هجومِ مکرُ سلطه ناگهان شتاب کرد

فسادُ ظلمُ کینه هر چه را خراب کرد
ستم به روی اهلِ بیت(ع)آب را که بست 
عموی طفل ها نگه به مشک آب کرد
نبود هیچ قطره ای به مشک های آب
روانه سوی آب گشت پور بوتراب(ع)
رسید پیشِ نهرُ مشک را به آب برد
به عطرِ بوتراب(ع) نهر آب شد گلاب
کمی ز آب سوی خویش بردُ ریخت چون
صدای ناله های کودکان رسد ز آسمون
به سوی کودکان شتاب کرد یکّه تاز
ز تیر دشمنان دو دست او فتادُ شد به خون
ابوتراب(ع) بودُ از میانِ دشمنان عبور
هجومِ تیرهای دشمنان به روی آن صبور
ز آن هجومِ تیرها زمین پناه او که گشت
به آسمان رسید تا مقامِ نور روی نور