انگلیس به مناطقی بومی یورش برد و ایالات متحده ساخت،مدت ها گذشت و در بومیان تنیده شد،به هند یورش برد و استعمار کرد،مدت ها گذشت و دورگه ی هندی بر راس قدرت خودش گذاشت،و همین طور این ماجرا در مناطقی از جهان سند دارد.این طور که پیش رفته سیاست انگلیس در، از هم گسیختگی همه ی جهان ادامه داشته است تا از بین برود به همین دلیل است که فرجام جهان را رو به سستی و زوال می دانند چون این سه وجهه دارد ۱.ماهیت دنیا به خودی خود رو به فناست۲.انگلیس علاوه بر این در نظم جهان به مخالفت مکارانه تنیده و به ماهیت دنیا هرچند به جنایت بسنده کرده و چون با مکر و استکبار زبان علم را در دنیا اصطلاحا به انگلیسی کشانده مقالات و نظریات دانشمندان خود جوش از قاعده ی انگلیسی پیروی می کنند و رفتار و آداب را به فرهنگ نامطلوب انگلیس می کشد تا اینکه یأس و بی سرانجامی و نابودی جزئی از فرهنگ قوی هایِ نابهنجار بر ضعیفان می شود۳هرچند ماهیت دنیا به نابودی است و روش و رفتار انگلیس و مانند آن رو به زوال است اما جهان آفرینش به غایت خوب و درست می رسد وگرنه جهان از اوّل بوجود نمی آمد.بنابراین عده ای بازیچه ی انگلیسند و انگلیس رو به پستی و زوال می رود.یعنی تجاوز به خوبی ها و درستی ها محاکمه را برای متجاوز می آفریند،متجاوزی که دهه های متوالی برای محاکمه پذیر نشدن مقر سازمان مللِ خود ساخته را به امریکا کشانده و رژیم بی ریشه ی صهیونیستی را سپر نامشروع خود ساخته و با تداعی مکارانه ی سازش خیال می کند جهان را به این سمت ببرد.و امروز در باتلاق صهیونیستی این پروژه ی نجس پدیدار شده و باید رژیم صهیونیستی را از بین ببریم تا گره ها باز شوند و از این تاریخ نافرجام عبرت گرفت.
زور به مظلوم شود گنگُ تار، هرچه بریزد بشود روی خود
هان ز نیوتن نشنیدی که گفت:عمل مثلِ عمل در جواب
نیوتن از تبار خودشان قانون عمل و عکس العمل در فیزیک را نظریه پردازی کرد غافل از اینکه قرآن فراتر و غیر قابل مقایسه با چنین نظریاتی جواب هر عمل خوب یا بد را مطابق با همان عمل و عادلانه می فرماید،اگرچه آن عمل ذرّه ای ناچیز باشد چه رسد به این ظلم مشهود رژیم صهیونیستی و همراهانش بر مردم مظلوم فلسطین و همه ی جهان.
پیش تر از این گفته شد از سرزمین اشغال شده بروند،ممکن است حماقت امریکایی صهیونیستی جهان را به بمباران هزاران برابر از این به سمت آن اراضی ببرد،پس در آن موقع خلط در باطل،باطل است و کشته می شود،حال اگر به ناچار در باطل گرفتار بود بعید نیست در عالم آخرت مورد لطف الهی باشد و به سعادت برسد و حتماً چنین است.پس در شرایط جنگ و نامسلمانی که سازمان ملل مدیریت می کند کشته شدن بیگناه منجر به کشته سازی و جریان سازی بیگانه نخواهد گردید.معادلات موقعی به هم می خورد که با معاهده ی بالفور جمعیتی بعضاً احمق،جانی،جاهل و بعصاً نادانِ بیچاره را به طمع نامطلوب در اراضی اشغالی کشاندند و این تاریخ یک قرن است،حال آنکه مثل یهودیان هر کاری کنند پراکنده در همان سرزمین های بی دین اند و خیلی کم از آن ها سرشت پاک دارند و به هر شکل عمر و دنیای بیشتر دارند آن هم به شکل پراکنده و در سرزمین های غربی با ماهیت ضد اسلام و عذاب آور،پس جمع آوری آنان در یک سرزمین شدنی نیست و حماقت محض است به معنای اینکه مستکبرانی از کشورهایی مثل انگلیس،امریکا،فرانسه...این حماقت را برای منافع خودشان کردند و مُردند.و این از مدیریت خارج شده و آن موقع هم حماقت نفعی به اشغال گران نداشت.مسئله ای که به زودی محقق می شود کشتار درونی در جمعیت صهیونیستی است چرا که آنان می دانند با اختلاف درونی زودتر از این مخمصه بیرون می روند و اتحاد درونی به معنای چگالیده شدن برای از بین رفتن است.به همین دلیل به سمت اختلاف می روند تا به آنچه درست بود برسند و چون مستکبران امریکا و ...طرح سازش صهیونیستی را مطرح کرده اند و گفتیم این قابل مدیریت نیست،چون سعودی ها برای حفظ منافع خودشان از مکه به سمت صهیونیست نمی روند و هدف طرح سازش جنگ بزرگتری با تظاهر ابراهیم می باشد و با توجه به اینکه قرن گذشته تظاهر به اسرائیل(که یکی از پیامبران الهی است)به صهیونیسم منجر شد حتماً تظاهر به ابراهیم هم همان صهیونیسم است و هرچند جهالت سعودی ها یا شاید نوعی مدارای قطبیده ی آنان این توهّم را به صهیونیسم بدهد که شدنی است،باز هم چون وضعیت به سمتی می رود که کعبه مثل قدس محل اختلاف قرار می گیرد،به روایت تاریخ یک قرن و هم به تحلیل منطقی مشخص می شود باید مستکبران سعودی ها یا مستکبران اماراتی ها ....در اطراف کعبه مثل اطراف قدس صهیونیستی شوند و چگونه حماقت و جهالت به سمتی می رود که سعودی ها که خودشان را حاکم مکه می دانند بیایند و آرایش صهیونیستی برای حاکم شدن بر مکه بگیرند؟به هر شکل آن اختلاف درونی در صهیونیست ها حتمی است و چون این حماقت تاریخی و نافرجام کلید خورده می رود که اختلاف را مهار کند و صهیونیست می داند که مهار اختلاف چگال شدن برای انفجار است و بدین ترتیب اختلاف منجر به کشتار می شود.پس آسان ترین راه که پیشنهاد شده خارج شدن از سرزمین اشغالی به سمت سرزمین کفر(مثل امریکا و مانند آن)بوده است و سرزمین کفر هم مجبور است به هر شکل آن ها را بپذیرد چون فلسطینی ها،حزب الله و جبهه ی مقاومت در پی کشورگشایی نیستند و سرزمین خودشان را می خواهند و علاوه بر این عالَم اسلام همین را می خواهد.
بپردازیم به اینکه این همه یارگیری از بهایی ها،لخت ها،بی غیرت ها،کافران شرقی،مجاهدین خلق،..به نفع چه کسانی بود؟یارگیری از این همه مجری های ماهواره ای،ضد انقلاب ها و چپی های اصلاح طلب و مخالف نظام جمهوری اسلامی ....به نفع چه کسی بود؟تمام این ها که نوشتم و خیلی ها که ننوشتم به نفع امریکاست؟آیا همه ی این ها به خاطر تسویه با جمهوری اسلامی ایران نقش سازگاری با امریکا را بازی نمی کنند.شاید بایدن با چند تا از لخت ها و بی غیرت ها به هم لولیدند و تشخیص داد اینها بی هویت اند و مثل پهلوی که ارزشش از سگ امریکا کمتر بود اینها هم همینطور،آیا منطق تشخیص نمی دهد چند تا بی سر بی پا کنار احمقی مثل بایدن ملاک نیست و اینها چند میلیون و شاید بیشتر در اطراف به انتظار دارند تا امریکا را خرد کنند؟البته این به نفع ایران است چون جمهوری اسلامی می خواهد امریکا را خرد کند و این مخالفان پراکنده شده ی جمهوری اسلامی چون اطلاعات کافی از آنچه که باید برای نفوذ در امریکا داشته باشند برای پیشبرد اهدافشان دارند و نمی پذیرند تحت سلطه ی دیگری شوند(چون از طمع سیر نمی شوند و قناعت به پست تر از سگ شدن در ظاهر نمی کنند)بنابراین دشمن خطرناک تری برای امریکا و امثال آن می باشند و برای ایران هیچ ضرری ندارند و چون نمی توانند آرام بنشینند و برخی حرام اند،پراکنده شده اند،اما راه حل چیست؟این هم راه حل برای مستکبران امریکایی که زودتر از تهدید و تهییج دست بردارید و با همه پرسی منطقه را به بومی های آنجا واگذار کنید و به انگلیس برگردید و با تعامل بومی ها به جایی که با تجاوز وارد شدید رفت و آمد کنید تا ببینیم چه می شود.ما تصمیم می گیریم و شما قرن هاست به تصمیم ما هست که نشخوار یا پارس می کنید.))
((حلاوت و بهرمندی پس از باز پس گیری اراضی اشغالی نصیبِ مردمان فلسطین،لبنان و گروه های مقاومت پشتیبان آنان خواهد شد و همه ی اینان با اصالت ترین و پاک ترین مردمان عالم هستی هستند،چه شیعه باشند،چه سنّی و چه مسیحی و آزدگان هستی،بدون تردید صاحبان اصلی آن سرزمین مقدس فلسطینی ها هستند و فلسطین پاره ی تن اسلام است و اسلام دست صمیمیّت به مسیحیان داده است و به انسان های دیگر هیچ ظلمی نکرده،نمی کند و نخواهد کرد.))
((سزاوار است غدّه ی سرطانی به روش تجزیه و نابود سازی از بین برده شود،نه اینکه اجازه ی سرایت به :آذربایجان،ارمنستان،ترکیه،امارات،عربستان،
ایران،عراق،سوریه،روسیه،پاکستان،افغانستان....
و انواع اقسام کشورها و ملیّت های دارای اصالت و پیشینه ی سلامت داده شود.از بین بردن این سرطانِ بی اصالت برای سالم شدن و سالم ماندن بدیهی و لازم است.تا تروریست در سرتاسر جهان پرورش نیابد این به معنای افول و سرنگونی دولت های مستکبر از جمله امریکا می باشد،چرا که چنین عارضه ی خطرناک از دید هستی و هستی بخش دور نمی ماند و آن را با مستکبران و به دست مستضعفان از بین خواهد برد.))
/به خواست خداوند حضرت رسول الله(ص)حتّی مسیرِ به عافیّت رسیدن کژی وقتی تسلیمِ حضرت علی(ع)بشود و توسط حضرت صادق(ع)به صراط مستقیم برسد را برای بهرمندی از الطاف ظهور بقیّة الله(عج)همواره هموار فرموده است./
((چرا حساب کتاب ها جور در نمی آید،حلال می گیرن که حرام بدهند یا حرام می دهند که حلال بگیرند.چون قرار است حضرت بقیة الله(عج) بیاید و یه طرف حساب کتاب ها را که تقریباً پوچ شده و به نسیه خریدن و به نسیه فروختن و حرام می ماند،به عدل و مساوات تصحیح کند.فروشنده ای که به نسیه بفروشد بمانند آنکه کالایی نداده و پول گرفته می باشد و خریداری که به نسیه می خرد بمانند آنکه پولی نداده و کالا بگیرد.ای که حسین(ع) حسین(ع)می کنی و خودرأی می باشی تو این رفتار را به حرام خریده ای و هم نسیه.چون چیزی از خودت پرداخت نکردی نسیه است و چون خودت را پنداشته ای حرام هم هست.پس بیا و فهمُ،عقلُ حواست را درست جمع کن و به حسین(ع)از خودت مایه بگذار نه از حسین(ع)برای خودت.البته به خودم هم می گویم که اگر محو در حسین(ع)شوی دیگر چه لزوم دارد که برای خودت بخواهی وقتی همه حسین(ع)است.و دوجور خودخواهی می شود:یکی خودخواهی خوب که خودش را به محو شدن در امام حسین(ع) می خواهد،و دیگر خودخواهی بد که با محو امام حسین(ع)خودش را می خواهد که مورد اوّل به خواست خداوند است(ممکن و شدنی)و مورد دوّم واقعیّتی نافرجام است که به حقیقت نمی رسد(ناشدنی)....خداوندا خودت رحم بفرما))