بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

به عشق حضرت رسول الله(ص)،به عشق چهارده معصوم(ع)و عشق حضرت ثار الله(ع) تقدیم می شود به حضرت حُجَّةِ ابنِ الحَسن(عج)ارواحُنا فِداه

۵ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

چاله تا چاه

تنور ظلمُ بردگی هنوز شعله می کشد
به نانِ زخم خوردگان حساب ناله می کشد
حساب کن به کاخِ من و نانُ ناله های تو
که من منم تو نزد من،تومن حواله می کشد
ترامپُ قلدری فقط سقوطِ صهیونی شود
تو را ز زخم این خطر ز ره به چاله می کشد
به چاله اش درون کند به چاه دون برون بَرَد
ز چاله اش به چاهِ دون تو را به ماله می کشد
تمام انگلیس این تمام امریکا همین
عیارِ صهیونیستی خسی چو هاله می کشد
اگر چه ظلمُ کفرِ بی نصیب از برای خود
ز هرز هاله ای چو لاله در زباله می کشد
ز هاله اش برون شو زندگی ببین ز آفرین
که آفریدگار جانِ خوش به لاله می کشد
شهید هم ز جانِ خوش دهد به آفریدگار
بهشت را به پیش او جلّ جلاله می کشد
۲۶ مرداد ۰۳ ، ۲۳:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

محکم و پیوسته به کمک خداوند در پی حذف رژیم اسرائیل

هر خشمِ الهی بِرِسد سوی ستم ها
آیات خداوند بشَود مرهَمِ غم ها
تشدید شود هرچه یهودی به تباهی
در موشَکُ هر بمب شود رام ز رَم ها
گویی که جهالت برِسد باز به دردش
این جاهِلیّت بوده مجازاتِ عدم ها
چون در عدمی نحس بیفتاده پستی
بی غیرَُت بی ریشه ز آماجِ عجم ها
هشیار شود هرچه عرب با رگِ اصلی
جعلی و غربی به فلسطین زده سم ها
خود گردُ حقارت صفتان رو به افولند
جاسوسُ به چون نسخه ی پیچیده کَلم ها
مهدی(عج)که بیاید همه جا نور بگیرد
از حذفِ ستم ها بنویسند قلم ها
تا آمدنش محکمُ پیوسته سُرودیم
تا آمدنش محکمُ پیوسته قدم ها
(بدانیم که همه ی نسل آدمی از اوّلین پیامبر یعنی حضرت آدم(ع) است،و نسل آدمی مؤمن به خداوند است.و هر که از توبه ی حضرت آدم(ع)بیرون برود به جهنم می افتد و نسل حضرت آدم(ع)نیست چراکه حضرت آدم(ع)توبه کرد و خداوند توبه ی او را پذیرفت.سپس ایشان مأمور به پائین آمدن از بهشت و سختی کشیدن خودش و نسلش در امتحانات سخت تا رسیدن دوباره به بهشت گردید،بنابراین چون حضرت آدم(ع)توبه کرد و خداوند توبه ی او را پذیرفت نسل کافر و منافق ندارد و نسل کافر و منافق مربوط به شیطان است(چون شیطان هنگام نطفه بستن کافر و منافق شریک  می شود تا از نسل شیطان تولید شود).همه ی انبیای الهی(ع)از نسل حضرت آدم(ع)هستند و هیچ تفرقه ای ندارند.کافران و منافقان که گفتیم از نسل شیطان بوده اند نسبت به تحریف و جعلی سازی کتاب های آسمانی و قتل و آزار پیامبران(ع) اقدام کرده اند و نسل به نسل این کار پلید را تا به حال داشته اند.طوری که انسان با فکر هم که سراغ کتاب های تحربف شده می رود چون آیات آسمانی در آن است متوجه ی خداوند می شود ،و چون انسان های پلید برخی نوشته های جعلی در آن اضافه کرده اند که دارای ضرر و جنایت است، متوجه ی اغراض پلیدانه می شود.و متوجه می شود چه بسیار انسان هایی که به خاطر این کارهای پلید به بی خدایی مبتلا شدند.به هر شکل اصل کتاب های آسمانی درست و برای آن دین کامل است و قرآن آخرین و کامل ترین کتاب آسمانی است که کتاب های آسمانی انجیل،تورات،زبور...را آن طور که نزد خداوند و پیامبران(ع)است کاملا تأیید می فرماید.
بنابراین صحت و درستی دین حضرت موسی(ع)و حضرت عیسی(ع) در دین اسلام به پیامبری حضرت محمّد(ص) به طور کامل وجود دارد و در نتیجه اسلام دین حضرت ابراهیم(ع) می باشد که هنگام به رسالت رسیدن آخرین پیامبر الهی برای زندگی مسلمانان،مسیحیان و کلیمیان کامل شده است.و حضرت ابراهیم(ع)از نسل حضرت نوح(ع)و از نسل حضرت آدم(ع)است به این معنی که حضرت آدم(ع) و نسل پاک از حضرت آدم(ع) و پیروان حقیقی او جانشین خداوند بر روی زمین بوده،می باشند و خواهند بود که پیروی حقیقی در نهایت اطاعت از خداوند،پیامبر کامل ترین دین حضرت محّمد(ص)و اولی الامر(ع) آن طور که خداوند در قرآن می فرماید می باشد یعنی اولا همه ی اطاعت ها با اطاعت از خداوند شروع می شود و به اطاعت از خداوند ختم می شود ثانیا گفتیم دین حضرت ابراهیم(ع)اسلام  شد  اما  پیامبر دین اسلام حضرت محمّد(ص)شد و همه ی اینها خواست خدای متعال است.بنابراین مسلمانانی که ایمان حقیقی دارند به همه ی قرآن عمل می کنند و مسیحیان و کلیمیانی که ایمان حقیقی دارند در پی رسیدن به کتاب آسمانی خودشان که در قرآن تأیید شده است به قرآن آن طور که باید عمل می کنند.هم چنین کسانی که از ادیان مختلف به انحراف کشانده شده اند اما ایمان حقیقی دارند مثل جمعیّت فراوانی که در دین حضرت عیسی(ع) و حضرت موسی(ع)خصوصاً توسط یهودی های صهیونیستی به انحراف رفته اند به سمت عمل به قرآن آن طور که باید بر می گردند.بنابراین اوضاع فراتر از آن است که حکومت ضد دین یا یهودی پایدار شکل بگیرد و هیچ گاه چنین نخواهد شد.همانطور که حکومتی مثل انگلیس اصلا شکل نگرفته و این اوضاع جهانی مخرّب انگلیسی_امریکایی نشان دهنده ی جدایی آنان از دین و ناتوانی آنان در جانشین خداوند شدن است.بسیاری از گذشته برای شکل دادن پروژه های انگلیسی و امریکایی آمد و شد داشتند و رفتند و پوسیدند.آیا آنها به غیر از اینکه به عذاب رسیدند چیزی بدست آوردند در حالی که حکومت  پایدار برای متولیّان و جامعه ی آن حکم می کند سهمی بدست بیاورند.حکومت بی دین چون بی خود و پوچ است نمی تواند حکم کند و  باید بر آن حکم شود.پس حکومت پایدار از گذشته تاکنون و تا همیشه بر حکومت بی دین و پوچ حکم می کند و هیچگاه حکومت اسلام در حکومت غیر اسلام وارد نمی شود.و این به معنای مرزکشی های مرسوم نیست.اسلام در انگلیس  و امریکا و سایر جاها بر خواسته ی های بی دینی حکم می کند و هیچ وقت در خواسته های بی دینی نبوده  ، نیست و نخواهد بود.پس هیچ دلیلی وجود ندارد جایی که کافران یا منافقان و بی دینان به اصطلاح حضور دارند،آدمی با دین درست حضور نداشته باشد بلکه حضور کافران،منافقان و بی دینان بیخود و حصر شده در اوضاع خودشان است و رفتن در آن حصر بیخود منجر به بی دینی می شود‌.مثلا در فلسطین انسان های با دین می توانند جایی که بی دین های صهیونیستی و سایر بی دین های جاسوس در حصر باشند زندگی کنند امّا بی دین ها نمی توانند هیچ حکمرانی داشته باشند چراکه به خواست خداوند شدنی نبوده،نمی شود و نخواهد شد.نتیجه ی سرایت بی دینی و یا مخالفت با خدای متعال افزایش حصر و محکومیّت به بی چیزی و ذلّت می شود موضوعی که امروز افزونه خواه های صهیونیستی در آن گرفتار هستند و نام آن را اسرائیل جعلی می گذارند یعنی در زندان اسرائیل برای خودشان توهم می سازند و در نهایت  خداوند بیرون از توهّم آنان توسط جانشینان بر روی زمین بر آنان حکم خودش را جاری می سازد و آنان را به عذاب بیشتر گرفتار می کند.این افزونه خواهی حصر که توهّم حکومت در مقابل خداوند را دارد با حربه ی انگلیسی_امریکایی خصوصا یهودیت انگلیسی شکل گرفته و پیش از آن حربه ی هیتلر نازی که در تاریخ پوسید و به عذاب رفت شکل گرفت و به انگلیس پاس داده شد و این که گفته شود حکومت ضد دین در مقابل حکومت دین شکل می گیرد صحیح نیست و تا محاکمه ی قطعی توهّم حکومت ضد دین که هیچگاه حکومت نمی کند در مقابل اسلام و سایر ادیان شکل می گیرد و از بین می رود.)

 

۲۵ مرداد ۰۳ ، ۰۳:۰۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

به لطف دلنشین حضرت رقیه(س)

به لطف دلنشین رقیه(س) جان شفا بده نگاهمان
حسینُ(ع) اهل بیتِ(ع) او رسان بِشوی کارُبارمان
اگر کژی اگر بدی تو صاف کن و خوب کن چنان
ضعیف گشته از تو می شود قوی به صاحِبَ الزَّمان(عج)
۱۹ مرداد ۰۳ ، ۲۲:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

اَللّهمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج

بیا ظهور کن کدورت از زمان رود
ستم و کفرِ در جهالت از جهان رود
سرابِ ناتوان اُفول بود در عَبَث
اُفول کرد ظلمُ مکرِ ظالمان رود
 
ارزش های الهی بالاترین مفهوم درست زندگی است.برای رسیدن به ارزش های الهی سعی و تلاش لازم است،برای اینکه ارزش های الهی کاملا شکل بگیرند می بایستی از آنچه خداوند می فرماید و می خواهد اطاعت شود.بنابراین دو هدف خداوند را از آفرینش می توان فهمید 
_رسیدن به مفهوم درست زندگی یا سعادتمند شدن
_امتحان میزان سعی و تلاش و اطاعت برای رسیدن به ارزش های الهی
پس خواهیم دانست فقط خواست خداوند مهم است و به هر انسان یا جن، عقل و اختیار از سوی خداوند در یک محدودیت مشخص داده شده است.یعنی محدودیت های انسان با وجود اینکه هرکاری می خواهد بکند کاملا تحقق یافته است.فرض کنیم در این محدودیت ها همه ی موجودات دارای اختیار هر کاری می خواستند مخالف خواست خداوند انجام می دادند آن وقت دو هدف اصلا محقق نمی شد پس خداوند چنین چیزی را ممکن نکرده است.فقط می توان اظهار کرد برخی با تعداد آماری بالا هرکاری می خواهند مخالف خواست خداوند انجام می دهند و به ارزش های الهی نمی رسند.مهم کلمه ای است که از سوی خداوند پیش تر از تحقق ها جاری شده است و اگر این کلمه از سوی خداوند جاری نمی شد عذاب آنان که در مخالفت با خداوند هرکاری می کنند فوری و از بین برنده بود.
طبق تحقیق مشخص می شود خداوند بی نیاز از رساندن به ارزش هاست.اما این مهم را بر خودش واجب ساخته است و بندگانی این نیاز را دارند تا به ارزش های الهی برسند.دلیل این موضوع به این بر می گردد که خداوند وجود مطلق و وصف ناشدنی است که فقط آن طور که خودش در قرآن فرموده برای بندگان با تقوا امکان دیده شدن دارد.لذا هرچیزی هستی یا وجود داشته باشد ،وجود نسبی دارد. اگر کاملا به خداوند نزدیک باشد ارزشمندترین آفریده است و اگر کاملا دور باشد بی ارزش ترین است.ارزشمندترین آفریده ی خداوند اطاعت محض از خداوند دارد و بنده ی کامل خداوند است.و بی ارزش ترین کاملا از خداوند اطاعت نکرده است.پس ارزشمندترین آفریده این محدودیت را دارد که خداوند نمی شود اما کاملا به خداوند می رسد و بهترین خوشبختی را دارد((پیامبر گرامی اسلام(ص)،اهل بیت پیامبر(ص)و امامان(ع)،پیامبران و اولیای الهی(ع)،شهیدان راه خداوند....)) اما بی ارزش ترین پس از این که کاملا خداوند را اطاعت نکرد این محدودیت را دارد که در نهایت مطیع به دور ماندن مطلق از خداوند و عذاب همیشگی داشتن شود.در جهان آخرت سه عاقبت برای انسان ها تحقق می یابد بهشت سرشار از منفعت که مخصوص مومنان با تفاوت از مومنان با کمترین بندگی و اطاعت از خداوند تا مومنان با بیشترین بندگی و اطاعت از خداوند می باشد.جهنم مخصوص کافران از کمترین دوری در کفر از خداوند تا بیشترین دوری در کفر مطلق از خداوند می باشد.این دو جایگاه با هم فرق دارند یعنی بهشت برای همه ی مومنان خوب و دلچسب است و جهنم برای همه ی کافران بد و عذاب آور است.بین عالم بهشت و جهنم عالمی مخصوص آنان که فاقد عقل هستند می باشد که مثل بهشت آنان است.
پس خداوند بی نیاز که هستی مطلق و بی هیچ شریک و همتایی است و ثابت می شود این جهان را آفریده نیازی ندارد به آنچه آفریده جواب پس دهد اما آفریدگان اگر از خداوند درخواست کنند خداوند بی نصیب نمی گذارد.
پس این جهان از هیچ آفریده شده و هیچ هستی نداشته است.اثر نور الهی بر هیچ جهان را پدید آورده است و هرچه به اثر نور الهی نزدیک بوده ارزشمندتر شده و هرچه دورتر مانده بی ارزش تر شده است.هرچه نزدیک تر بوده بهترین پاداش و سعادتمندی را دارد و هرچه کاملا دور مانده بدترین عذاب را خوهد داشت.همه ی اینها دفعتاً بوده است و زمان در این آفرینش معنا یافته است.آنچنان است که اختیار تام برای هر موجود دارای اختیار در رسیدن به نور الهی تا فاصله یافتن بی نهایت در عذاب از نور الهی ممکن شده است.لازمه این مهم چنین است که همه چیز دارای اختیار،به خواست خداوند دفعتا شرایط را از خواستن و شدن خودش کاملاً دیده و خواسته است.و هر موجود داری اختیار تا اجلی که در دنیا برایش رقم می خورد همان را که دفعتا خواسته و شده را ،به شکل انبساط با مفهوم مکان و زمان درک می کند.و چنین است که خداوند می فرماید هرکه را بخواهد به سوی خودش هدایت می کند و هرکه را بخواهد گمراه می کند همچنان که می فرماید گمراه نمی کند مگر آن را که فاسق بوده، یعنی فاسق خودش به اختیار به آن محدودیت عذاب آور رسیده است چرا که خداوندی که از هیچ می آفریند و بر خود واجب ساخته که رحم کند محال است بدترین انسان را که به سوی خداوند بر می گردد هدایت نکند،با لطف لایتنهی می گوید مگر آن را که فاسق بوده،یعنی آن فاسق با همه ی اختیار فاسق شدن و گمراه شدن را می خواهد و آنچه را فاسق در اختیاری که خداوند به او داده می خواهد ،خداوند برای او می خواهد.ضمن این که محدودیت هست یعنی خواستن خداوند کجا و خواستن محدود شده ی فاسق در عذاب کجا.خواستن خداوند بر جهان آفرینش کامل است و خواستن فاسق، بی ارزش و به ضرر خودش در مقداری از جهان آفرینش است.
پس اگر خداوند همه ی جزئیات را از ابتدا تا انتها می داند در حالی که هزاران سال برای یک موجود دارای اختیار از حیث زمان،جا و...بسیار است و هنوز تمام نشده است به خاطر این است که هنوز و تمام نشدن ها در آفرینش است و در آفرینش فهم چگونگی دانایی خداوند بر همه چیز که تقریباً در قرآن آمده سخت و ناشدنی است.
لذا خداوند محقق فرموده توانایی کشتن کافران و منافقان توسط مومنان باشد و کافران و منافقان هیچگاه بر مومنان نتوانند غلبه کنند.مومن کسی است که در اطاعت از خداوند طوری که خداوند در قرآن فرموده است کافران و منافقان را بکشد.که در این مهم اگر مومن کشته شود به قرب الهی رسیده است.یعنی اولا این خواست خداوند است و ثانیا مومن کسی است که در اطاعت از خداوند می داند چگونه این وظیفه را به انجام برساند.این به معنی جنگ طلبی نیست همان طور که گاهی آن طور که خداوند می فرماید نکشتن کافر و منافق به معنی تسلیم در برابر کفر و نفاق نیست.مهم خواست خداوند است و به غیر از خواست خداوند بی ارزش است.
پس بدترین دشمنی با خداوند است و یهود قومی سرکش بود که بدترین دشمنی را با خداوند و حضرت موسی(ع)داشت و پس از آن با تحریف، دین حضرت موسی(ع)را یهود عنوان کردند و عده ی کمی از قوم یهود که این را بر نمی تابند و به ناحق در قوم یهود رنگ شده اند و از خداوند اطاعت با شناخت درست می کنند هدایت می شوند‌.این بدترین دشمنی مقابل حضرت عیسی(ع)و سپس حضرت محمّد(ص)نیز شکل گرفت و هنوز همین بدترین دشمنی است.گویا تعداد کم بوده اما قوم بنی اسرائیل بسیار بوده است بنابراین نفوذ برای ضربه زدن را در قوم بنی اسرائیل که بیشتر مسیحی و مسلمان شده بودند ادامه می دهند.
دو موضوع شکل می گیرد 
_اسرائیل جعلی و مخرب
_دین زدایی در سرتاسر جهان 
 
بنابراین بدترین دشمنی دین زدایی است که در سرتاسر جهان است و نشان دهنده ی اجماع کفر و نفاق در برابر مومنان است.پس اسرائیل که جعلی بودن و مخرب بودن آن معلوم شده کاملا وصله ی ناجور است و کسانی که در سرتاسر جهان پدیده ی دین زدایی را انجام می دهند دو روش را در پیش گرفته اند
_اسرائیل جعلی را در معرض دید قرار داده اند تا اجل از بین رفتن برای آن تحقق یابد.
_گاهی از اسرائیل جعلی دستی بر آتش می آورند تا وهم گرامی بودن خودش را هنوز باور کند.
 
در نهایت خواهیم دید یا اینکه پدیده ی دین زدایی که از آستین یهود جهانی در می آید اسرائیلی ها را پس از انحلال قانونی در کنار خودش به شکل پراکنده در جهان نگه می دارد و یا اینکه وصله ی ناجور(اسرائیل جعلی)بمباران و نابود می شود.
چراکه بنی اسرائیل که خداوند در قرآن به مستضعفین با ایمان آنان وعده ی جانشینی در زمین را داده است ،چند میلیون و اندک نیست بلکه در حال حاضر چند میلیارد است که در ادیان مختلف از جمله اسلام و سپس مسیحیت در جهان و بیشتر در آسیا می باشند.
 
۱۹ مرداد ۰۳ ، ۰۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

انتقام شهید اسماعیل هنیه قطعی است

به وقت انتقام سرکشی مکن 
بمیر بی هدف دگر خوشی مکن
صدای مرگ در نهاد بد شدی
که صهیونیستی زمان کُشی مکن
چه والفوری چه نقض آدمی شدن؟
هنیه زد تو را تو لغزشی مکن
به لغزشی ز مرگ در مرض روی
بمیر وقت مرگ خواهشی مکن
(دیپلماسی به راحتی انحلال رژیم صهیونیستی را اعلام کند.چرا این کار را نمی کند؟چون رژیم صهیونیستی مرض از بین بردن دیپلماسی برای غربی ها و غرب باوران در درون خودشان است.بدترین فساد ممکن که عامل آن را از بین می برد.در واقع این فساد در غرب و غرب باور است.مثل این می ماند که با انواع حیله و جنگ، تمام جهان را فاسد کند بعد پرسش شود چه چیزی این را به وجود آورد یا این مرض از کجا آمد جواب خیلی ساده است:دیپلماسی این سرطان را در خودش پخش کرد.آیا دیپلماسی از بین برود؟جواب می دهند با این سرطان در خودش بماند.تا چه موقعی؟موقعی که این سرطان دیپلماسی را به مرگ ببرد.در نهایت انسان فوق پیشرفته جواب سوالش را یافت.سرطان صهیونیستی با دیپلماسی همزمان می میرند چون خود سرطان کشنده است و از دیپلماسی تغذیه می کند و وقتی منشاء تغذیه از بین برود می پذیریم دیپلماسی سرطانی مرد.می ترسند و می گویند راه حل چیست که دیپلماسی زنده بماند؟چون قبله ی آمال ماست.دکترها که جواب کرده اند  و شاخص ترین دکترها می گویند غده ی سرطانی را حذف کنید شاید بشود کاری کرد.آن معاهده ی ننگین را با جراحی از قوانین بردارید و بلافاصله مرهم انحلال اسرائیل را تصویب کنید.جراحان سیاسی باید در یک اتاق عمل بین المللی در یک زمان فوری این کار را بکنند تا بلافاصله پس از حذف غده ،دارو به خوبی تزریق شود و مسئله حل شود.دکترهای شاخص می گویند این یک راه ممکن است که باید ریسک کرد.اما راه دوم این است که رضایت نامه ای امضاء کنید تا خداوند فوراً دیپلماسی و سرطان آن را بکشد.)
به رسم آفریدگار خونِ حق گریست
ز خون پاک کودکان نقشِ عاشقیست
رسید نقشِ آفریدگار پیشِ نقش نو
کشید نقشه ای برای محوِ صهیونیست

آیت الله حائری شیرازی:

🔹سرنوشت انقلاب را برایتان بگویم ... | در آینده ایران و اسرائیل، تقابل مستقیم خواهند داشت 🔹

 (سخنرانی آیت الله حائری شیرازی در جمع سپاه استان اصفهان - سال 1365)

🔹 امروز در عالم دو ولایت مطرح است: «#ولایت_اهل‌بیت(ع) نسبت به مسلمانان خالص» و «#ولایت_یهود برای مسلمانان ناخالص». 
🔹هر دوی این ولایت‌ها #در_حال_رشد هستند و باید هم رشد کنند. ببینید چه می‌خواهم بگویم! در این‌طرف، ولایت امام دارد سر بلند می‌کند. در آن‌طرف هم ولایت اسرائیل دارد سر بلند می‌کند. در این وسط، کسانی هستند که باید یا جذب این بشوند یا جذب آن بشوند. اگر هنوز جذب نشده‌اند، به‌خاطر این است که این دو ولایت هنوز به‌اندازۀ کافی به #رشد_نهایی خودشان نرسیده‌اند. اسرائیل هنوز به رشد نهایی خودش نرسیده است. نهضت امام هم هنوز به رشد نهایی خودش نرسیده است.

🔹 کسانی که با امام مخالفت می‌کنند، اینها می‌مانند تا اینکه بالاخره از زیر پرچم اسرائیل سر دربیاورند! چون در عالم، دو ولایت بیشتر نخواهد بود. منتها این دو ولایت، هنوز به حد کافی بزرگ نشده‌اند. در آینده، وقتی این دو کاملاً رشد بکنند، با یکدیگر #رودررو خواهند شد؛ یعنی دیگر هیچ مملکتی، بین [نهضت] امام و اسرائیل واسطه و فاصله نخواهد بود. الان سوریه و لبنان واسطه هستند. در آینده، حکومت اسلامی و اسرائیل [ #مستقیماً ] با هم اصطکاک پیدا خواهند کرد؛ یعنی ولایت اهل‌بیت(ع) یک طرف، یهود هم یک طرف! تمام کسانی که نمی‌توانند زیر بار یهود بروند، می‌بینند که چاره‌ای جز قبول ولایت اهل‌بیت(ع) ندارند. آن‌وقت، اهل‌بیت(ع) رشد می‌کنند. در این وضعیت است که تمام جوامع، جز یهودی‌صفتان، سراغ امام زمان(ع) می‌آیند و این مقدمۀ ظهور امام زمان(ع) خواهد شد.

🔹 شما می‌پرسید: «چرا یهود، قطب مقابل ولایت اهل‌بیت(ع) است؟» در روایت داریم کسانی که با اهل‌بیت(ع) مخالفت کنند و بغض ایشان را داشته باشند، #یهود_این_امت‌اند. 
🔹زینب کبری(ع) در همین ایام محرم و صفر، در کوفه صحبت کرد. حضرت به اهل کوفه گفت: «ضربت علیکم الذلة و المسکنة»! یعنی همان‌چیزی را که قرآن به یهود نسبت داده، حضرت خطاب به کوفیان می‌گوید! اینجا مقصود از کوفیان، تنها اهل کوفه نیست. کوفه در آن روز، نمونه‌ای بوده برای تمام کسانی که امام حسین(ع) را ترک کردند. قرآن به یهود گفت: (ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ) و زینب کبری هم خطاب به کسانی که امام حسین(ع) را تنها گذاشتند، چنین گفت. امروزه هم، #ولایت_فقیه، همان تجلّی ولایت اهل‌بیت(ع) است؛ آنهایی که ولایت فقیه را نپذیرفتند، ولایتشان به #ولایت_یهود منتهی خواهد شد!

🔹 #سرنوشت_این_انقلاب را برایتان گفتم تا اگر سختی‌ها و فشارهایی پیش آمد، بدانید کسی که بناست در صف اهل‌بیت(ع) باشد را تحت فشار قرار می‌دهند. این شخص اگر به درد اهل‌بیت(ع) نخورد، به صف دشمنان ایشان ملحق خواهد شد. در مقابل هم، بسیاری افراد از صف دشمنان بیرون می‌آیند و به صف شما می‌پیوندند. بدانید که صف انقلاب، این است و این مشکلات را دارد تا زمانی که جلوه پیدا بکند.

پ ن:سال ها پس از این سخنرانی،آنچه پیداست تلاش برای تشکیل دولت یهودی به شکل رسمی با معاهده ی والفور آن موقع غلط اندازتر بوده و فعلاً انزوا و ذلّت نزدیک به مطلق در ارکان دولت صهیونیستی مشاهده می شود و روز به روز بیشتر می شود.این در حالی است که یک پدیده ی موازی با آن حمایت بی قید و شرط امّا به نوعی با احتیاط ذلّت بار از این پدیده دارد.این پدیده امریکای جنایتکار است.مهم دانستن منشاء چنین پدیده هایی است.منشاء این پدیده های یهود محور یک پشت صحنه ی یهودی دارد که به انگلیس وابستگی نزدیک به مطلق دارد.این به اصطلاح جریان یهودی موقعی شکل می گیرد که در همه ی جهان دست اندازهای مانع را صاف کند و تا آن موقع بیشتر در پشت صحنه حکم فرمایی می کند.یعنی ارکانی از خودش را در جزئیات برای صاف کردن موانع به کار می گیرد و ابتدا به شکل بالقوه و سپس بالفعل در همه جا نفوذ می کند.هدف نهایی اش تشکیل دولت یهود به شکل سرتاسر جهانی است.ظاهراً این طور وانمود می کند که چنین کارها را از موضع حق انجام می دهد یعنی خودش را محق برای انجام چنین کاری می داند.عرض اندام ظاهری آن جمعیت خیلی کم یهودیان در جهان و کشتارهای میلیونی آن در طول تاریخ و تلاش برای تشکیل یک دولت اسرائیلی در آسیا می باشد.در نهایت خواهیم دانست علت این موارد به دو موضوع بر می گردد:ذلّت و بی چیزی!ممکن است تعدادی از یهودیان هیچگاه در این پدیده وارد نشوند پس نمی شود این تعداد را جزء این پدیده ی سخیف دانست.یا ممکن است به زور و مکر وارد شوند اما جنایت نکنند و این مورد هم تحت ظلم بودن تعدادی از یهودیان را مشخص می کند.
فرض کنیم پس از تحلیل های درست توانستیم کشف کنیم منشاء این پدیده ی سخیف انگلیس است.سخن این است که منشاء انگلیس چیست؟
امّا با تحقیق صحیح متوجه خواهیم شد منشاء این پدیده ی سخیف مخالفت با دین اسلام است.در نهایت به این می رسیم که مخالفت با دین اسلام برای تشکیل یک دولت مخالف با اسلام تلاش می کند.چون اسلام یک دین جهانی است مخالفت با اسلام در پی تشکیل یک دولت مخالف با اسلام به طور جهانی است.از آنجایی که اسرائیل را نمی توان به عنوان محقّ دولت سازی جهانی دانست بنابراین خواهیم دانست این یک جزء نفوذ کننده یا برای نفوذ در آسیا و سایر جاها بوده است.مشکل و مانع برای پدید آمدن دولت جهانی مخالف اسلام پیشرفت نابجای اسرائیل می شود.ضربه به اسلام وقتی به واقعیت می رسد که درست در نقطه ی مقابل آن نفوذ و سلطه گری انجام پذیرد.چون اسلام دین ابراهیمی است و سایر ادیان هم دین ابراهیمی است بنابراین خوارج از دین ابراهیمی در نقطه ی مقابل شکل می گیرند تا به دو شکل تقابل خوارج سایر ادیان با دین اسلام و خوارج دین اسلام با دین اسلام تلاش برای تشکیل دولت مخالف اسلام شکل گیرد.نکته ی مهم اثر بخش بودن حضرت یعقوب(ع)که به نام اسرائیل شناخته می شود که بارها در قرآن آمده می باشد.روش مخالفت در قوم یهود از بنی اسرائیل قابل تحقیق است.قوم بنی اسرائیل مختص حضرت یعقوب(ع) می باشد که بسیار گسترده تر از قوم یهود است،چون قوم یهود زیر مجموعه ای در قوم بنی اسرائیل بوده که وقتی حضرت موسی(ع)به پیامبری می رسد بیشترین مخالفت را با حضرت موسی(ع)داشته اند و پیروان دین حضرت موسی(ع)را یهود می دانند در حالی که این چنین نیست و چون هنگام پیامبری حضرت عیسی(ع)بسیاری از بنی اسرائیل به دین حضرت عیسی(ع)که تکمیل کننده ی دین حضرت موسی(ع)بود در آمدند،مخالفت قوم یهود وجود داشت که اکثراً به دروغ خودشان را همچنان پایبند حضرت موسی(ع) می دانستند.بنابراین طبیعی است که یک نفوذ مخالف با حضرت موسی(ع) دوباره در مخالفت با حضرت عیسی(ع)شکل بگیرد.علت ذلّت و مسکنت یهودیان در زمان حضرت موسی(ع)مخالفت با حق و راه صحیح زندگی بوده،چراکه توصیّه ی حضرت موسی(ع)بشارت برای پیروی حقیقی و انذار برای پیروی دروغین یا مخالفت بوده است.چون حضرت موسی(ع) از پیامبران اولولعزم می باشد،تا نهایت مخالفت را از بین می برد و به همین دلیل نفوذ به شکل پیروی دروغین با محوریت قوم یهود شکل می گیرد.اگر این مهم خوب تحقیق شود در آئین حضرت عیسی(ع)نیز این نفوذ به شکل مسری مشاهده می شود.یهودیان مخالف با ادعای پایبندی دروغین به حضرت موسی(ع) در اطراف پیروان حضرت عیسی(ع)شکل می گیرند و تا جای ممکن در نفوذ مسری مشارکت می کنند.در نهایت با توجه به این که حضرت عیسی(ع)هم از پیامبران الوالعزم بوده،پیروان دروغین ایشان بعد از وهم به صلیب کشاندن حضرت عیسی(ع)خودشان را نصرانی می نامند و تا جای ممکن این موضوع غلط را ترویج می کنند.دو پدیده ی نفوذ نابهنجار به شکل یهود و نصارا از آن موقع وجود داشته و تعداد پیروان دروغین حضرت عیسی(ع)همواره بیشتر بوده است.نقطه ی مشترک پیروی دروغین و نقطه ی تفاوت بدتر بودن قوم یهود است.
علت فرار قوم یهود جهت تشکیل کشور اسرائیل،پیامبری حضرت موسی(ع)و حضرت عیسی(ع)پس از حضرت یعقوب(ع)است.یعنی پیشینه ی حضرت یعقوب(ع)را برای نفوذ در نظر می گیرد.چراکه اگر از ابتدا تشکیل کشور یهود را مطرح می کرد با دو مشکل روبرو می شد یکی عده ای بسیار کم یهودیان و دیگری وجود نداشتن اجتماع یهودیان در یک منطقه.بنابراین یهودیان به استناد منطقه ای به نام صهیون از گذشته در حال اجماع سازی برای مستقر شدن بوده اند و با توجه به مسائل قدرت طلبی که در تاریخ ثبت شده انگلیس که یک کشور داری جمعیت یهودی هم بوده(البته این جمعیت نسبت به مسحیان کم است)مقدمات اجرای معاهده ی والفور را انجام می دهد.
به طور خلاصه باید گفت تشکیل اسرائیل اهدافی داشته که به واقعیت نرسیده و یا اینکه به شکل دیگر به واقعیت رسیده،بنابراین اسرائیل به روش دیپلماتیک منحل می شود تا یهودیان به استناد تمدنی که دارند در کنار فلسطینی ها آن طور که باید زندگی کنند و اگر این کار به علت مطامع غرب و امریکا انجام نشود انفجار اسرائیل حتمی است که سبب کشتار وسیع یهودیان،مسیحیان،مسلمانان...توسط غرب و امریکا می گردد.و کاملاً آثار زیان بار بر علیه امریکا و غرب و طرفداران آن دارد.
 
۱۰ مرداد ۰۳ ، ۱۲:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰