بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

به عشق حضرت رسول الله(ص)،به عشق چهارده معصوم(ع)و عشق حضرت ثار الله(ع) تقدیم می شود به حضرت حُجَّةِ ابنِ الحَسن(عج)ارواحُنا فِداه

۱۹ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

فرقی بین بایدن و ترامپ نیست

بی فرق و بی هیچ خرد هر دو نجس
آری متفاوت و مترادف به هوس
بایدن که همی گیجُ ترامپ همه مست
ناچار که آن هر دو شبیهند و پست
(همه ی مدیران نابکار ایالت متحده امریکا اگرچه تفاوت هایی داشته باشند امّا همگی نجس و بی خردند و هیچ کاری را نمی توانند به انجام برسانند و به نابودی می روند.)
۳۰ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت روز عرفه و عید قربان

به تکاپوی تو در کوهُ بیابان
برسد سعیُ شود کعبه نمایان
همه در کلبه ی صبری تو خداوند
که تو با آیه ی صبری چه شتابان
۲۸ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا بقیّة الله(عج)

به زمان آیه ی مکتوب تویی
به زمین آیه ی مجذوب تویی
چه صمیمی و عزیزی همه جا
همه وقتی همه جا خوب تویی
۲۵ خرداد ۰۳ ، ۲۱:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا امام باقرالعلوم(ع)

بی مزار در غبارِ ظلم ایستاده باقرالعلوم(ع)
تا ظهورِ آفتابِ حلم ایستاده باقراالعلوم(ع) 
صاحب الزَّمان(عج)بیا نفَس نفَس فتاده آخرالزَّمان
نظمِ آفتاب مهد علم ایستاده باقرالعلوم(ع)
۲۴ خرداد ۰۳ ، ۲۱:۴۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا الله(جل جلاله)

 به صبح دلنشین بگو مرا دوباره  بشکند
به این زمین آسمان مرا دوباره گل کند
به خاکُ خون فتاده ام تنم ز گل نمی کند
نماز صبح تازه آب خاک من به گل کند 

بتابُ آسمان به زیر عشق خود بگیر
به رسم این زمین نشد ستم و خوابِ دیر
به رسم این زمان نبود وقت بی نهاد
چه بهره مند در حرامِ خود شود فقیر
به لطف بیکرانِ خود رسان نهادِ عشق
برون بِبَر نهاد کفرُ ظلمِ پوچ سیر
رسان ز لطف بینهایتت ظهورِ فهم
هوای آشنای خود رسان به خردُ پیر
۲۳ خرداد ۰۳ ، ۰۶:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت سال روز ازدواج حضرت علی(ع)و حضرت فاطمه(س)

خوشا به حال آنکه چون تو ازدواج کرد
به پیش رسم عشق رفع احتیاج کرد
خوشا به رسم عاشقی که خانه زاد ماند
علی(ع) و فاطمه(س)به آسمان رواج کرد
۱۹ خرداد ۰۳ ، ۱۶:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یا جواد الائمّه علیهم السّلام

شد قوُتِ تو تقوایِ تقی(ع)،متَّقی
با تکیه به آن قوت شوی با تقی(ع)
آن کفر که شد تکیه به تقوا ببین
بی تکیه به تقوای تقی(ع) سارقی
آن سلم که شد تکیه به تقوا ببین
با تکیه به تقوای تقی(ع) صادقی
در وصفِ تقی(ع)نیست فقط نام را
بنگر که تقی(ع)بست به دل عاشقی
۱۸ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وقتِ نزدیک(دولتِ ظالِمِ امریکا از کرده های خودت بمیر)

انعکاسِ بمب هایِ صهیونیستی به رویِ امریکا
انفجارِ مفسده هایِ کفرُ نیستی به رویِ امریکا
انهدامِ ساختارِ جمعِ هر ملل برایِ اندیشه
بی بهانه باز شد به مثلِ کیستی به رویِ امریکا
(هر اثری که در جهان پدیدار می شود به دو اصل حرکت از مبداء اثر و بازگشت به همان مبداء اثر میل دارد و این موضوع به دو نحو سازنده یا مخرّب تدوام می یابد.یعنی اگر اثری خوب باشد حرکت از مبداء تا بازگشت به مبداء سازنده خواهد بود به این معنی که اثر از مبداء خوب شروع شده و تأثیر خوب در جهان دارد و خوب به مبداء بر می گردد و باعث تقویّت در مبداء شده و مبداء تبدیل به مقصد سازگار و سازنده می شود.امّا اگر اثری خوب نباشد حرکت از مبداء تا برگشت به مبداء مخرّب خواهد بود و باعث تخریب می گردد و مبداء تبدیل به مقصد ناسازگار و مخرّب می شود.نکته ی مهم این که مقصد همان مبداء با درجه ی تقویّت یا تخریب می باشد،امّا حالت گذار دارد یعنی بدی از بطن بد شروع می شود در حالت گذار شیوع می یابد و در نهایت به همان بطن بد باز می گردد.یا خوبی از بطن خوب شروع می شود، در حالت گذار توسعه و تکامل را سبب می شود و در نهایت به همان بطن خوب بر می گردد.دعوای بدی با خوبی در حالت گذار الزامی است و گریزی از آن نیست.این مهم از نظر اجتماعی نیز صحت دارد و مهم نقطه ی ثقل اوّل در پیدایش یک جامعه می باشد و حالت گذار ممکن است مدّت ها به طول بیانجامد و جوامع مختلف در حالت گذار بوجود بیاید(همانطور که در حالت فعلی مشاهده می کنیم و در عبرت از تاریخ گذشته هم مشاهده می شود) و در نهایت همه چیز به نقطه ی ثقل اوّل بر می گردد.اوّلین و مهم ترین نکته این می باشد که بطن اوّل یا نقطه ی ثقل اوّل متّصل به بطن کاملاً خوب بوده و قدری منحرف از خوبی می شود و دوباره به خوبی بر می گردد.و این قابل تأمّل است که همه ی اوضاع و جوامع در همان حالت گذار یعنی قدری انحراف و بازگشت از انحراف حادث شده است.پس آنچه را که بشر تاکنون تجربه کرده حالت های گذار در حالت گذار اصلی است و همانطور که گفتیم جوامع در حالت گذار اصلی بوجود می آید و هر جامعه از یک نقطه ی ثقل و بطن درست یا غلط شروع می شود و به همان نقطه ی ثقل و بطن درست یا غلط می رسد.اگر نقطه ی ثقل یک جامعه بد باشد به معنی این می باشد که وابسته به همان قدر انحراف می باشد و اگر نقطه ی ثقل جامعه ای از همان ابتدا فاصله گرفته از بد باشد به معنی بازگشت از انحراف می باشد و اگر نقطه ی ثقل جامعه ای از همان ابتدا کاملاً خوب باشد به معنای قرار نداشتن در انحراف از ابتدا می باشد.پس سه وضعیت ممکن می شود بطنی که به انحراف می رود و بطنی که از انحراف بر می گردد و بطنی که اصلاً به انحراف نرفته و نمی رود.با توجه به این که قدری انحراف وجود داشت پس میزان بطن منحرف و بطن بازگشت از انحراف حادث شده در مقابل همه ی بطن اوّل که کاملاً متّصل به خوبی است ناچیز می باشد. بنابراین اثری که از بطن اوّل بوجود آمده بسیاری خوبی ها ،اندکی ناچیز انحراف از خوبی ها و برگشتن از انحراف از خوبی ها می باشد.ماهیتّ منحرف شدن از خوبی ها توسط ماهیّت برگشتن از همان انحراف  ها رفع می شود و مدیریّت این کار توسط ماهیّت بسیاری از خوبی ها که از اوّل منحرف نشده و زمینه ی بازگشت از انحراف ها را فراهم می کند،می باشد.به هر شکل در این حالت گذار،انحراف ها از ابتدا تا پایان از جهت حجم ،ابعاد بالا داشته امّا از جهت وزن ناچیز و حتیّ بی وزن است امّا در رؤیت به انحراف رونده و بازگردنده از انحراف حجم انحراف وزین به نظر می آید چون یا خودش به انحراف رفته و در بدی گیر افتاده، یا می خواهد از انحراف بیرون بیاید و از گیر بدی خلاص شود.پس تعداد این هم مطرح می شود یعنی تعداد جنایتکار و جنایات بالا می رود و وقتی در معرض آن هستیم حجم و وزن آن را زیاد مشاهده می کنیم در حالی که وقتی همه ی جنایت کار ها و جنایات  از بین برود دیگر وزن و حجمی برای آن قائل نمی شویم.پس بیائیم همین را در مورد خوبی امتحان کنیم:اگر یک موضوع خوب که فطرتاً خوب می باشد را بفهمیم حتی اگر حجم بدی ها و جنایت ها افزایش پیدا کند و در معرض مواجه با این حجم افزون باشیم، هر موضوع خوب که فطرتاً در یافته ایم در همان رابطه خوبی را برای ما از بدی تفکیک می کند و وقتی جنایت ها از بین برود آن موضوع خوب تقویّت شده و ماندگار مسیر آسایش و خوبی را مشخص می کند،چون خوبی وزن وصف ناشدنی دارد و هیچگاه از بین نمی رود.بنابراین آثار شوم جنایت ها به روش صهیونیستی که نقطه ی ثقل شوم آن از توطئه ی جنایتکارانی از دولت انگلیس شروع شده و مورد حمایت جنایتکاران دولت انگلیسی امریکاست( و برخی جنایتکارهای دیگر )همان جنایتکارها را در می نوردد و به خودشان با درجه ی تخریب بالا برمی گردد تا توسط خوبی ها کاملاً از بین بروند یعنی حساب مردم در سراسر جهان که علیه این جنایت ها هستند و قیام می کنند از حساب جنایت کار ها جدا می شود و پس از مقابله با این عارضه های جنایت و از بین بردن جنایت کارها خوبی ها به وزن بالا و وصف نشدنی دستاورد الهی است.امّا در معرض این کنش ها عدّه ای به روش صهیونیستی(جنایت کارها) موجبات ظلم(جنایت)را بر عدّه ای دیگر فراهم کرده اند که در دنیا یک حساب دارد.پس این اثر در دنیا به مبداء آن بر می گردد(همانطور که ما در مورد مفاهیم معنوی و مادّی بحث کردیم، باید گفت هیچگاه هیچ دانشمندی نتوانست و نمی تواند ثابت کند که در مسائل مادّی اثر از مبداء قابل تفکیک شود ،یعنی بی تردید حساب آن در مقصد به مبداء بسته شده است.)علاوه بر این جهان آخرت هم هست که باز حساب هر اثر به مبداء همان اثر بر می گردد.آنچه موجب عذاب جنایت کار می شود جلوگیری خوبی مطلق از حادث شدن انحراف است(و جنایت کار با بطن مطلقاً منحرف به عذاب همیشگی می رسد)یعنی  هم اینکه در ابتدا قدری انحراف که خواسته و به اختیار بوده ،و بازگشتن از همان انحراف حادث می شود و همچنین خداوند به بطن بد شرایط ممکن شدن و تحقّق نیافتن داده است و علّت انحراف در همان ابتدا به ممکن بودن بطن بد بر می گردد.از مبداء ،بطن بد اگرچه به مکر و سلطه در صدد میل به انحراف سیر دارد امّا در نهایت همه ی آنچه می پیماید به خودش(همان مبداء)تحقّق می یابد.پس یک تحقّق در دنیا و یک تحقّق در آخرت تجویز شده است.در دنیا، پیش از تحقّق واقع شدن را داریم و در آخرت فقط تحقّق را داریم.همچنین ظلم در ماهیّت بطن بد محاکمه می شود یعنی از بطن بد به بطن بد می رسد.پس ظلم مختصِّ بطن بد است و در خوبی ها نمی ماند و ظلم در حالت گذار از انحراف که در ابتدا انحراف پدید آمد و در جهت بازگشت از انحراف اقدام شد معنا پیدا می کند و در نهایت از بین می رود.یعنی خود انحراف که با بازگشت از انحراف رفع می شود از مبداء انحراف و اقدام به برگشتن از انحراف ظلم می بیند تا رفع شود و ظلم  به سمت ظالم از بین می رود.این مهم در مورد همه ی انسان ها تجویز شده و گریزی از آن نمی باشد.و هر انسان که در دنیا نسبت به بازگشت از انحراف و رفع آن اقدام کامل که بر وظیفه اوست انجام ندهد در آخرت متحمّل عذاب تا رفع بدی ها از وجودش می گردد.امّا اصالت عذاب همیشگی مختص میل بطن کاملاً بد می باشد که اصرار در بوجود آمدن مخالف خواست الهی داشته و تحقّق پیدا نکرده،چرا که از مبداء خداوند تحقّق بطن بد را ناکام فرموده است.و در آخرت که بطن بد خودش را در عذاب همیشگی گرفتار می بیند نمی تواند اعتراض به عدل الهی داشته باشد چون خداوند به عدل کامل می خواهد برخی که در پی بطن بد بوده اند عذاب ببینند.
محاسباتِ نا درست چون به مکرُ سلطه می رسد
به عاملانِ آن تحقُّقش فقط به نقطه می رسد
به نقطه ای که زیرِ مکرُ سلطه می رود ز فعلِ خود
ز کرده هایِ خود بمیر وقتِ حذفِ ورطه می رسد
یعنی به محض این که مکر و سلطه گری بر ضعیفان به حدّ خودش رسید ،پس از این که عذاب واقع می شود آن مکر و سلطه به مانند نقطه ای با ثقل بالا و معادل همان مکر و سلطه بر عاملان آن وارد می شود و ردگیری می کند تا عملان خودش را گرفتار کند.
 
۱۱ خرداد ۰۳ ، ۱۱:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

یکی از مبهم ترین آیات قرآن

سوره ی نمل آیه ی ۸۲:
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ
تفسیر قرآن یکی از سخت ترین کارهایی است که می شود گفت فقط به روش تفسیر از قرآن قابل استناد است.و علّامه طباطبایی در تفسیر المیزان با توجّه به آیات قرآن،قرآن را تفسیر کرده چراکه قرآن معجزه ای است که هیچ نقصی در آن وارد نمی شود و از هر دستبرد و آسیب کاملاً دور می ماند.در مورد این آیه همانطور که علّامه فرموده آیه ای که بتوان از آن برای شرح(موجود زنده ای از زمین بیرون می آوریم که با آنها سخن بگوید) در  این آیه کمک گرفت پیدا نشده است و خداوند در این مهم ابهام آفرینی فرموده است.وضعیّتی پیش می آید که مشرکین به سمت بی ایمانی و نقض وجود اصرار می کنند و البته وضعیّت مسلمین با ایمان و تقوا که به سمت اطاعت از خداوند هستند پابرجاتر هم می شود.امّا وضعیّت طوری می شود که شرک در جهت زدودن ایمان و تقوا به نهایت خودش می رسد.با توجّه به این که مشرکین به لحاظ امکان شنیدن و توجّه کردن به قول الهی کاملاً کور و کر می شوند و در ضلالت کامل قرار می گیرند قول بر آن ها واقع می شود و خداوند موجودی را از زمین خارج می کند و آن موجود با مشرکان سخن می گوید، همانا مردم مشخصی در وضعیتی هستند که به آیات ما(خداوند) یقین ندارند.این اهمیّت وجود دارد که خداوند در واقعیّتی که مشرکان در آن وضعیّت گرفتار می شوند قول ندارد و این قول بر مشرکان واقع می شود.یعنی در همان واقعیّتی که گرفتار هستند سرانجام می رسد و قول بر آن ها واقع می شود و ادامه ی فعل و برنامه در ادامه ی وقایع آنها سلب می شود.این موضوع با توجّه به این مهم می باشد که مشرکان در پی بوجود آوردن موجود زنده می روند و در وضعیت فعلی شبیه سازی ها که طبعاً بوجود آوردن موجود زنده نیست به سمت بوجود آوردن از خاک می رود.یعنی بشر در اوج شرک در آن وضعیّت می خواهد از خاک یا زمین موجود زنده بوحود بیاورد.نکته ی مهم در مورد اینکه می گوئیم مشرکان در نهایت در پی بوجود آوردن موجود زنده از خاک اقدام می کنند به این دلیل است که خداوند موجودات زنده را که از بستر زمین تغذیه می کنند، از خاک یا زمین آفریده و شرک یعنی مسئله ای که در پی اشتراک کارها با خداوند است یعنی مشرک می پندارد موجود زنده را که از خاک بوجود آمده توسط کسانی بوجود آمده و باور ندارد که یک خداوند موجود زنده را از خاک آفریده باشد.پس مشرکان با ظلم و کفر در جهتی تلاش می کند که خودشان بتوانند موجودی زنده را از خاک بوجود بیاورند و در مدیریت جهان شراکت خودشان را به اثبات برسانند که در نهایت خداوند موجودی زنده را از زمین خارج می کند که آن موجود با مشرکان سخن می گوید و در آن زمان قولی را که به جهت ضلالت نمی شنوند بر آن ها واقع شده است و در نهایت باور نمی کنند که خداوند چنین کاری انجام می دهد بلکه می پذیرند که مثلاً ناتوان از این بودند که موجودی را از خاک بوجود بیاورند.و در واقعیت خودشان متوجه می شوند قدرت بالاتر آنها را از ادامه ی کارشان باز می دارد و دیگر نمی توانند هیچ اقدامی در جهت شرک داشته باشند و وقت مجازات فرا می رسد.و البته اینکه آیا آدمی می تواند موجودی را از خاک بوجود بیاورد که بتواند با مشرکان سخن بگوید باید گفت شدنی است و در جهت کمک به خداوند یکتا شدنی است.نه اینکه خداوند احتیاج به کمک داشته باشد بلکه ممکن است این کار توسط خداوند به آدم هایی واگذار شود که در اطاعت مطلق از خداوند یکتا قرار دارند.امّا من فکر می کنم این کار را خداوند خودش واجب می سازد که بشود.همانطور که در آیه ی ۸۲ از سوره نمل فرموده است.
نکته ی قابل تأمّل دیگر اینکه تشخیص اینکه این مهم پیش از ظهور منجی می باشد و یا پس از ظهور؟ ،باید دانست که به احتمال قوی تا پیش از ظهور منجی فعالیت های بشری نهایتاً شبیه سازی ها و به نوعی تقلب هاست.و در رابطه با ساخت ابزاری بسیار پیچیده و با ظرافت تا پیش از ظهور منجی به تفسیری غلط که توسط مشرکان است،اصطلاحاً پیشرفت هایی حادث می شود و پس از ظهور منجی این معایب در صدد رفع و رجوع قرار می گیرد تا شیوه ی درست انجام پذیرد.پس این را هم می شود در نظر گرفت که یک پیشروی غلط چه در شبیه سازی ها و چه در ظرافت ها  و قدرت های صنعتی پدید می آید که پیش از ظهور منجی به نهایت خودش می رسد.و با در نظر گرفتن این موضوع که روز به روز شاهد آن بوده ایم احتمال قوی می رود که بیرون آمدن موجود زنده از زمین پس از ظهور منجی و همزمان برای مهر تأیید زدن به ایمان نیاوردن مردمی معروف و مشخص است.یعنی علوم و کارایی آن تکمیل شده و مردمی مشخص و معروف به جدای از  علوم کامل و کارایی درست آن اصرار می ورزند تا اینکه خداوند آن موجود زنده را  برای آنان از زمین بیرون می آورد تا با آنها سخن بگوید که مردم مشخص و معروف به آیات خداوند ایمان نمی آورند.بنابراین خداوند فقط یک راه نجات را برای فرد یا جامعه در تمامی برهه قرار داده است که آن راه تقوا می باشد و تقوا "ایمان به غیب الهی،به پا داشتن نماز،انفاق کردن درست،ایمان به پیامبر اسلام(ص)و سایر پیامبران(ع)و امامان(ع)،کتاب های آسمانی یا قرآن(چون همه ی جوانب کتاب های آسمانی در قرآن به طور تکمیل شده می باشد)ایمان و باور داشتن جهان آخرت و روز قیامت"می باشد.
۱۰ خرداد ۰۳ ، ۲۳:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بیگناه

به کجا رفته بشر ریشه ی خود را چه زند؟
به مقامی که رسد سایِرِ مردم چه کُند؟
که یهودی به همین خدعه زند بُن زِ رَفح
و سرایت دهَدَش در همه جا مثلِ سند
سندی چون که ز والفور بزند نسلِ بشر
بکند تکّه جهان را و بسازد مستند
چه مسلمان تو عرب بی رگِ غیرت و شرف؟
که به نیمی تو جهان دارُ نداری که سند
و بمیری به نداری به جهالت ز خودت
که تو بودی و چرا ریشه ی اعراب کَند؟ 
آیا وقت آن فرا نرسیده که جامعه ی اعراب در یک اتّحاد قوی با کشورهای آسیایی ریشه ی منحوس رژیم صهیونیستی را از بین ببرند؟یا هنوز به یه مشت به اصطلاح متخصّص دیوانه که توی قوانین انگلیس دنبال راه حل می گردند دل خوش می کنند؟سندی از این بالاتر که طبق قوانین انگلیسی رژیم صهیونیستی تشکیل شده تا نسل خوب بشر را از بین ببرد و نسل عرب را پس از بی غیرتی به بردگی بکشاند؟
۰۹ خرداد ۰۳ ، ۲۳:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سرنوشت دولت جنایتکار امریکا

خداوندا(GOD):
تو می خواهی که امریکا به مرگ افتد
جنایت سازُ کارش از تگرگ افتد
چو می کارد به عالم هرچه ظلمت را
خداوندا تو می خواهی که گرگ افتد
بیفتد در بیابانی به هیچ هستی
بیابانی که هر نسلش چو برگ افتد
و صهیون با حقارت ها به قعر افتد
و عالم بر حقارت ها سترگ افتد

 

God, you want U.S. government to die
His organized crime falls from the hail
Because it sows every injustice in the world
God, you want the wolf to fall
Fall in the desert of nothingness
A desert where every generation falls like a leaf
And Israel will fall to the bottom of the pit with humiliations
And the world falls firmly on the humiliations
۰۹ خرداد ۰۳ ، ۱۸:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ظلم نعره ای کشید بر نبود عدل

بی صدا سکوت گشت در رکودِ عدل
ظلم نعره ای کشید بر نبودِ عدل
آنچنان که می برید از وجودِ غزّه
در سکوتُ بی صدا زند وجودِ عدل
بی صدا تو محو کن چنان وجودِ ظلم
ای خدایِ آسمان و دل به جودِ عدل
(همانطور که مشخص شد وجود منجی که در غیبت حضور دارد عامل اصلی هدایت شدن آدمیان به راه درست و به خواست الهی است.کمرنگ شدن عدالت به علت ظلم و فساد است اگر منجی در بین مردم ظاهر باشد با دو موضوع مهم روبرو هستیم ۱.به خواست خداوند علیه ظلم و فساد قیام می کند مگر اینکه به خواست خداوند هنوز فهم جبهه ی در راه منجی کامل نشده و مهلت گمراهی ظالمان و فاسدان وجود دارد.که در این حالت منجی همانطور که در جامعه حضور داشته غایب می شود تا فهم جبهه ی در راه منجی افزایش یابد(آن هم با سعی و تلاش درست)و ظالمان و فاسدان در گمراهی بیشتر به خواست الهی بیفتند.(به همین دلیل حضرت عیسی(ع)و سپس حضرت صاحب الزّمان(عج)که در میان جامعه حاضر و ظاهر بودند غایب شدند.) ۲.به خواست خداوند جبهه ی فهم در راه منجی تکمیل می شود و همچنین به خواست خداوند ظالمان و فاسدان به میزان ظلم و فساد قابل توجهی که خداوند می خواهد می افتند و در نهایت به خواست خداوند منجی ظاهر می شود و با جبهه ای که در راه او تشکیل شده علیه جبهه ی ظلم و فساد قیام می کند تا اینکه ظلم و فساد کاملاً از بین می رود و عدل را در همه جا جاری می سازد.(به همین دلیل حضرت عیسی(ع)و سپس حضرت صاحب الزّمان(عج) که غایب و حاضر هستند برای قیام در میان جامعه ظاهر می شوند.)و همه ی این ها خواست خداوند است.)
۰۸ خرداد ۰۳ ، ۰۲:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گر تو نیایی

گر تو نیایی همه جا رابطه سردیست
جامعه در راهِ تَوازن همه فردیست
واهمه دارم بنویسم؟ننویسم؟
بی تو جهان خالِصُ خاموش ز مردیست
با تو جهان عدل بفهمد نه مجازی
عینِ حقیقت که شفا داده به دردیست
درد نبودن به تو بودن شده تکمیل
فاصله اینجا که تو هستی و چه دردیست
ظاهرِ عالم چه به سبزی بدهد روی
باطنِ عالم به نداری و به سردیست
ظاهر نشوی چو نمایان نشده فهم
غایبِ حاضر تو بیا سبزه به زردیست
(به این مفهوم که حضرت صاحب الزَّمان(عج) و همچنین حضرت عیسی(ع)حضورشان در غیبت است و ظهورشان به خواست خداوند منوط به این است که سرتاسر عالم مظاهر فهم با بطن درست در راه این عزیزان شکل بگیرد اگرچه جامعه در کثرت رو به سردی می رود و در اینجا منظور همه ی جامعه ی جهان و حتی عالم می باشد.به طوری که ظلم علیه آنچه به فهم می رود به حیله یا استکبار رفتار می کند و از یک جبهه میزان فهم فراوان تر می شود و از جبهه ی دیگر شدّت ظلم افزایش می یابد تا اینکه به سبب تقدیر الهی ظلم می افتد و فهم غلبه می کند،بدین معنی که لزوم امامت امام بعدی شهادت امام پیش از آن بود که جبهه ای با فهم امامت در راه امام(ع)می کوشید و جبهه ای بر خلاف راه امام(ع)در جهت جهل و ظلم ،امام(ع)را به شهادت می رساند.پس اگر انسان هایی به علّت این که شدّت گرفتن ظلم علیه امام زمان(عج)یکی از مقدمات ظهور ایشان است خودشان یا انسان های دیگر را به سمت افزایش ظلم یا فساد متمایل سازند مثل بنی امیّه که امام حسین(ع)را به شهادت رساند می مانند و اصلاً یکی از دلایل ظهور امام زمان(عج) از بین رفتن چنین انسان هایی به حکم الهی می باشد.ضمن اینکه همانطور که حضرت حرّ(ع)از لشکر بنی امیّه به راه امام حسین(ع)توبه فرمود امکان توبه وجود دارد،و این وضعیت کلی می باشد که اقدام یا تمایل به ظلم مخالف با خداوند ،امام زمان(عج)،همه ی امامان و پیامبران الهی(ع)است.)
۰۸ خرداد ۰۳ ، ۰۲:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بسپار

بسپار خودت را به خداوندُ نترس
در راه علی(ع)باش به لبخندُ نترس
از هجمه ی آفاتِ گناهان زده باش
امّا به گناهان توبه ای بندُ نترس
تا دور کنی هرچه گناهی ز وجود
از کفرُ منافق و ستم رندُ نترس 
۰۶ خرداد ۰۳ ، ۰۲:۲۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نگاه

نگاهم کن نگاهم کن که بی تو پست پستم
رسان الله دستت را شفایی بر دو دستم
خداوندا تویی هرجا که بودم یا نبودم
خداوندا تو هستی هر کجا باشم و هستم
نمازم بهر خود خواندم تو را از دل نخواندم
ببخشا نقصِ عبدت را چو توبه می شکستم
۰۶ خرداد ۰۳ ، ۰۲:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آذربایجان

آذربایجان کی بهرِ اسرائیل نسلش را دهد؟
وهّابی چرا،یاصهیونیستی را چرا جا می دهد؟
حتماَ فصلِ دیگر باز گردد دفتَری با این حساب
زد الله پنهان تیر غیبش بر نجاست پر شتاب
(حتماً حکمتی داشت که دیدار در خط مرزی با ظالم از کشور آذربایجان این مصیبت را به بار آورد،چون دلیل فنّی یا اتّفاق ساده نبوده،به هر حال کشور اسلامی ایران دنبال درگیری با کشور آذربایجان نبوده امّا زمینه ی درگیری با توطئه ی دارای اسناد در حال شکل گیری از کشور آذربایجان می باشد طبق قوانین بین المللی هیچ کشوری اجازه نداره برای هجمه به کشور دیگر پایگاه یا شهرک احداث کند این حیات خلوت ها باید برچیده بشه،درسته دوره آخر زمان هست امّا همین دوره آخر زمان آداب خودش را دارد و کارهای ظالمانه فوری عقوبت داده می شود وقتی امنیّت به مخاطره بیفتد به راحتی آب خوردن کنار رودخانه،سران اینگونه کشورها به همراه آنان که توهّم کشورگشایی جدید دارند کشته می شوند.پس مکر الهی پیش تر هست و برخی از سران کشور اسلامی ایران به علت حادثه ای ناگوار به شهادت رسیدند تا مشخص شود ظلم خوب یا بد را می کشد خوب به شهادت می رسد و بد با ترس و وحشت به دوزخ می رود.برای منافع ملّی و نجات هر دو کشور دیدار با ظالم مشکلی نداشته تا بعداً نتوانند بهانه ای بیاورند.)
۰۵ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مرهم

یا حسین(ع)همواره هستی با رضا(ع)در هر زمان
پیش پایش خفته مردی در شفا در آسمان
با خداوندی که آوردش مزارش را به جا
بی ریایی بود کارش در وفا با مردمان
 همچنین همراه او بودند یاران از رضا(ع)
چون نشانی از نشانی مثلِ آن رنگین کمان
پیش رهبر بود مرهم بر حسودی بر خزان
یا حسین(ع)همواره با رهبر بمان مرهم بمان
۰۵ خرداد ۰۳ ، ۰۰:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

رئیسی

روزگاری خوابِ آسان شد هراسان
از نگاهت آب شد هر غصّه آسان
چون رئیسی بهرِ مردم فکرُ ذکرش
ناگهان آسان کشاندی سوی خود آن
یا الهی یا الهی یا الهی
مردِ دیگر را رسان آسان به میدان
۰۴ خرداد ۰۳ ، ۱۵:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت تولّد علی ابن موسی الرِّضا(ع)ارواحنا فداه

به زیارَتت تگرگُ پرِ کفتران بریزد
چه وجودِ نازنینُ تو نشاطِ هرچه خیزد
تو رضایِ آفرینش نگاهِ بر زمینی
تو رضا(ع)به آسمانُ تو نگاهِ رحمِ ایزد
پرُ بالُ غصّه ها شده پهن به پیش صحنت
به رضا(ع)رسید به رضایتی که ریزد
و دگر نمانده غصّه غمِ دورِ از تو مانده
برِسان به لطفِ تازه به خدایِ هرچه خیزد
 
به پا خیزید بر نامردمی بر تدلیس
صدا باشید بر هر سایه ای از ابلیس 
چه سر در سیخُ سنجاقی چه معتادی کور
چه پا در فضله ها در سمِّ چرکی ناجور  
دفاعی کن به یک باور علی(ع) باید دید
که باید مرهمی آید رضا(ع)دادش نور
(سیاست دشمنی از سوی قوم یهود اختلاف اندازی برای سلطه ی توهّم بار بر جهان اسلام است و تا به حال نشده که بر جهان اسلام سلطه پیدا کند و به دنیایی پر از خطر و ترس که هیچگاه نمی خواهد آن را از دست بدهد در جنایت و خونریزی تکاپو دارد.این موضوع تا جایی پیش می رود که بین اثرات اختلاف در جهان اسلام و حتی مسیحیان و دنیاطلبی قوم یهود موازنه ای شکل بگیرد معمول به این شکل بوده که به جهت نفوذ در ارکان اسلام برای رسیدن به دنیای پوشالی سعی می کند و تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی برای رسیدن به منافع دنیا از بزرگترین خطرات جهان امروز است تا جایی که نفوذ به اشتراک سعی می کند و خطرناک است.این خطر از یک طرف توهّم رسیدن به منافع دنیا در کشورهای مسلمان و حتی غیر مسلمان را تداعی می کند و از طرف دیگر دنیای پر از ترس و وحشت برای قوم یهود را.موازنه ی معمول بدین نحو پیش می رود که یهودیان بالفطره(به استثنای خیلی خیلی کم که در زمره ی هدایت شدگان هستند و شاید بتوان گفت بالفطره یهودی نمی شوند)به دنیای پر از وحشت و وابسته به آن بی هیچ سرزمینی تا موقع معلوم برای خداوند، روزگار سپری می کنند و این به خاطر لجاجت و سرکشی  همیشگی آنان از دستورات خداوند است.در واقعیت دیده می شود که سرزمین غصب شده هیچگاه به رسمیّت شناخته نمی شود یعنی همان فطرت انسان ها وجود محکم تر دارد و این همه کشور به رسمیّت شناخته می شود اما سرزمین غصب شده برای یهود به رسمیّت شناخته نمی شود.ترفندی که بکار بردند جذب غیر یهود به قوم یهود بود و اگر این موضوع را در کنار اقلیّت یهود قرار دهیم متوجّه ی سران ظالم در سرتاسر دنیا می شویم که برای پست و مقام و وابستگی به دنیا هر جنایتی می کنند و همواره در ترس و وحشت زندگی می کنند.پس نتیجه می گیریم حمایت به اصطلاح دولت مداران امریکا از استمرار ظلم بر پایه ی رژیم صهیونیستی بی دلیل نیست و در نظر بگیرید که ترامپ یا هر کدام از آنها چگونه در ترس اما چسبیده به دنیای پر از آشوب روزگار می گذراند چون به احتمال بالا یک یهودی بالفطره و دشمن اسلام است(در حالی که با چند میلیارد تومان به پول ایران می شود یک زندگی پر از آسایش بدون ظلم به خداوند و مردم را تجربه کرد).سران دولت به اصطلاح انگلیس همین طور،نکته ی حائز اهمیت نفوذ این حداقل در سرتاسر دنیا برای دست اندازی نافرجام به حقوق مردم است.به مرور در این فریب اکثریت را به سمت خود می کشاند و به ناحق غلبه می کند اما همواره در ترس و آشوب قرار دارد.حتی در کشورهای اروپایی مردم آن کشورها صاحبان اصلی مملکت خودشان هستند اما نژاد پروری اثر نامطلوب بر جمعیّت بالای مسیحیان گذاشته و آن ها را به سمت دنیاپروری می کشاند تا همان طور که گفتیم موازنه برقرار شود.پس یک موضوع پراکندگی یهودیان حامی اسرائیل در جهت همان دنیای پر از ترس و آشوب و پر از لجاجت است و موضوع دیگر زایش نامشروع اسرائیل برای توهم رسیدن به همه ی دنیا و کشتن سایر انسان ها می باشد یعنی اگر چه هنوز با فریب ،مثلاً بر کشور امریکا یا انگلیس سلطه دارند اما قرار نیست به استثنای درصد کمی از آن مردمان زنده بمانند و اصلاً این توطئه ی پنهان به راحتی قابل رصد نیست و طوری لایه های پنهان شیطانی چیده شده که برای رصد کننده خطرناک و کشنده است.این وهم نابخردانه تا جایی خطر ساز بوده که به علّت نجاست در اثر لجاجت با خداوند با شیطان هم بسته شده اند و همواره با جادو روزگار می گذرانند و این موضوع را به سرتاسر دنیا سرایت می دهند و در واقع دستکاری در ژن و اثر بنیادی گیاهان و انسان ها و طبیعت به علّت لجاجت با خداوند و تاثیر دادن شیطان در امور روز مرّه ی مردم است.تا اینکه از همان مردم راضی به زندگی روزمره ی دنیا شوند و شاید برخی منکر خداوند و قیامت گردند و در این توطئه شریک شوند و این بدترین نوع شراکت است که بشر گاهاً ناخواسته و بعضاً خواسته در این توطئه شریک شده است و این امتحان سخت پیش روی بشر قرار دارد که تا چه موقع بر علیه این توطئه قیام می کند و نسل و زندگی دنیا و آخرت را از گزند بدترین دشمنی مسری و افسار گسیخته نجات می دهد؟نکته ی مهم تر این است که خداوند در جهت قیام قدم نهاده و اثر خداوند به هیچ شکل ممکن توسط بشر به این شیوه های مرسوم قابل رصد نمی باشد و اثر از بین رفتن رژیم صهیونیستی مشاهده می گردد.به این مفهوم که خداوند بشر را به حال خود رها نمی سازد و هرچند سرنوشت اقوام را به خواست خودشان رقم می زند اما با ظلم مبارزه ی قطعی دارد و مرور تاریخ گذشته با تحلیل درست برای بشر همواره عبرت آموز است.پس اگر به دو موضوع مهم توجه شود متوجّه می شویم به هیچ شکل ممکن همین وضع و توهّم نابخردانه چندی نمی پاید و رژیم صهیونیستی منحل می شود و امّا در رابطه با موضوع مهم دیگر که زندگی وابسته به دنیای یهودیان پر از ترس و آشوب تا وقت معلوم می باشد که تا به حال همین طور بوده و تا وقتی معلوم به همین شکل خواهد بود و موازنه به سمت تغییر سرنوشت انسان ها به خواست خودشان با اراده ی الهی است.یعنی اراده ی الهی سلب نمی شود که بشر در وضع نامعلوم خواست خودش را ببیند و خواست بشر به تغییر سرنوشت به خواست و اراده ی الهی متصل می شود و آن وقت هم از نظر خداوند معلوم و برای بشر حتمی است.)
۰۱ خرداد ۰۳ ، ۱۳:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰