به وقت انتقام سرکشی مکن 
بمیر بی هدف دگر خوشی مکن
صدای مرگ در نهاد بد شدی
که صهیونیستی زمان کُشی مکن
چه والفوری چه نقض آدمی شدن؟
هنیه زد تو را تو لغزشی مکن
به لغزشی ز مرگ در مرض روی
بمیر وقت مرگ خواهشی مکن
(دیپلماسی به راحتی انحلال رژیم صهیونیستی را اعلام کند.چرا این کار را نمی کند؟چون رژیم صهیونیستی مرض از بین بردن دیپلماسی برای غربی ها و غرب باوران در درون خودشان است.بدترین فساد ممکن که عامل آن را از بین می برد.در واقع این فساد در غرب و غرب باور است.مثل این می ماند که با انواع حیله و جنگ، تمام جهان را فاسد کند بعد پرسش شود چه چیزی این را به وجود آورد یا این مرض از کجا آمد جواب خیلی ساده است:دیپلماسی این سرطان را در خودش پخش کرد.آیا دیپلماسی از بین برود؟جواب می دهند با این سرطان در خودش بماند.تا چه موقعی؟موقعی که این سرطان دیپلماسی را به مرگ ببرد.در نهایت انسان فوق پیشرفته جواب سوالش را یافت.سرطان صهیونیستی با دیپلماسی همزمان می میرند چون خود سرطان کشنده است و از دیپلماسی تغذیه می کند و وقتی منشاء تغذیه از بین برود می پذیریم دیپلماسی سرطانی مرد.می ترسند و می گویند راه حل چیست که دیپلماسی زنده بماند؟چون قبله ی آمال ماست.دکترها که جواب کرده اند  و شاخص ترین دکترها می گویند غده ی سرطانی را حذف کنید شاید بشود کاری کرد.آن معاهده ی ننگین را با جراحی از قوانین بردارید و بلافاصله مرهم انحلال اسرائیل را تصویب کنید.جراحان سیاسی باید در یک اتاق عمل بین المللی در یک زمان فوری این کار را بکنند تا بلافاصله پس از حذف غده ،دارو به خوبی تزریق شود و مسئله حل شود.دکترهای شاخص می گویند این یک راه ممکن است که باید ریسک کرد.اما راه دوم این است که رضایت نامه ای امضاء کنید تا خداوند فوراً دیپلماسی و سرطان آن را بکشد.)
به رسم آفریدگار خونِ حق گریست
ز خون پاک کودکان نقشِ عاشقیست
رسید نقشِ آفریدگار پیشِ نقش نو
کشید نقشه ای برای محوِ صهیونیست

آیت الله حائری شیرازی:

🔹سرنوشت انقلاب را برایتان بگویم ... | در آینده ایران و اسرائیل، تقابل مستقیم خواهند داشت 🔹

 (سخنرانی آیت الله حائری شیرازی در جمع سپاه استان اصفهان - سال 1365)

🔹 امروز در عالم دو ولایت مطرح است: «#ولایت_اهل‌بیت(ع) نسبت به مسلمانان خالص» و «#ولایت_یهود برای مسلمانان ناخالص». 
🔹هر دوی این ولایت‌ها #در_حال_رشد هستند و باید هم رشد کنند. ببینید چه می‌خواهم بگویم! در این‌طرف، ولایت امام دارد سر بلند می‌کند. در آن‌طرف هم ولایت اسرائیل دارد سر بلند می‌کند. در این وسط، کسانی هستند که باید یا جذب این بشوند یا جذب آن بشوند. اگر هنوز جذب نشده‌اند، به‌خاطر این است که این دو ولایت هنوز به‌اندازۀ کافی به #رشد_نهایی خودشان نرسیده‌اند. اسرائیل هنوز به رشد نهایی خودش نرسیده است. نهضت امام هم هنوز به رشد نهایی خودش نرسیده است.

🔹 کسانی که با امام مخالفت می‌کنند، اینها می‌مانند تا اینکه بالاخره از زیر پرچم اسرائیل سر دربیاورند! چون در عالم، دو ولایت بیشتر نخواهد بود. منتها این دو ولایت، هنوز به حد کافی بزرگ نشده‌اند. در آینده، وقتی این دو کاملاً رشد بکنند، با یکدیگر #رودررو خواهند شد؛ یعنی دیگر هیچ مملکتی، بین [نهضت] امام و اسرائیل واسطه و فاصله نخواهد بود. الان سوریه و لبنان واسطه هستند. در آینده، حکومت اسلامی و اسرائیل [ #مستقیماً ] با هم اصطکاک پیدا خواهند کرد؛ یعنی ولایت اهل‌بیت(ع) یک طرف، یهود هم یک طرف! تمام کسانی که نمی‌توانند زیر بار یهود بروند، می‌بینند که چاره‌ای جز قبول ولایت اهل‌بیت(ع) ندارند. آن‌وقت، اهل‌بیت(ع) رشد می‌کنند. در این وضعیت است که تمام جوامع، جز یهودی‌صفتان، سراغ امام زمان(ع) می‌آیند و این مقدمۀ ظهور امام زمان(ع) خواهد شد.

🔹 شما می‌پرسید: «چرا یهود، قطب مقابل ولایت اهل‌بیت(ع) است؟» در روایت داریم کسانی که با اهل‌بیت(ع) مخالفت کنند و بغض ایشان را داشته باشند، #یهود_این_امت‌اند. 
🔹زینب کبری(ع) در همین ایام محرم و صفر، در کوفه صحبت کرد. حضرت به اهل کوفه گفت: «ضربت علیکم الذلة و المسکنة»! یعنی همان‌چیزی را که قرآن به یهود نسبت داده، حضرت خطاب به کوفیان می‌گوید! اینجا مقصود از کوفیان، تنها اهل کوفه نیست. کوفه در آن روز، نمونه‌ای بوده برای تمام کسانی که امام حسین(ع) را ترک کردند. قرآن به یهود گفت: (ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ) و زینب کبری هم خطاب به کسانی که امام حسین(ع) را تنها گذاشتند، چنین گفت. امروزه هم، #ولایت_فقیه، همان تجلّی ولایت اهل‌بیت(ع) است؛ آنهایی که ولایت فقیه را نپذیرفتند، ولایتشان به #ولایت_یهود منتهی خواهد شد!

🔹 #سرنوشت_این_انقلاب را برایتان گفتم تا اگر سختی‌ها و فشارهایی پیش آمد، بدانید کسی که بناست در صف اهل‌بیت(ع) باشد را تحت فشار قرار می‌دهند. این شخص اگر به درد اهل‌بیت(ع) نخورد، به صف دشمنان ایشان ملحق خواهد شد. در مقابل هم، بسیاری افراد از صف دشمنان بیرون می‌آیند و به صف شما می‌پیوندند. بدانید که صف انقلاب، این است و این مشکلات را دارد تا زمانی که جلوه پیدا بکند.

پ ن:سال ها پس از این سخنرانی،آنچه پیداست تلاش برای تشکیل دولت یهودی به شکل رسمی با معاهده ی والفور آن موقع غلط اندازتر بوده و فعلاً انزوا و ذلّت نزدیک به مطلق در ارکان دولت صهیونیستی مشاهده می شود و روز به روز بیشتر می شود.این در حالی است که یک پدیده ی موازی با آن حمایت بی قید و شرط امّا به نوعی با احتیاط ذلّت بار از این پدیده دارد.این پدیده امریکای جنایتکار است.مهم دانستن منشاء چنین پدیده هایی است.منشاء این پدیده های یهود محور یک پشت صحنه ی یهودی دارد که به انگلیس وابستگی نزدیک به مطلق دارد.این به اصطلاح جریان یهودی موقعی شکل می گیرد که در همه ی جهان دست اندازهای مانع را صاف کند و تا آن موقع بیشتر در پشت صحنه حکم فرمایی می کند.یعنی ارکانی از خودش را در جزئیات برای صاف کردن موانع به کار می گیرد و ابتدا به شکل بالقوه و سپس بالفعل در همه جا نفوذ می کند.هدف نهایی اش تشکیل دولت یهود به شکل سرتاسر جهانی است.ظاهراً این طور وانمود می کند که چنین کارها را از موضع حق انجام می دهد یعنی خودش را محق برای انجام چنین کاری می داند.عرض اندام ظاهری آن جمعیت خیلی کم یهودیان در جهان و کشتارهای میلیونی آن در طول تاریخ و تلاش برای تشکیل یک دولت اسرائیلی در آسیا می باشد.در نهایت خواهیم دانست علت این موارد به دو موضوع بر می گردد:ذلّت و بی چیزی!ممکن است تعدادی از یهودیان هیچگاه در این پدیده وارد نشوند پس نمی شود این تعداد را جزء این پدیده ی سخیف دانست.یا ممکن است به زور و مکر وارد شوند اما جنایت نکنند و این مورد هم تحت ظلم بودن تعدادی از یهودیان را مشخص می کند.
فرض کنیم پس از تحلیل های درست توانستیم کشف کنیم منشاء این پدیده ی سخیف انگلیس است.سخن این است که منشاء انگلیس چیست؟
امّا با تحقیق صحیح متوجه خواهیم شد منشاء این پدیده ی سخیف مخالفت با دین اسلام است.در نهایت به این می رسیم که مخالفت با دین اسلام برای تشکیل یک دولت مخالف با اسلام تلاش می کند.چون اسلام یک دین جهانی است مخالفت با اسلام در پی تشکیل یک دولت مخالف با اسلام به طور جهانی است.از آنجایی که اسرائیل را نمی توان به عنوان محقّ دولت سازی جهانی دانست بنابراین خواهیم دانست این یک جزء نفوذ کننده یا برای نفوذ در آسیا و سایر جاها بوده است.مشکل و مانع برای پدید آمدن دولت جهانی مخالف اسلام پیشرفت نابجای اسرائیل می شود.ضربه به اسلام وقتی به واقعیت می رسد که درست در نقطه ی مقابل آن نفوذ و سلطه گری انجام پذیرد.چون اسلام دین ابراهیمی است و سایر ادیان هم دین ابراهیمی است بنابراین خوارج از دین ابراهیمی در نقطه ی مقابل شکل می گیرند تا به دو شکل تقابل خوارج سایر ادیان با دین اسلام و خوارج دین اسلام با دین اسلام تلاش برای تشکیل دولت مخالف اسلام شکل گیرد.نکته ی مهم اثر بخش بودن حضرت یعقوب(ع)که به نام اسرائیل شناخته می شود که بارها در قرآن آمده می باشد.روش مخالفت در قوم یهود از بنی اسرائیل قابل تحقیق است.قوم بنی اسرائیل مختص حضرت یعقوب(ع) می باشد که بسیار گسترده تر از قوم یهود است،چون قوم یهود زیر مجموعه ای در قوم بنی اسرائیل بوده که وقتی حضرت موسی(ع)به پیامبری می رسد بیشترین مخالفت را با حضرت موسی(ع)داشته اند و پیروان دین حضرت موسی(ع)را یهود می دانند در حالی که این چنین نیست و چون هنگام پیامبری حضرت عیسی(ع)بسیاری از بنی اسرائیل به دین حضرت عیسی(ع)که تکمیل کننده ی دین حضرت موسی(ع)بود در آمدند،مخالفت قوم یهود وجود داشت که اکثراً به دروغ خودشان را همچنان پایبند حضرت موسی(ع) می دانستند.بنابراین طبیعی است که یک نفوذ مخالف با حضرت موسی(ع) دوباره در مخالفت با حضرت عیسی(ع)شکل بگیرد.علت ذلّت و مسکنت یهودیان در زمان حضرت موسی(ع)مخالفت با حق و راه صحیح زندگی بوده،چراکه توصیّه ی حضرت موسی(ع)بشارت برای پیروی حقیقی و انذار برای پیروی دروغین یا مخالفت بوده است.چون حضرت موسی(ع) از پیامبران اولولعزم می باشد،تا نهایت مخالفت را از بین می برد و به همین دلیل نفوذ به شکل پیروی دروغین با محوریت قوم یهود شکل می گیرد.اگر این مهم خوب تحقیق شود در آئین حضرت عیسی(ع)نیز این نفوذ به شکل مسری مشاهده می شود.یهودیان مخالف با ادعای پایبندی دروغین به حضرت موسی(ع) در اطراف پیروان حضرت عیسی(ع)شکل می گیرند و تا جای ممکن در نفوذ مسری مشارکت می کنند.در نهایت با توجه به این که حضرت عیسی(ع)هم از پیامبران الوالعزم بوده،پیروان دروغین ایشان بعد از وهم به صلیب کشاندن حضرت عیسی(ع)خودشان را نصرانی می نامند و تا جای ممکن این موضوع غلط را ترویج می کنند.دو پدیده ی نفوذ نابهنجار به شکل یهود و نصارا از آن موقع وجود داشته و تعداد پیروان دروغین حضرت عیسی(ع)همواره بیشتر بوده است.نقطه ی مشترک پیروی دروغین و نقطه ی تفاوت بدتر بودن قوم یهود است.
علت فرار قوم یهود جهت تشکیل کشور اسرائیل،پیامبری حضرت موسی(ع)و حضرت عیسی(ع)پس از حضرت یعقوب(ع)است.یعنی پیشینه ی حضرت یعقوب(ع)را برای نفوذ در نظر می گیرد.چراکه اگر از ابتدا تشکیل کشور یهود را مطرح می کرد با دو مشکل روبرو می شد یکی عده ای بسیار کم یهودیان و دیگری وجود نداشتن اجتماع یهودیان در یک منطقه.بنابراین یهودیان به استناد منطقه ای به نام صهیون از گذشته در حال اجماع سازی برای مستقر شدن بوده اند و با توجه به مسائل قدرت طلبی که در تاریخ ثبت شده انگلیس که یک کشور داری جمعیت یهودی هم بوده(البته این جمعیت نسبت به مسحیان کم است)مقدمات اجرای معاهده ی والفور را انجام می دهد.
به طور خلاصه باید گفت تشکیل اسرائیل اهدافی داشته که به واقعیت نرسیده و یا اینکه به شکل دیگر به واقعیت رسیده،بنابراین اسرائیل به روش دیپلماتیک منحل می شود تا یهودیان به استناد تمدنی که دارند در کنار فلسطینی ها آن طور که باید زندگی کنند و اگر این کار به علت مطامع غرب و امریکا انجام نشود انفجار اسرائیل حتمی است که سبب کشتار وسیع یهودیان،مسیحیان،مسلمانان...توسط غرب و امریکا می گردد.و کاملاً آثار زیان بار بر علیه امریکا و غرب و طرفداران آن دارد.