به پیش نور طبع عاشقان سرشته اند
که طبع عاشقان دواتِ نور گشته اند
سرشتِ عاشقی خزان بهار می کند
شتا و صیف را به عاشقان نوشته اند
نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
تو گویی دل ز ازل بنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
به هستی نامه ی شرمنده شد به عشق 
به عشقت مرهمِ این درد،زخم بود
ز خونم کاغذِ پُرخنده شد به عشق
شهادت داد چو خونم به نام عشق
به نامت قدرِ شکافنده شد به عشق
مرا کشتند نمُردم،جواد(ع)گفت
ز شعری گفت که یابنده شد به عشق