بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

به عشق حضرت رسول الله(ص)،به عشق چهارده معصوم(ع)و عشق حضرت ثار الله(ع) تقدیم می شود به حضرت حُجَّةِ ابنِ الحَسن(عج)ارواحُنا فِداه

۱۱ مطلب در آبان ۱۴۰۳ ثبت شده است

فصلِ وصل

بیکران الله ، محشر می رساند
اوّل این شد مُهرِ دفتر می رساند
فصل دیگر وصل دیگر می رساند
عشق یکتا سوی پیکر می رساند
فصل اکنون گر نشد در وصل حاصل
پس جدایی عشق بهتر می رساند
تا مقاوم تر شوی بر هسته ای ها
هسته ای محکم ، به دل پر می رساند
بال پر هایی که می انداخت هر شر
بر سرش تاجی نگون تر می رساند
صاف صادق در صدف تصمیم عاشق
بر جهان نقشی ز باور می رساند
بی خدایی می برد هر ذات بد را
در جهنّم روی شر شر می رساند
تا بسوزد در نبودی های بیخود
بی خدایی بی خودی تر می رساند
این تری در بستری در باد طوفان
ناگهانی قهر داور می رساند
من نگفتم گفته قرآن این ز اوّل
نور حق تابید کوثر(س)می رساند
می پذیرفتم محمّد(ص)چون علی(ع) شد
این چنین الله حیدر(ع) می رساند
بی خداوندی نباشد هر اثر تا
عدل غایی(عج)  راه آخر می رساند
۳۰ آبان ۰۳ ، ۲۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بی ریا

بی ریا کارِ ستم سوی خودش گشت به عدل
در نبودی و چرایی خردش گشت به عدل
صهیونیست شده آواره ی انکار وجود 
گُر بگیرد ز عطش چون رصدش گشت به عدل
صید بیگانه ی دیوانه نجس بود کثیف
هر نجاست و کثافت به ودش گشت به عدل
این چه جهلی که به آواره سرا دادُ سلاح؟
لاجرم ظلم پذیری عددش گشت به عدل
این مکافات عدم بود همین هست به هیچ
هیچ قامت به نداری ز قدش گشت به عدل
گرچه در چاه توالت شده انبوه فضول
کرم انگل ز کثافت به ردش گشت به عدل
این عدالت همه در فقد عدالت برسید
بی عدالت به چه انفاق؟حسدش گشت به عدل
از حسودی زدُ خنجر به عدالت و شعور
بی شعوری به خودش،خویشِ بدش گشت به عدل
(قوانین بین الملل جهانی و قوانین سر پائین انداخته ی نفوذ کرده در مسلمانی و همه ی سر پائین انداختگان مقابل میل بیخود اجماع جهان که سلطه ی عدل محور اسلام را بر خودشان نمی پذیرند بدانند هر چیزی منهای اسلام نجس است و خواهان نجس انگل و تشنه ی پستی است.بنابراین بدانند که آزادی منهای اسلام بدتر از فضولات در چاه توالت و خواهان آزادی منهای اسلام بدتر از انگل های در پی آن فضولات می شوند.اگر به تعداد جامعه ی جهانی یا مسلمانی به اسم و رسم آماری اصرار کنند در بازی سرافکندگی مسلمان در مقابل اراذل گرفتار می شوند،حقیقت این است که مسلمان در هر شرایطی مسلمان است و کافر یا منافق در هر شرایطی کافر یا منافق است.آیا امکان دارد برای حفظ مصلحت های مسلمانان با کافران و منافقان که به ظلم تهدید و یا هشدار می دهند سخنی داشت؟یا بهتر بگوییم آیا این موضع اسلام است؟این موضع سرپائین انداختگان بود و هست ،ربطی به مواضع اسلام نداشت و ندارد.هیچگاه ترس دشمن از دین اسلام از بین نمی رود و هیچگاه دین اسلام ترسی از دشمن ندارد.احتمال دارد یا صهیونیست از بین برود و یا جهانِ بی اسلام صهیونیست شود.تکلیف جهان با اسلام عاری بودن از صهیونیست است و به این احتمالات ربطی ندارد.و در نهایت چون غایت جهان هستی سلطه ی اسلام است پس صهیونیست از بین رفته است پیش از آنکه بتواند سلطه گری کند، بلکه سلطه ی انگل ها بر فضولات پست در از بین رفتگی است که بی خود و وهم در پوچی است.این که انسان های مظلوم توسط غده ی سرطانی ظالم کشته می شوند به معنای سلطه ی ظالم بر مظلوم نیست بلکه سلطه ی مظلوم بر ظالم را نشان می دهد.چون خداوند خون خواه مظلوم می باشد و ظالم بی خداوند است و هیچ ندارد و در لهو و لعب دنیا گرفتار شده است.البته مظلوم می تواند در دنیا برای جستجوی حق تکاپو کند و مسلط بر این همه پلیدی باشد.اما اگر ظالم در پلیدی مطلق باشد (صهیونیست ها)خودش می خواهد که هیچ حقی نداشته باشد.)
۲۴ آبان ۰۳ ، ۲۳:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ظهور معرفت

به نام نامی الله آسمان به دعاست
وصال عشق تو هر دم نشاط نابِ بجاست
ظهور معرفت از عشق صادقانه ی اوست
شمیم لطف تو در هر وصال همره ماست
به رحم هو همه عالم به خواستی ز علیست
تمام معرفت از لطف تازه ات به شفاست
نگاه او شده دائم به چهره ات به ظهور
نگاه این شب ظلمت به ضرب تیغ شماست
مگر شبی که جدا از نگاه تازه ی اوست
چنان شبی که جدا از خدای از تو جداست
به روز روشن عالم ز نور هو افتاد
حضور حق به ستم هیچُ پوچ دادُ تو خواست
۲۲ آبان ۰۳ ، ۰۰:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به مناسبت تولّد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها

به زینب می خورد عالم قسم هر وقت
که می ماند به آئینش حرم هر وقت
فراوان از علی آمد علی بایست
محمّد با علی بر باورم هر وقت
 
بی تو هرگز نشود فصل صمیمیّتِ دهر
فاطر از فطر تو طوفد به عصا نیل به نهر
مُشکِ خوشبوی طهارت به کجا ظلم کجا؟
خرج جاری به خردها به تو آید نه به زهر
عرض اندام علی سوی خداوند وجود
امّتی جور به الله شود ،ظلم به قهر
حیُّ حاضر شده هستی به تو زینب همه وقت
حُبِّ الله ز صبرت برسد بر همه شهر
زینبی صبر خداوند جهان در همه کار
باز آید ز خداوند به عالم همه مهر
صاف صادق برسد نور علی در همه وقت
کاروانی برسد سوی علی در همه دهر
ری و مشهد و حرم های محمّد به شهود
تاب شیراز و قم گشته چه بی تاب به بهر
نزد الله نجف سمت محمّد که رسید
هاجر از بهر علی سعیُ صفا داد به وهر
حتماً هر کفرُ ستم رفته ز پائیزِ حضور
مدّتی گشت ستم صلح به آخر شده جهر
۱۶ آبان ۰۳ ، ۲۰:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تیر نگاهت

ناگهان سوی سرم تیر نگاهت که رسد
بر گناهان سم انکار ز راهت که رسد
می شناسم ز تو هر دفعه که هستی به اثر
بی تو ام دور ز آن نورِ شباهت که رسد
گر نباشی همگی پوچ شود رنج بشر
بی تو کی عدل ز هر کسب سفاهت که رسد؟
فصل سختی شده در پیش رَوَد سلطه ی شر
می رسد صبر به دوران نقاهت که رسد
فطرتی بهر بشر از تو به عالم رسید
فطرت الله همان نورِ وجاهت که رسد
۱۴ آبان ۰۳ ، ۲۳:۴۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

سیزدهم آبان

بی خزان سوز زمستان نوزد جان ز غزل
باز شد سیزدهم روز ز آبان ز غزل
زهر این سوز مجهّز بکند کنز بهار
سازمانی به تمیزی و هزاران ز غزل
زور بازوی خزان زرد کند زور عدو
سوز سرمای زمستان شده میزان ز غزل
سوز سرما به ضعیفان خبر از زمزمه ای
ظلم مزدور گریزنده به میدان ز غزل
بی غزل سوز زمستان و خزان زجر کشد
زجر آور ز عذابی که رجز خوان ز غزل
باز گردد به غزل تاب ستان مثل ازل
ناز امروز نوازش کن سوزان ز غزل
۱۲ آبان ۰۳ ، ۱۸:۲۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شرف

شهد شیرینِ شهادت شده منشورِ شرف
شمع آن شعله کشد شعله به منفورِ شرف
مشکل این شد که شبی ساده به دشوار کشد
شعله از شعر کشد بر شرُ مزدورِ شرف
بی شرف شوخِ مکافات خودش دوش کشید
دوش از شهدِ شفا خوش شدُ محشور شرف
باش با شرم که شر سوی خودش شر بکشد
شیوه این شد که شهامت شده از شور شرف
مشق شعرم شده آشوب شتابان به شرر
تا بشوید شب شعرم به خودش خور شرف
خاش خاشاک خشن خش زده بر نقش خودش
خیش شخمش شده بر خویش ز دستور شرف
شاید از شکوه ی شیران بشود شرح شکاف
این شکفتن بشود شیوه ی مشهور شرف
هشت بیتی شده از شینِ شرف شعر رسول
شاه شعری که نشاطش شده از نور شرف
۱۰ آبان ۰۳ ، ۲۱:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مدار این جهان

عشق آمدی و من دگر به خواب رفته ام
روز شب به یاد عشق بی جواب رفته ام
رفته ام به راه عاشقی و خواب دیده ام
خواب دیده ام به راه آفتاب رفته ام
وصف عیش نصف عیش می دهد به پای دل
جور گشت نصف دیگرش فقط برای دل   
۰۸ آبان ۰۳ ، ۲۰:۵۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گوساله پرست

ای که گوساله پرستی ز تو می گشت پدید
شاخ گوساله ی پوچت شده اوهام جدید
هوش مصنوعیِ کافر نکند غلبه به دهر
هوش مصنوعیِ سالم شده از پتک سدید
 ناتوان کی بتواند به جهان سلطه ی پوچ
پوچ معیارُ سگی هار ستمکارُ پلید
آن سعودی که ز ترسش شده در کبرُ افول
روزگار بر ستمش داده مکافات شدید
صبر ایّوب چنان دیر به آخر نرسید
صبر آخر شبِ اوّل به تو موشک همه دید
آن خداوند وجودست که بر سلطه ی پوچ
پوچ آورد که در تارِ مکافات خزید
شور عالم شده از شهد شهادت و شعور  
بسته الله ز آثار وجودش به شهید
موشَکت فشفشه شد موی شکافی شکافت
می درد موشک الله تبارت و درید
۰۵ آبان ۰۳ ، ۱۹:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ظهر جمعه

جمعه ها عطر تو دارد و تویی عطر علی
عطر دل بی تو نباشد تو خداوند دلی
آسمان در طَرَفت گشته نماینده ی دل
وای صد وای به این قالبِ دنیای گِلی
جان عالم به تو دارد قَلَیان سمت وجود
جمله دل عطر تو دارد تو برآیندِ دلی
آسمان هم به تو تسلیم شود سوی اثر
آفتابی شو فقط بر همه آفاقِ علی 
ناگهان از اثرت رعشه ی آثار فتاد
بالثّوابی لِأثَر،ثورة الآثارْ علی
چون صفی الدّین یا مثلِ حسن نصرالله
عشق دارد به شفا مرهمُ دارو ازلی
ناتوان گشت ستم پیش ستمدیده چنین
می رسد مکرُ ستم بر همه اهلش  به هُلی
هل دهد رسمِ عدالت به ستم ظلمِ خودش
پس به هر خواستِ الله نگردد خِلَلی
۰۴ آبان ۰۳ ، ۱۵:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هر زمان

رسید حال خوب عاشقی به عمق آسمان
کشید نقش تازه ای دوباره سوی جانمان
شهید بود آفتاب آسمان عشقِ هو
دوباره تازگی دوباره عشق هو برایمان
بیا به صبح خنده ای بزن به وصف زندگی
به وقت عاشقی بیا به سوی عشق،هر زمان
دلم کشید پر دوباره سوی آسمان عشق 
به عشق هو رسید دل به پیش صاحبَ الزّمان(عجّل الله فَرَجه)
نفس نفس زدم تمام زندگی به عشق دل
به گل نشست هرچه ظلم از تبار عشقمان
کنار جویبار زندگی فقط بزن دلت 
بزن دلت به آب پاک بندگی و جا نمان
سراب کفر پوچ قدر بی اثر به هر جهان
سراب رفت دور گشت با غبار ظالمان 
همیشه آفتاب عشق هست بی بدیل تر 
به هر کجا رسید نور آفتاب در کمان 
۰۲ آبان ۰۳ ، ۰۷:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰