به خواست الهی وقتی حضرت رسول الله(ص)حکومت اسلام را برقرار ساخت تا روز قیامت این حکومت برقرار و جاری است.در منابع معتبر ،بدیهی و غیر قابل کتمانِ اهل تسنّن این مهم آورده شده که زمامداری حکومت پس از حضرت رسول الله(ص)دچار دگرگونی بواسطه ی وقایعی می شود که منجر به تعیین خلیفه ی اوّل پس از پیغمبر(ص)می گردد و باید دانست که هر امّتی اجلی دارد که امّت آخر با آخرین فرستاده ی الهی نیز اجلی دارد و به دو برداشت که یکی درست و دیگری غلط می باشد می رسیم.
١_با توجّه به اینکه رسول الله(ص)آخرین پیامبر الهی است،اجرای کامل اسلام را تا تحقق کاملِ اجل امّت اسلامی به خواست الهی محقّق فرموده است.
٢_پس از رسول الله(ص)اجل امّت تحقق یافته و زمامداری ها به کمرنگ شدن اسلام تا روز قیامت منجر می گردد.
از آیاتِ محکم قرآن کریم مشخص می گردد برداشت اوّل صحیح می باشد و برداشت دوّم مطرود است.همچنین مفهوم اجل و عذاب متفاوت است و همواره عدّه ای از امّت بواسطه ی مخالفت با پیامبرشان به اجلِ عذاب رسیده اند و عدّه ای از امّت بواسطه ی پیروی از پیامبرشان به پاداش الهی دست یافته اند.بنابراین مطابق آیه ی ((یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا))اطاعت از خداوند و فرستاده ی خداوند و اولیای امر خود لازم می شود.و در اختلاف باید به خداوند و فرستاده ی خداوند مراجعه کرد.بنابراین در دین اسلام چنانچه اختلاف در رابطه با چیزی بود بایستی به خداوند و رسول الله(ص)مراجعه کنیم و اگر پس از رسول الله(ص)به این آیه استناد کنیم با توجه به این که ایشان رحلت فرموده اند به شبیه همان دو برداشت می رسیم:
۱_مراجعه به رسول الله(ص)برای رفع اختلاف پس از اجل ایشان هم استمرار دارد.
۲_چون رسول الله(ص)رحلت فرموده مشخص است قرآن برای آن موقع بوده و از این آیه اتمام دین اسلام در زمان مخصوص برداشت می شود.
که مورد اول درست است امّا مورد دوّم با آیه ای معتبر هم نقض می شود و هم پایان می پذیرد.با دقّت در آیه ی (( وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ)) متوجه می شویم پس از رسیدن دین اسلام  به آدمی رفتن در هیچ دین دیگری از او قبول نمی شود.
و مراجعه به رسول الله(ص)پس از رحلت ایشان سختی های فراوان دارد که اضطرار در مخمصه را می آفریند و نحوه ی دینداری در این مخمصه نیز در اسلام تجویز شده است:((حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ))
بنابراین،دستور حضرت رسول الله(ص)اطاعت از حضرت علی(ع)پس از خودشان بوده است و به علّت وقایعی که پیش می آید زمامداری حکومت اسلامی به مخاطره می افتد و حضرت علی(ع)در مخمصه بی آنکه متمایل به آن رویه ی ناگوار باشد روش دینداری در اضطرار و مخمصه را زمامداری می کند.بنابراین مشخص می شود پس از آمدن دین اسلام و تا پیش از رحلت حضرت رسول الله(ص) اضطرار در مخمصه ی زمامداری وجود نداشته و زمامدار کاملاً مشخص بوده است امّا پس از ایشان این مهم بوجود می آید.از آیات قرآن معلوم می شود دین اسلام تا روز قیامت تداوم دارد و اگرچه ظاهراً این مخمصه نبوده امّا از آنجایی که دین فرستاده ای مشخص دارد لذا این مخمصه برای حضرت رسول الله(ص)می باشد یعنی برای ایشان اضطرار در مخمصه ی زمامداری بعد از رحلتشان پیش می آید و گرچه ظاهراً خلیفه ی اول پس از ایشان زمامداری امور را بر عهده می گیرد امّا این مسئله واقعی است و در حقیقت حضرت علی(ع)زمامدارِ حقیقی است.هم در جایگاه حضرت رسول الله(ص)قرار دارد و هم اضطرارِ دینداری برای شیعه و سنّی را زمامداری می کند.پس از شهادت حضرت علی(ع)، امام حسن(ع)زمامدارِ حق می شود که معاویه لعنت الله علیه با مکر سپاه و امّت اسلام را سست و پراکنده می کند و امام حسن(ع)با توجه به وضعیت اضطرار، برای این که جنگ درون امّت شکل نگیرد و بر علیه توطئه ی معاویه روشِ الهی را محقّق فرماید با علمِ امامت صلح نامه ای که اساسِ بنی امیّه را در هم می شکند به اضطرار مدیریت می کند چون اصلاً دفاع با جنگ ممکن نبوده است.و خود معاویه مجبور به این صلح نامه بوده که آن حیله ی نافرجام را به کار می بندد در حالی که مکر خداوند بواسطه ی امام(ع)زودتر و سریعتر می شود و هیچ بیعتی فی مابین منعقد نمی شود.بنابراین مسیر قیام بر علیه ظلم توسط حضرت رسول الله(ص) و حضرت علی(ع) از طریق امام حسن(ع)پایه ریزی شده است و با قیام امام حسین(ع) به جریان می افتد و در اوج خود به ظهورِ قائمِ آلِ محمّد(ص) و پایان ظلم می انجامد.