بخور حرام را که فربه تر شوی کفر
به ظلمِ خود چه زود در به در شوی کفر
شبانه می زنم نهادِ پستِ ظالِمان
به ظلم باز صبح سر به سر شوی کفر
منافقان برای بودنت حریص تر شدند
به ظالمی،منافقی به سر شوی کفر
به آنچه وجود دارد تأمّل و تفکر می کردم وقتی به قرآن مراجعه کردم فهمیدم خداوند همه چیز را خلق کرده و همه چیز به یکتایی خداوند می باشد،به فکر و تأمل نهیب تحقیق زده بودم و فکر در پرتو حق مراجعه به هر کتابی را روا نمی داند و درستی را از هرچه نمی فهمد،چرا که وجود ظلم در هر کتابی مصادف با کژی تحقیق است.فکر محقق اگر بخواهد مراجعه کند ابتدا تحقیق می کند وگرنه کتاب جنبه ی افزایش معلومات و کمک به فهم کتاب مرجع را دارد کتاب مرجع ممکن است تعاریف گوناگون داشته باشد و در این نوشته به دنبال کتاب مرجعی بوده ام که مرجع درست اصلی باشد و مهمترین خاصیت آن کتاب این است که هیچ ظلمی در آن روا نشده باشد و انگیزه ی این تحقیق همین است.به هر حیث طبق تفکر تحقیقی دانش نشان می دهد هیچ ظلمی در قرآن روا دانسته نشده است و بسیار به حضرت رسول الله(ص)و از آنجا به امت ایشان خطاب فرموده است و به ظالم وعده ی بی برو بر گرد عذاب را فرموده است مگر جایی که ظالم توبه کند و به صراط مستقیم برگردد.به راستی کمُّ کیف اینها و همه چیز در قرآن آمده و قدیمی ترین کتاب بدون ذره ای نقص است و کتاب آسمانی است،اگر چه کتاب های آسمانی متعددند اما خداوند در قرآن طبق آیاتی مشخص فرموده قرآن همه ی کتب آسمانی را دارد و بسیار عظیم تر و محکم تر است.یعنی برخی مفاهیم در کتب آسمانی پیش از قرآن نبوده و یا اشاره داشته که در قرآن می آید.به این فهم که فقط قرآن نوشته ی مرجع همه چیز است و اگر حتی کتاب آسمانی به ظلم مورد تحریف قرار بگیرد شاید بتوان گفت وقتی قرآن هست مراجعه به آن جایز نیست.و در سایر کتب آسمانی که فکر می کنم هر کدام متعدد گشته قطعاً ظلم به تحریف خودخواهان ظالم گنجانده شده است و معجزه ی خداوند به این است که در قرآن نمی شود چنین کرد و یا اینکه چنین نابکاری فایده نمی برد و اصالت قرآن تا قیامت و پایان زندگی در دنیا برای راهنمایی آدمی تضمین و تحقق یافته است.به طوری که به قرآن مراجعه با فکر تحقیقی کردم و مشخص شد خداوند یکتاست و جهان و همه چیز در جهان را به یکتایی آفریده است و این جدای از روند ایمان،کفر،ظلم و نفاق است،یعنی خداوند یک راه مشخص که آن را صراط مستقیم فرموده برای ایمان قرار داده و کفر و نفاق و ظلم را از این راه جدا ساخته و به حضرت رسول الله(ص)زمامداری امور مومنین در صراط مستقیم را داده است و منکران صراط مستقیم را در دوزخ حفظ می فرماید و وکالت منکران را به حضرت رسول الله(ص) نفرموده و نداده است.پس آنچه مشخص است معنا داشتن صراط مستقیم و بی معنایی انکار صراط مستقیم می باشد و خداوند به حضرت رسول الله(ص)فرموده ((همانا ربِّ تو بر صراط مستقیم است))یعنی خداوند بر این راه است و شیوه ی خداوندی در این راه می شود و این مسیر بی هیچ خدشه ای از منکران خواهد بود چراکه تا شخصی به این راه ایمان نداشته باشد وارد این مسیر نمی شود.پس به خواست الهی این مسیر جدا از منکرانی که در دوزخ حفظ می فرماید، حفظ شده است.این که در هر دو خاصیت ایمان و انکار حفاظت وجود دارد به خاطر یکتایی خداوند است و دیگر نمی شود گفت که اگر انسان هایی به صراط مستقیم ایمان داشته باشند در ایمان به خداوند شرک دارند چرا که خداوند دو ماهیت را حفظ می کند که شیوه ی خودش را در یک ماهیت قرار داده و بر آن استوار است و دستور داده که بندگان به تقرب از خداوند بخواهند و بگویند((ما را به صراط مستقیم هدایت بفرما))به هر نحو،بر صراط مستقیم عین یکتایی خداوند است و در صراط مستقیم عین یکتایی خداوند حکم فرماست به این مفهوم که صراط مستقیم یکی است و ولی امر آن حضرت رسول الله(ص) و اولی الامرِ مومنانِ به صراطِ مستقیم می باشند و در همه ی اعصار این حکم به یکتایی خداوند یکی است و به یکتایی خداوند در این حکم که از جانب خداوند می باشد ظلم وجود ندارد چرا که هر محقق با فکر تحقیقی متوجه می شود خداوند یکتا بر صراط مستقیم است و حکم خداوند یکتا در صراط مستقیم است و هم بر صراط مستقیم و هم در صراط مستقیم ظلم وجود ندارد و خداوند یکتا ظلم و ظالم را جدا از صراط مستقیم در عذاب دوزخ حفظ می فرماید.همچنین به امر خداوند وظیفه ی حضرت رسول الله(ص)تشکیل حکومت اسلامی برای تحقق امر الهی است.یعنی احکامی کامل در قرآن آمده که همه ی موارد صراط مستقیم را تفصیل می کند و این احکام به یکتایی خداوند است یعنی قابل تغییر و تحول نیست و اگر حکمی برای موقعی خاص باشد و بعداً به خواست الهی تغییر کند به مفهوم تغییر و تحول اصل حکم الهی نمی باشد به این مفهوم که احکام به یکتایی خداوند حرکت می کنند و این حرکت را خداوند به احکام داده است.به این معنی که آنچه از سوی خداوند می باشد صحیح است و راز این مهم توسط آدمی و غیره قابل کشف نیست چراکه همه چیز آفریده ی خداوند است.به هر حیث جهاد با ظلم تا از بین بردن آن به طور کامل مطابق احکامی که خداوند در قرآن به حضرت رسول الله(ص)و از آنجا به امت اسلام می فرماید می باشد و سازش با ظلم در قرآن هیچ سندی ندارد و نمی توان ساخت.یعنی اینکه اگر به فرض گفته شود برخی احکام برای زمان خاص بوده ،باز هم هیچ تغییر و تحولی در وظیفه ی مبارزه با ظلم(یعنی مبارزه با ظلم تا از بین بردن آن)در قرآن وجود ندارد و به هر شکل ممکن تحقیق شود وجود نداشتن ظلم بسیار ارزشمند و لازم است.بنابراین وکالت ظلم که در مقابل صراط مستقیم موضع گرفته به عهده ی حضرت رسول الله(ص)نمی باشد تا هیچ تغییر و تحولی در وظیفه ی همگانی امت اسلام برای از بین بردن ظلم محقق نشود و این به خواست خداوند می باشد.به همین شکل نفاق جزئی از ظلم است که ماهیت خود را دوگانه ساخته یعنی برای بهره مندی ظالم خودش را در لباس حق پوشش می دهد و کفر جزئی از ظلم است که روی حق را می پوشاند تا حق دیده نشود.اینها هم نسبی و مطلق دارند یعنی مرضی است که اگر در شخصی مطلق باشد تا همیشه جهنمی می شود.و اگر در شخصی به نسبتی از اینگونه مرض ها باشد به همان نسبت جهنمی می شود.و این دلیل نمی شود که در اسلام فقط منافق،کافر و ظالمِ مطلق کشته شود و انسانی که به نسبتی مرض نفاق،کفر یا ظلم کردن دارد را رها کنند بلکه احکام جهاد با همه ی این موارد در قرآن می باشد.پس اگر کوتاهی می شود به معنای فاصله از حکومت اسلامی است و به این مهم می رسیم:
به قرآن مراجعه می کنیم و متوجه می شویم حکومت اسلامی با استناد به آیات مفصل قرآن کریم به پیامبری حضرت رسول الله(ص)تشکیل شده و تا قیامت استمرار دارد چراکه احکام مربوط به صراط مستقیم که آدمی برای رسیدن به سعادت در دنیا لازم دارد، می باشد.بنابراین مشخص می گردد در جامعه ی جهانی امروزی فاصله از احکام اسلام به وقوع پیوسته نه اینکه حکومت اسلامی نباشد و متأسفانه چون در این فاصله افتاده ایم از نظرمان حکومت اسلامی را فقد می دانیم.در حالی که حکومت اسلامی هست و ما فاصله گرفته ایم و برای اینکه به حکومت اسلامی و صراط مستقیم برسیم بایستی حجاب ظلم را از میان برداریم و این خواست خداوند نمی باشد که عده ای در فاصله از اسلام باشند مگر به خواست خودشان و اگر جامعه به طور کامل(خدای ناخواسته)فاصله و جدایی از حکومت اسلام را بپذیرد و آنهایی که نمی پذیرند به اجبار و نه به ظلم از طرف خودشان به احکام غیر اسلامی روزگار بگذرانند گناهی نخواهند داشت و هرچند جامعه از حکومت اسلامی خودش را دور کرده اما گناهی بر برخی که خداوند در قرآن مشخص می فرماید نخواهد بود تا اینکه پاک سازی جهان از ظالم و ظلم از طرف صراط مستقیم با احکام حکومت اسلامی تحقق می یابد.پس یکی از حجاب های ظلمِ فاحش،رژیم صهیونیستی است که باید از بین برود تا به تحقق احکام اسلامی نزدیک تر شویم،و از بین بردن طرفداران و حامیان آن که برخی سازنده ی این رژیم یا برخی بی هیچ فرقی مثل آنان می باشند و در هر لباسی حتی لباس ظاهر اسلامی این ظلم را برای ظلمت خودشان و ظلم بر سایرین نگه داشته اند یا از ترس یا طمع....نگه می دارند، الزامی است.
به هر شکل خداوند متعال ممکن شدنِ ظلم و سوء اعمال را به دو چیز مربوط فرموده هوای نفس وقتی به بدی حکم می کند و وسوسه ی شیطانی وقتی بواسطه ی هوای نفس انسان را فریب می دهد.و ابلیس که مدیریت وسوسه های شیطانی را دارد از درگاه الهی رانده شده و تا قیامت مورد لعن قرار گرفته و تا وقت معلوم مهلت داده شده است و آنچه معلوم می شود این است که ظلم ها که سبب آن ظالمان می باشند به قدر معلوم ممکن می شود تا در قیامت مورد رسیدگی قرار بگیرد و ظالمان با ظلمشان در دوزخ می گردند.علت فریب های شیطانی برای انسان های درستکار علاوه بر زیبا جلوه دادن شیطان،روش های گمراهی در تحلیل فکری می باشد چراکه شیطان هزاران سال خداوند را عبادت می کرده و بسیاری از مسیرها را می داند و وقت معلوم دیگر کفه ی عباداتش کاملا هدر رفته شده است و آنچه به ظلمت است نفوس بد خواهان و شیطانِ کاملا گمراه بدون اثر فریب است.(یعنی اثر فریب بواسطه ی عبادات بدست آورده و چون رانده شده ی الهی است اعمالش به شکل فریب هدر می رود)پس وقت معلوم که پیش از قیامت می باشد موقعی است که روند سوء اعمال کاملاً معلوم شود و چون روزی درستکاران قدر نامحدود و حتمی(که برای خداوند معلوم)می باشد،از گزند وسوسه ی شیطان حفظ می شود و تمام عالم امن شده و آسایش حکم فرما می شود و هرچه که شیطان از گذشته بواسطه ی فریب درنوردیده بی اثر می شود و ظهور جلوه ی امامت(عج)تحقّق می یابد.پس ظلم و ظلمت به هر شکل قدر مشخص و محدود خواهد داشت و خوبی ها و آسایش قدر نامحدود دارد چراکه خداوند خوبی ها را به خودش وصل کرده و ظلمت را دور از خودش رانده شده حفظ می کند.و خداوند نامحدودترین است.تا رسیدن خوبی ها به خداوند در قیامت و دور شدن کژی ها از خداوند در قیامت،خداوند یک پیش زمینه را لازم و حتمی فرموده و آن پیش زمینه از وقت معلوم که محاکمه ی دنیایی ابلیس است شروع می شود ،سپس میزان خوبی ها و میزان بدی ها در دنیا عادلانه می شود و سپس در قیامت حساب کامل انجام می پذیرد.به این معنی که قدرت از بین رونده ی شیطانی که برای امتحان و معلوم شدن میزان خوبی ها جدا از بدی هاست روز به روز در حال کم شدن تا از بین رفتن قطعی است و عدل درستکاران در حال غلبه بر ظلمِ بدکاران است و از وقت معلوم فقط عدل درستکاران به امامت حضرت بقیّة الله(عج)جاری می گردد.