زمانه دست به کار شو زمان تو را به آغوش می خواند
بهانه نیست تو پاک شو که کفر یاوه در گوش می خواند
شروع تازه ی شیوه ی حضور عشق را آسمانی کن
حلاوتی که حلال ز رسول(ص)هست تن پوش می خواند
کرانه خصمِ فساد شو کران سرابِ نابود می بیند
خزانه های خزیده به خزان پنیر از موش می خواند
که موشِکاف چموش شمِ شیر را ندارد و موشک خورد
به شعرُ حرف رسول غمُ غصّه هم به چاووش می خواند