایی منحل کردن رژیم صهیونیستی در سازمان ملل از بین رفته باشد با موارد زیر که البته ناگوار است روبرو می شویم:
.اثر تعامل ملل در یک سازمان ساختگی که به نفع غرب و امریکا عمل می کند از این هم کمتر می شود تا سازمان ملل تبدیل به سازمان غرب و امریکا شود.
.عارضه ی وحشی گری مکارانه که تولید امریکاست در چگالی بالا بر ضد غرب و امریکا و رژیم صهیونیستی شکل می گیرد.
.همه ی ملت ها حتی ملت های غرب و امریکا متوجه ی اثر بخش بودن عارضه ی وحشی گری بر علیه رژیم صهیونیستی می شوند یعنی در دسترس ترین و بی نقص ترین تعادل از بین رفتن وحشی گری با همان وحشی گری می شود.
۰ملت های ضعیف که مورد حمله ی رژیم صهیونیستی،امریکا و هر ابرقدرت ساختگی باشند خودشان را بلا فاصله مجهز به همان سلاح هایی که وحشی ها تولید کرده اند می کنند و رژیم صهیونیستی را ساقط می کنند(کاری که الان دارد انجام می شود و بیشتر می شود)
.باز هم ملت ها برای تعامل در سازمانی که ماهیت مدیریت وحشی گری نداشته باشد جمع می شوند تا سازمان ملل جدید شکل بگیرد.
.اگر سازمان ملل جدید شکل نگیرد مساله ی قطبیت نا متعامل شکل می گیرد و خطر تهاجم هسته ای را افزایش می دهد.
.ابرقدرت ها اطلاع کافی دارند که بازنده ترین کشورها در حالت عدم تعامل کشورهای مجهز به بمب هسته ای می باشند چراکه بدون اینکه حمله ای به آنها بشود در بهترین حالت ۹۹ درصد احتمال انفجار بمب هسته ای درون کشورشان به علت نفوذ و برانگیختگی سیاسی وجود دارد(یعنی ۱۰۰ در صد)بنابراین حتما سازمان ملل جدید پیش از منحل شدن سازمان ملل فعلی تشکیل شده است.چراکه هیچ کشوری از ابرقدرت ها در کشور آنان سرپیچی نکرده که بهانه ی حمله به آن داشته باشند(و طبق همان قوانین که توسط ابرقدرت ها وضع شده آزادی در دفاع مشروع و مدیریت داخلی هر کشور کاملا در قوانین بین المللی پذیرفته شده بوده است)و بر عکس امریکا همواره در حال سرپیچی از قوانین بین المللی و داخلی بسیاری از کشورها بوده است اگر چنین حمله ای انجام شود منحل شدن و تخریب ابرقدرت متعارض فوری است.چون ساخت سلاح هسته ای به سرعت چرخش موتورهای با فناوری بالا بستگی دارد که سال ها پیش این فناوری در سرتاسر جهان لو رفته و در دسترس قرار دارد.یعنی ضعیف ترین ها ابر قدرت ها می شوند که این خوب نیست.
.راه حل موثر و درست این بود که سازمان ملل فعلی در همین وضعیت کهنه و پوسیده انحلال رژیم صهیونیستی و برگزاری همه پرسی به نفع فلسطین را به سمع همه ی ملت ها برساند و ابرقدرت ها برای تصرف و خلع سلاح رژیم صهیونیستی به نفع فلسطین اقدام کنند و نسبت به حفظ مواضع خودشان برای مدیریت اوضاع خودشان در تعامل با جهان کوشش کنند.