مثال:اگر گفته می شود در امریکا متوسط درآمد سالیانه برخی تقریبا ۱۵۰ هزار دلار می باشد و قیمت یک خانه معمولی تقریبا ۱.۵ میلیون دلار است.یعنی ۱۰ سال پس انداز قیمت یک خانه می باشد.
یا اگر گفته شود در ایران متوسط درآمد برخی سالیانه تقریبا ۱۵۰ میلیون تومان است و قیمت یک خانه معمولی تقریبا ۱.۵ میلیارد تومان است.یعنی ۱۰ سال پس انداز قیمت یک خانه می باشد.
توجه:قیمت یک دلار در اواخر دوره ی قاجار یک تومان بود و هم ارزش با یک گرم طلا.قیمت یک گرم طلا هم اکنون یک دلار نیست و نزدیک به ۷۵ دلار می شود.
بنابراین اگر قیمت نیروی کار در ایران ارزان است اما در عوض قیمت خانه بسیار ارزان است و در امریکا برعکس.چون درآمد سالیانه در امریکا معادل تقریبا دو کیلوگرم طلا می شود و قیمت خانه تقریبا معادل ۲۰ کیلوگرم طلا.
پس سیاستهای استعمارگران ارزش اموال و دارایی مردم ایران را نسبت به ارزش طلا کاهش داد بدون اینکه هیچ نفعی در پیشبرد اهداف آن داشته باشد.یعنی در امریکا طلا بی ارزش شده و خیلی جاهای دیگر ارزش آن بالا رفته است.
آیا با سیاست اصلاح طلبی غربی امکان تناسب بین این دو عارضه که به سبب استعمارگری پدید آمده وجود دارد؟به هیچ شکل ممکن هیچ کارشناسی نمی تواند این دو را به هم ربط دهد و سبب تخریب اقتصاد ارزان برای اقتصاد به ظاهر گران می شود و مردم و حتی سرمایه داران زیر این چرخ های حرام امریکایی خرد و نابود می شوند.
اما اگر هیچ ربطی به این دو قائل نشویم و ارزش پول خودمان را به شکل درست آن برگردانیم و معادل ارزش کارکرد مفید کارگر متناسب با فلز طلا معیار کنیم.همه ی جوانب اقتصادی مطابق با این ارزش تاثیر می پذیرند و تورم معنایی ندارد.