به همان تیر که انداخته ای صهیونیست
چه گرفتار شدی تا بشوی سر به نیست
شده قرن از تو چه منحوس مکانت به هیچ
شبُ روزی که شتابان و زمانت به پیچ
که نهادت همه افتاد به پیچی که هیچ
به جهنّم که مکانت شده آواره کیچ
به زمان ها و مکان ها تو نباشی کِیچ
به تو باید ز جهنَّم بِوَزد داغُ لیچ 
تو به قرنی زده ای تیرِ ستم صهیونیست
به چه سودی؟تو ز پژواکِ سِتم سر به نیست!